درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1403/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/الإجماع المنقول بخبر الواحد /بررسی اجماعات شیخ طوسی

 

بررسی اجماعات شیخ طوسی

شیخ طوسی در کتاب خلاف حدود چهار هزار و صد مسئله را عنوان کرده و تقریباً در چهار هزار مسئله ادعای اجماع نموده است. الفاظی مثل اجماع المسلمین، اجماع الفرقه، اتفاق، لا خلاف و ... .

مرحوم ملا محمدتقی شوشتری صاحب قاموس الرجال کتابی نوشت و صد و چهارده مورد را نام برد که ادعای شیخ طوسی صحیح نبوده است. شهید ثانی چهل مورد را ذکر کرده است که اجماعات شیخ اشکال دارد یعنی درجایی ادعای اجماع کرده است و در جای دیگر خلاف آن را نظر داده است. شیخ انصاری هم در مکاسب محرمه، دو سه مورد را ذکر کرده است که شیخ طوسی ادعای اجماع کرده ولی خلاف آن را در کتاب دیگر فتوا داده است.

اگر کسی مثل شیخ طوسی چهار هزار ادعای اجماع کند و صد و چهارده مورد اشتباه باشد، می‌توان به اجماعات او اعتماد کرد؟ آیا اجماعات شیخ می‌تواند جابر ضعف سند روایت باشد؟ تقریباً یک سی و هشتم ادعاهای شیخ اشکال دارد. اگر کسی خبر بدهد و از هر 38 خبر یک خبر نادرست باشد، می‌توان به خبر او اعتماد نمود؟

کسی که یک سی و هشتم خبرهایش اشکال دارد، عرف به خبر او اعتماد می‌کند. البته شاید کسی بگوید چون بحث احکام خداست، نمی‌توان به او اعتماد کرد.

آیت‌الله بروجردی فرموده بودند: شیخ طوسی کسی است که برای هر مسئله یک دقیقه فرصت فکر کردن داشته است و این‌همه تألیف دارد؛ واقعاً معجزه کرده است مخصوصاً بااینکه در زمان جنگ بوده است و جنگ‌های صلیبی در حال آغاز بوده است.

گفته شد که شیخ طوسی طرفدار اجماع لطفی است. امروز عباراتی می‌خوانیم تا بدانیم در ذهن شیخ چه بوده است.

1- مسألة 37 [لو تعارضت بينتان في عتق أحد عبدين]: إذا شهد أجنبيان أنه أعتق سالما في حال موته و هو الثلث و شهد وارثان أنه أعتق غانما في هذه الحالة و هو الثلث و لم يعلم السابق منهما، أقرع بينهما، فأيهما خرج اسمه أعتق و رق الآخر؛ و للشافعي فيه قولان: أحدهما: مثل ما قلناه؛ و الثاني: يعتق من كل واحد منهما نصفه. دليلنا: إجماع الفرقة و أخبارهم، لأنهم أجمعوا على أن كل أمر مجهول فيه القرعة و هذا من ذلك.[1]

دلیل اجماع است چون علمای شیعه معتقدند در هر امر مشتبهی قرعه زده می‌شود.

مراد از اجماع، اتفاق علما نیست بلکه کبراهای کلی را در نظر می‌گیرد که اگر اجماعی بود، در مصادیق و صغریات ادعای اجماع می‌کند. شیخ بر مسئله ادعای اجماع می‌کند بااینکه اجماع بر مسئله نیست بلکه بر کبرای کلی مسئله است مثل آنکه اجماع داریم بر حجیت خبر واحد و آنچه خبر واحد می‌گوید را اجماعی بدانیم.

2- مسألة 10 [القرعة عند تعارض البينتين و لا مرجح]: إذا تعارضت البينتان على وجه لا ترجيح لإحداهما على الأخرى، أقرع بينهما، فمن خرج اسمه حلف و اعطي الحق، هذا هو المعول عليه عند أصحابنا؛ و قد روي أنه يقسم بينهما نصفين. ... دليلنا: إجماع الفرقة على أن القرعة تستعمل في كل أمر مجهول مشتبه و هذا داخل فيه و الأخبار في عين المسألة كثيرة، أوردناها في كتب الأخبار.[2]

تعارض بینه‌ها در کلام علمای قدیم نبوده است بلکه شیخ تطبیق کرده و ادعای اجماع می‌کند.

از این موارد در کتاب الخلاف زیاد است؛ بنابراین اشکالی به شیخ طوسی وارد نیست چون اجماعات شیخ به معنای اتفاق علما نیست بلکه مراد شیخ آن است که این مصداق یک کبرای اجماعی است.

 


[1] الخلاف، الشيخ الطوسي، ج6، ص290.
[2] الخلاف، الشيخ الطوسي، ج6، ص337.