1403/07/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأمارات/الشهرة الفتوائيّه /حجیت شهرت
شهرت
شهرت فتوایی
روایت مقبوله عمر بن حنظله فرمود: «فإن المجمع عليه لا ريب فيه». مجمع علیه در این روایت به معنای مشهور است چون در برابر شاذ قرار گرفته است. اگر لا ریب فیه، تعلیل باشد، العله تعمم و تخصص؛ مثل لا تشرب الخمر لانه مسکر.
کلام میرزای نائینی
مرحوم نائینی میفرماید: تعلیل چیزی است که حکم بتواند مستقیماً روی علت برود نه روی مصداق. اگر بتوان گفت المسکر حرام و خمر مصداق آن است، در آن صورت لانه مسکر تعلیل است اما اگر نشود، لانه مسکر، حکمت است نه تعلیل. در ما نحن فیه جمله لا ریب فیه اگر موضوع حکم بشود (یجب الاخذ بما لا ریب فیه) در این صورت لا ریب فیه تعلیل است در غیر این صورت تعلیل نیست.
هر چیزی که لا ریب فیه است، اخذ نمیشود. مثلاً اگر یک ظن و یک وهم داریم، ظن نسبت به وهم، لا ریب فیه است یعنی ریبی که در وهم هست، در ظن نیست. ولی نمیتوان به ظن اخذ کرد؛ بنابراین لا ریب فیه تعلیل نیست.
پاسخ استاد به میرزای نائینی
این حدیث نبوی که امام علیهالسلام بهعنوان شاهد آورد: «وإنما الأمور ثلاث: أمر بين رشده فيتبع، وأمر بين غيه فيجتنب، وأمر مشكل يرد حكمه إلى الله عز وجل وإلى رسوله، حلال بين، وحرام بين، وشبهات تتردد بين ذلك، فمن ترك الشبهات نجا من المحرمات، ومن أخذ بالشبهات ارتكب المحرمات، وهلك من حيث لا يعلم»[1] . فقط برای شبهات ذکر کرده است. حضرت میفرماید: مشهور و شاذ داریم. شاذ، همان مشتبه است که باید ترک شود. امام نمیخواهد بفرماید: مشهور، بین الرشد است؛ یعنی امام برای بخشی از مطلب خود شاهد آورده است نه کل مطلب.
ما هستیم و کلام امام صادق علیهالسلام که فرمود: فإن المجمع عليه لا ريب فيه. اگر مجمع علیه به معنای اجماع باشد؛ میرزای نائینی و آیتالله خویی میگویند بحث ما در شهرت است نه در اجماع درحالیکه اتفاقاً در این صورت هم به بحث ما مربوط میشود. اگر هم به معنای شهرت باشد که به بحث ما مربوط میشود.
شهرتی که ما به نام شهرت فتوایی بحث میکنیم، همان اجماع است. اجماع و شهرت یک ملاک برای حجیت دارند و دو چیز نیستند. بهعبارتدیگر اصول متلقات یعنی باورهای عمومی که از ائمه به اصحاب و از اصحاب به بعدیها رسیده است. لازم نیست اصول متلقات یک لفظ یا روایت باشد. گاهی به اصول متلقات، فقه مشافهه ای گفته میشود. اصول متلقات آن است که اگر مطلبی را شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، حلبی و سلار گفتهاند و میدانیم ایشان، افرادی بسیار باتقوا هستند و با وجود سلیقههای مختلف، یک جور فتوا دادهاند لذا معلوم میشود که از امام گرفتهاند. در مورد اجماع هم همین کلام گفته میشود.