درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1403/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/حجية خبر الواحد /ادله عدم حجیت خبر واحد

 

حجیت خبر واحد

آیات ناهی از عمل به ظن

آیاتی در قرآن کریم می‌فرمایند به ظن عمل نکنید و خبر واحد هم نوعی ظن است. آیا این آیات بر عدم حجیت خبر واحد دلالت دارند؟

پاسخ میرزای نایینی

میرزای نایینی فرمود: ادله حجیت خبر واحد (آیه نبأ و آیه نفر و ...) بر آیات نهی از عمل به ظن حکومت دارند. فقط در باب سیره عقلا بر حجیت خبر واحد، باید بگوییم ورود دارند. ورود یعنی چیزی تخصصا به کمک تعبد از موضوع حکم خارج باشد.

اشکال امام خمینی‌

امام خمینی به میرزای نایینی اشکال می‌کند که این کلام با قواعد اصول فقه سازگار نیست چون حاکم یا وارد باید لسان داشته باشد و کارش تفسیر باشد درحالی‌که سیره عقلا اصلاً لسان ندارد.

پاسخ استاد

در پاسخ به این اشکال می‌گوییم که میرزای نایینی معتقد است که ادله لبی می‌توانند حاکم یا مفسر باشند و بنابراین ایشان طبق مبنای خود درست گفته است.

راه‌حل دوم

راه‌حل دیگر این است که در آیه شریفه: ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ﴾[1] علم به معنای حجت است. هر چیزی که دلیل ندارد علم نیست. شاهد آن است که عقلا به حجت عمل می‌کنند و آیه شریفه هم ارشاد به سیره عقلا است. کار عقلا این نیست که چه چیزی علم است و چه چیزی علم نیست، بلکه عقلا می‌گویند چه چیزی دلیل دارد و چه چیزی دلیل ندارد. آنچه دلیل دارد را عمل می‌کنند و آنچه دلیل ندارد را عمل نمی‌کنند.

ادله حجیت خبر واحد می‌گویند، خبر واحد حجت است. در این صورت دیگر خبر واحد تخصصا از آیات ناهی از عمل به ظن خارج می‌شود.

به‌عبارت‌دیگر ادله حجیت خبر واحد، بر آیات نهی از عمل به ظن ورود دارد یعنی به برکت تعبد شرعی، وجدانا خبر واحد، حجت است و از تحت لا حجت خارج می‌شود.

در دلیل برائت، قبح عقاب بلا بیان آمده است. موضوع عقاب، لا بیان است و خبر واحد، بیان است.

اشکال

اشکال می‌شود که این با ظاهر آیه شریفه قرآن سازگار نیست. معنا کردن علم به حجت، خلاف ظاهر قران است و دلیل محکمی می‌خواهد. نفس اینکه عقلا، دنبال حجت هستند دلیل نمی‌شود که آیه را این‌گونه معنا کنیم.

راه‌حل سوم

در آیه شریفه علم یعنی علم وجدانی و صد درصد ولی قرینه داریم بر اینکه علم در این آیه اعم از علم و علمی است. علمی یعنی آنچه علم نیست اما دلیل یقینی بر عمل به آن داریم.

قرآن می‌فرماید: ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ﴾[2] . ظاهر آیه این است که به چیزی که یقین صد درصد ندارید، عمل نکنید. در این صورت بسیاری از چیزهایی که می‌بینیم و می‌شنویم، صد درصد و یقینی نیستند و کنار گذاشتن آن‌ها موجب مختل شدن زندگی مردم می‌شود.

قرینه دیگر آن است که همه مسلمین قبول دارند که لازم نیست در فقه همیشه به علم، عمل کنیم و اگر قرار باشد فقط به علم عمل کنیم باید فقه را کنار بگذاریم. این دو مطلب، قرینه هستند بر اینکه مراد از علم، اعم از علم و علمی است. ظواهر، اقرار، بینه، خبر واحد و ... علمی هستند. آیه اصلاً شامل خبر واحد نمی‌شود و لذا ورود است چون تخصصا خارج می‌شود.

این راه‌حل، از راه‌حل‌های دیگر بهتر است و فرقی نمی‌کند بر چه مبنایی باشد.

اشکال

خبر واحد از جهتی ظن است و از جهتی دیگر علم است. ازاین‌جهت که خبر واحد، کاشف از واقع است یا نه، ظن است اما ازاین‌جهت که دلیل بر عمل به خبر واحد داریم، علم است. از جهت انکشاف واقع، ظن است و از جهت حجیت، علم یا علمی است. بحث ما درباره انکشاف واقع نیست بلکه بحث در حجیت است.

آیه قرآن هم حجیت را می‌فرماید نه انکشاف را لذا اصلاً داخل در آیات نیست.

نکته‌ای باقی می‌ماند که ظاهر آیه شریفه آن است که به چیزی عمل کنید که خودش علم باشد نه آنکه به چیزی عمل کنید که منتهی به علم می‌شود. خبر واحد منتهی به علم می‌شود و واسطه دارد. ادله حجیت خبر واحد واسطه است، درنتیجه این راه‌حل درست نیست. مگر آنکه بگوییم در باب سیره عقلا و عمل عقلا به خبر واحد، سیره ورود بر آیات دارد و خبر واحد موضوعا از تحت آیات خارج است و خروجش باید به اعتقاد مخاطب باشد نه خروج واقعی. دلیلی می‌گوید اکرم العلما و دلیلی می‌گوید زید لیس بعالم، دیگر زید اکرام ندارد. اینکه زید جاهل است و از تحت اکرم العلماء خارج است، آیا باید واقعا و وجدانا از تحت دلیل اول خارج باشد یا به اعتقاد مکلف؟ اگر مالک اعتقاد مکلف باشد، مشکل حل می‌شود اما اگر ملاک در ورود، این است که حقیقتا و واقعا دلیلی از دلیل دیگر خارج باشد، مشکل باقی خواهد ماند. در مانحن فیه، عقلا معتقدند که خبر واحد علم است؛ اگر ورود یعنی دلیلی حقیقتا از دلیل دیگر خارج باشد، ورود نیست اما اگر بگوییم در ورود، با واقع کاری نداریم و عقیده مکلف کفایت می‌کند. سیره عقلا نمی‌گوید خبر واحد واقعا علم است بلکه سیره می‌گوید به اعتقاد عقلا خبر واحد، علم است.

 


[1] سوره اسراء، آيه 36.
[2] سوره اسراء، آيه 36.