درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1403/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/حجية خبر الواحد /اشکال میرزای قمی و پاسخ علما

 

حجیت خبر واحد

عنوان این بحث الخبر الواحد است نه خبر الواحد مانند الشیخ الرئیس نه شیخ الرئیس، یعنی به‌صورت صفت و موصوف است، نه مضاف و مضاف الیه.

این روشن است که یکی از مهم‌ترین بحث‌های اصول فقه، بحث حجیت خبر واحد است. مراد از خبر واحد، خبری است که در مقابل خبر متواتر و خبر محفوف به قرائن علمیه است، نه آنکه حتماً یک نفر نقل کرده باشد.

اشکال میرزای قمی

میرزای قمی شک و شبهه‌ای را مطرح کرده است که صاحب فصول، شیخ انصاری و آخوند آن را دنبال کرده و در مقام پاسخ بوده‌اند. اشکال آن است که آیا موضوع علم اصول شامل خبر واحد می‌شود؟ آیا خبر واحد جزء علم اصول است؟

امام خمینی می‌فرماید: اصلاً علم اصول موضوع نمی‌خواهد و مسائل مختلفی را جمع کرده‌اند و آن را علم اصول نامیده‌اند. در این صورت مشکلی نخواهد بود.

اگر کسی بگوید: هر علمی موضوع می‌خواهد اما تمایز علوم به اغراض است؛ در این صورت خبر واحد جزء علم اصول فقه است.

اگر کسی بگوید: هر علمی موضوع می‌خواهد و تمایز علوم به موضوعات است و موضوع عبارت است از ما یبحث فیه عن عوارض الذاتیه؛ اشکال پیش می‌آید که آیا خبر واحد داخل در علم اصول است؟

در موضوع علم اصول چهار نظر وجود دارد: میرزای قمی: موضوع علم اصول عبارت است از ادله اربعه. صاحب فصول: موضوع علم اصول، ذات ادله اربعه است. آخوند خراسانی: موضوع علم اصول چیزی است که اسمش را نمی‌دانیم اما کلی طبیعی است که با موضوعات مسائل علم اصول متحد است. مثل آنکه قدر مشترک بین انسان‌ها را نمی‌توان بیان کرد ولی می‌دانیم که انسان‌ها دارای قدر مشترک هستند. علم اصول فقه موضوعی دارد که مشترک بین همه مسائل علم اصول است اما آن را نمی‌دانیم. آیت‌الله بروجردی: موضوع علم اصول الحجه فی الفقه است.

قول اول: چیزی را نمی‌دانیم دلیل هست سپس از عوارض آن بحث می‌کنیم درحالی‌که در بحث حجیت خبر واحد، اول الکلام این است که آیا خبر، دلیل است؟ دلیل بودن خبر واحد مجهول و موردبحث است.

افرادی مانند صاحب فصول و شیخ انصاری پاسخ داده‌اند.

صاحب فصول فرموده است: موضوع علم اصول، ذات الادله است نه به وصف دلیلیت. صاحب فصول ذات ادله اربعه را موضوع علم اصول دانسته و در اصل از دلیلیت آن‌ها بحث می‌کنیم.

برخی گفته‌اند: بحث ما در خبر واحد است و خبر واحد، سنت نیست. سنت یعنی قول، فعل و تقریر معصوم و حجت بودنش ذاتی است و باید در علم کلام بحث شود. در اصول فقه باید از حجیت ظواهر بحث شود. خبر واحد، حاکی از سنت است یعنی آیا سنت به‌وسیله خبر واحد حکایت می‌شود؟ مانند اجماع که آیا حکایت از قول معصوم دارد؟

شیخ انصاری فرموده است: این اشکال این‌گونه حل می‌شود که بحث از حجیت حاکی از سنت، بحث از عوارض سنت است. به‌عبارت‌دیگر بحث این است که: هل السنه تثبت بخبر الواحد ام لا؟ اشکالی ندارد که بحث از عوارض حاکی، عوارض محکی است، یعنی عوارض خبر، عوارض سنت هم هست.

آخوند خراسانی اشکال کرده است که کلمه تثبت به چه معناست؟ آیا کان تامه مراد است یا کان ناقصه. اگر کان تامه باشد، یعنی تحقق و ثبوت و وجود که بحث از مقومات سنت است نه عوارض و علم باید از عوارض موضوع بحث کند نه از وجود و تحقق موضو اگر کان ناقصه باشد یعنی ثبوت شیء لشیء؛ در این صورت حجیت خبر واحد بحث از عوارض حاکی سنت است نه بحث از عوارض سنت درحالی‌که باید از عوارض موضوع بحث کرد.

آخوند می‌فرماید: موضوع علم اصول، کل طبیعی است که با موضوعات مسائل، منطبق است؛ لذا اشکال حل می‌شود.

به آخوند پاسخ می‌دهیم که کلی طبیعی، امر واقعی و دارای ماهیت است؛ وقتی گفته می‌شود منطبق با موضوعات مسائل است یعنی انتزاعی است و واقعیت خارجی ندارد. موضوعات مسائل، مختلف بلکه متباین هستند و اتحاد مفهومی ندارند لذا امر انتزاعی خواهد بود.

فرمایش آیت‌الله بروجردی درست است که موضوع علم اصول، عبارت است از الحجه فی الفقه. حجت به معنای حجت قریبه است نه حجت بعیده. علم رجال، درایه و ادبیات هم حجت هستند اما حجت بعیده هستند. حجت، عنوان و مفهوم است و اگر موضوع آن (ذی الحجه) تحلیل شود، عوارض معلوم می‌شوند. کلمه عرض در عرفان، فلسفه، کلام و منطق استعمال می‌شود و در هر علمی معنای خود را دارد. در عرفان، عرض به معنای جسم مادی است. در فلسفه، عرض به معنای مقولات تسعه مثل زمان، مکان، جده و ... است. در کلام، عرض یعنی هر چیزی که ثبات و قرار ندارد. در منطق، عرض یعنی مفاهیم در مقابل ذات یک شیء. حجت در فقه، عرض به معنای منطقی است. اینکه علم باید از عرض ذاتی بحث کند، به معنای عرض منطقی است. حجت در فقه، عرضی است که عارض بر مسائل می‌شود.