درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1403/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/الشهرة الفتوائيّه /شهرت عملی

 

شهرت

شهرت عملی

شهرت روایی مربوط به باب تعادل و تراجیح است ولی شهرت عملی و شهرت فتوایی محب بحث است.

افرادی مثل آیت‌الله بروجردی، امام خمینی و آیت‌الله بجهت، شهرت را قبول دارند و در مقابل افرادی مثل شیخ انصاری، آخوند خراسانی و آیت‌الله بهجت شهرت را قبول ندارند.

اگر حدیثی ضعیف السند است اما مشهور طبق آن فتوا داده‌اند، آیا عمل مشهور جبران ضعف می‌کند؟ آیت‌الله بجهت می‌فرماید عمل به مشهور جابر ضعف سند است ولی آیت‌الله خویی می‌فرماید عمل مشهور جابر شعف سند نیست.

اگر حدیثی سند خوبی دارد اما مشهور طبق آن فتوا نداده‌اند، آیا اعراض مشهور، موجب وهن حدیث است؟

کلام میرزای نائینی در حجیت شهرت عملی

آیت‌الله نائینی می‌فرماید: قرآن می‌فرماید: ﴿إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا﴾[1] . فتبینوا امر است و دلالت بر وجوب تبین می‌کند. عمل مشهور نوعی تبین است و اگر راوی، فاسق یا فاجر بود اما مشهور به او اعتماد کردند، تبین است و آیه آن را حجت و معتبر می‌داند.

پاسخ آیت‌الله خویی به میرزای نائینی

آیت‌الله خویی پاسخ می‌دهد: تبین بر دو قسم است؛ وجدانی و تعبدی. تبین وجدانی یعنی کشف کنید که درست است یا دروغ و استکشاف حال کنید. اگر قرینه به دست آمد که حدیث درست است، حجت می‌شود. عمل مشهور، تبین نیست. تبین تعبدی یعنی حدیثی ضعیف است اما حدیث معتبر بگوید به این حدیث ضعیف عمل کنید، یعنی شارع تعبدا آن را حجت بداند.

به‌عبارت‌دیگر حدیث ضعیف حجت نیست و مشهور هم حجت نیست. ضمیمه لا حجت به لا حجت، موجب حجیت نمی‌شود. همان‌طور که ضمیمه عدم به عدم، نتیجه‌ای غیر از عدم ندارد یا ضمیمه صفر به صفر، عدد دست نمی‌کند.

آیت‌الله خویی شاهد می‌آورد که اگر راوی ضعیف بود و مشهور طبق آن فتوا داد، چنانچه این راوی ضعیف، حدیث دیگری داشت، آن حدیث دیگر قطعاً اعتبار ندارد.

پاسخ استاد به آیت‌الله خویی

کلام آیت‌الله خویی قابل‌پذیرش نیست. اصل مطلب درست است که قرآن می‌فرماید خبر فاسق را تبین کنید و اگر به صدق او رسیدید، بپذیرید. آیا عمل مشهور، تبین است و جبران شعف می‌کند؟

در این مطلب خلط شده است که آیا موثق بودن یعنی وثوق به راوی یا وثوق به مروی. آیت‌الله خویی وثوق به راوی را قبول دارد ولی ملاک، وثوق به مروی است. اگر راوی ضعیف است اما کلام او را قبول داریم، اشکالی ندارد. عمل مشهور به حدیث، وثوق به مروی می‌آورد لذا شاهد آیت‌الله خویی صحیح نیست. چون نمی‌گوییم با عمل مشهور، ضعیف، موثق می‌شود بلکه اگر مشهور به حدیثی عمل کرد، حدیث معتبر می‌شود لذا اگر همین راوی حدیث دیگری داشته باشد، پذیرفته نمی‌شود.

در رجال، می‌گوییم ضم القرائن و الشواهد، ملاک توثیق است. قرائن و شواهد می‌تواند توثیق باشد. مثلاً ابراهیم بن هاشم، توثیق نشده است ولی نفس اینکه ایشان در قم بوده است و آن زمان کسانی که ضعیف باشند یا حدیث ضعیف نقل کنند از قم اخراج می‌کردند، ولی او را اخراج نکردند، به‌علاوه اینکه علی بن ابراهیم به او اعتماد کرده و چند هزار حدیث از او نقل کرده است و همچنین تمام احادیث او دارای مضمون خوب و صحیح است، موجب توثیق او می‌شود.

تبین یعنی ضم القرائن و الشواهد. به‌عبارت‌دیگر عمل مشهور، تبین وجدانی است.

کلام آیت‌الله خویی

آیت‌الله خویی فرموده است: دلیل حجیت خبر واحد، سیره عقلا است و سیره عقلا، دلیل لبی است و در دلیل لبی باید قدر متیقن اخذ شود و قدر متیقن در سیره عقلا، آن است که به راوی وثوق داشته باشیم. اگر حجیت خبر واحد را با آیه نبأ یا آیه نفر اثبات شود، مطلق است و سواء اعرض المشهور او لم یعرض.

پاسخ استاد به آیت‌الله خویی

پاسخ این کلام آن است که درست است که مهم‌ترین دلیل حجیت خبر واحد، سیره عقلا است و باید قدر متیقن آن اخذ شود ولی اگر راوی، حدیثی را نقل کرد و گفت آن را قبول نداریم می‌توان به آن اعتماد کرد؟ روایاتی از طریق مشهور به ما رسیده است. اگر مشهور حدیثی را نقل کرده‌اند و بگویند آن را قبول نداریم، دیگر نمی‌توان به آن حدیث اعتماد کرد.

قدر متیقن از سیره عقلا جایی است که اعراض نباشد وگرنه مثل آن است که راوی حدیث را نقل کند و بگوید آن را قبول ندارم.

به‌احتمال‌زیاد آیات در مقام تأسیس نیستند بلکه در مقام ارشاد به بنای عقلا هستند و لذا اطلاق ندارند و باید به‌قدر متیقن عمل شود.

جلسه آینده درباره صغرای عمل به مشهور بحث می‌شود.

 


[1] سوره حجرات، آيه 6.