1403/07/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأمارات/الشهرة الفتوائيّه /دلایل حجیت شهرت
شهرت
استدلال به حجیت خبر واحد برای حجیت شهرت
آیتالله بهجت فرموده است: اگر کسی دلیل حجیت خبر واحد را سیره و بنای عقلا بداند، سیره هم به اجماع و هم به شهرت و هم به خبر واحد عمل میکنند لذا هر سه حجت میشوند.
این کلام درس است که سیره بر عمل به هر سه است ولی عمل زبان ندارد لذا وجه عمل را روشن نم کند. آنچه میخواهیم آن است که شهرت فتوایی حجت باشد یعنی کاشف از دلیل باشد و عمل عقلا چنین چیزی را اثبات نمیکند. عمل عقلا، کاشف از دلیل نیست. وقتی به خبر عمل میکنند، خبر حجت است اما عمل به شهرت، اینگونه نیست بلکه چون کاشف از مدرک است به آن عمل میکنند.
دلایل حجیت شهرت
آیات:
1- آیه نبأ: «﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ﴾[1] ».
اگر کسی بگوید آیه نبأ دلالت دارد هر چیزی که جهالت نیست، عمل کنید؛ عمل به شهرت، کار عاقلانه است و جهالت نیست پس آیه دلالت بر حجیت شهرت میکند.
اولاً در اینکه آیه، مفهوم دارد یا خیر، محل بحث است؛ محل اختلاف است که جمله شرطیه مفهوم دارد یا ندارد. ثانیاً برفرض مفهوم داشتن جمله شرطیه، در منطق گفته شده است که نقیض سالبه کلیه، موجبه جزئیه است. نقیض جمله «هر چیزی که جهالت دارد، عمل نکنید» این است که «به بعض چیزهایی که جهالت دارد، عمل کنید». معلوم نیست که شهرت، داخل بعض هست یا خیر. شاید بعض، فقط خبر واحد باشد و شامل شهرت نشود.
بهعبارتدیگر گاهی کبرای کلی، دلیل شرعی دارد اما مصداقش، دلیل شرعی ندارد و مصداق باید دلیل داشته باشد. یکی از مصادیق چیزهایی که جهالت ندارد، شهرت است و این مصداق باید دلیل داشته باشد که لا جهاله فیه است.
2- آیه نفر: «﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾[2] ».
آیه نفر میفرماید در بحث انذار و ابلاغ پیام، باید به روش عقلایی عمل کرد یعنی آیه نفر، ارشاد به سیره عقلاست. کما اینکه آیه سؤال از اهل ذکر یا آیه کتمان، ارشاد به سیره عقلا هستند لذا ملاک نیستند.
روایات:
مقبوله عمر بن حنظله و مرفوعه زراره و روایاتی که شیخ انصاری مطرح کرده است و ادعای تواتر بر آنها نموده است.
مقبوله عمر بن حنظله و مرفوعه زراره میفرمایند به خبر مشهور عمل کنید، ولی احتمال دارد که در این حدیث، شهرت به معنای وضوح باشد نه به معنای کثرت فتوای علما لذا حدیث از بحث خارج میشود.
شیخ و آخوند فرمودند حدیث، خبر را میگوید و بحث ما درباره حدس است، چون فتوای مشهور، حدس است درحالیکه خبر مشهور، حس است. پاسخ میدهیم در صدر اسلام کلمه فتوا و خبر یک معنا دارند. امام علیهالسلام به ابان بن تغلب فرمود من دوست دارم در مسجد بنشینی و فتوا بدهی. «و قال له أبوجعفر عليهالسلام : إجلس في مسجد المدينة وأفت الناس، فإني أحب أن يرى في شيعتي مثلك[3] ». آن زمان کلمه فتوا، حس بوده است و در عرف مردم و لغت خبر را رأی الامام میگویند و رأی را به معنای خبر میگیرند.
شیخ در ابتدای استصحاب میفرماید: استصحاب، ابقاء ما کان است. سپس میفرماید: تعلیق حکم بر وصف مشعر به علیت است یعنی ابقاء ما کان لانه قد کان[4] . مثلاینکه بگوییم قلد المجتهد که دلیلش لاجتهاده است چون تعلیق حکم قلد بر مجتهد مشعر به علیت اجتهاد است یا اقتد بالعادل یعنی به خاطر اینکه عادل است به او اقتدا کن. وقتی امام میفرماید: خذ بما اشتهر یعنی لاشتهاره؛ در این صورت اشتهار، تعلیل است و العله تعمم و تخصص پس شهرت حجت است.
پاسخ میدهیم این کلام صحیح است بهشرط اینکه علت، علت منحصره باشد؛ شاید در این موارد یک علت گفته شده و علت دیگر گفته نشده است. مثلاً در قلد المجتهد آیا هر کس که مجتهد باشد، تقلید واجب است یا اگر زن باشد تقلید صحیح نیست یعنی یک علت، اجتهاد است و علت دیگر، مذکر بودن است و یکی را بیان کرده است. در خذ بما اشتهر، شاید شهرت و چیز دیگری ملاک باشد و امام علیهالسلام آن را نفرموده است لذا فقط خبر واحد را شامل میشود نه شهرت را.
دلیل عقلی:
آیا میتوان گفت حجیت خبر واحد به دلیل آن است که خبر، ظن آور است و ظنی که از شهرت حاصل میشود از ظن حاصل از خبر واحد، قویتر است لذا شهرت بهطریقاولی حجت است؟
پاسخ میدهیم اولاً معلوم نیست حجیت خبر واحد به دلیل مفید ظن بودن باشد. بهترین شاهد اینکه اگر خبر واحدی بود که علیه آن ظن داریم حجت است یعنی حجیت خبر واحد به دلیل ظن نیست. ثانیاً ظن نوعی، ظن شخصی و اطمینان باهم فرق دارند. ظن شخصی حجت نیست و خبر واحد هم معمولاً مفید ظن شخصی نیست. ظن نوعی در خبر واحد هست اما حجیت ظن نوعی متوقف بر دلیل انسداد است. اگر دلیل انسداد را بپذیریم، ظن نوعی و خبر واحد و شهرت، حجت هستند. اطمینان هم از بحث خارج است.
نتیجه آنکه ادله حجیت خبر واحد شامل شهرت نمیشوند. باید بگوییم وقتی سیره علما را بررسی میکنیم از سیره میفهمیم وقتی علما با اختلاف مبانی بر مطلبی اتفاق کردند، حتماً دلیلی داشته است و اگر آن دلیل به ما میرسید، حتماً ما هم آن نظر را قبول میکردیم. این مطلب هم در اجماع هست و هم در شهرت.