درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1403/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/الإجماع المنقول بخبر الواحد /اقسام اجماع

 

اقسام اجماع

اجماع شیخ طوسی

شیخ طوسی در کمتر مسئله‌ای هست که ادعای اجماع نکرده باشد. غالباً در هر مسئله‌ای ادعای اجماع کرده است. احتمال قوی می‌دهم که ادعای اجماع شیخ طوسی در خلاف، اجماع اصطلاحی نیست بلکه وقتی می‌گوید دلیلنا اجماع الفرقه و اخبارهم، یعنی طبق روایاتی که در مسئله هست باید انجام شود. اگر این مطلب را بپذیریم اشکالات حل می‌شود. مثلاً خود شیخ طوسی برخلاف آنچه ادعای اجماع کرده است، فتوا داده است.

اجماع لطفی و اشکال شیخ انصاری

ادعای لطفی که شیخ طوسی طرفدار آن است، اجماع حدسی است برخلاف اجماع تشرفی یا اجماع سید مرتضی که حسی است.

اجماع لطفی این است که: 1- علمای یک عصر بر یک فتوا اتفاق دارند. 2- لطف به خدای متعال و امام زمان علیه‌السلام واجب است. یک معنای لطف، لطف محصل است یعنی امام زمان نگذارد مردم خطا بروند و اگر همه خطا رفتند، القا خلاف کند. لطفی که خدا و امام زمان دارند این است که همه راه خطا نروند بلکه راه بعضی درست باشد که حق معلوم شود.

شیخ انصاری در رسائل به این اجماع اشکال کرده است: 1- زمان غیبت مهم‌تر از زمان حضور نیست. زمانی که ائمه اطهار علیهم‌السلام حاضر بودند، اتفاق می‌افتاد که شیعیان بر مطلبی اتفاق کنند ولی امام علیه‌السلام به خاطر تقیه یا مصلحت دیگری حق را اظهار نکند. یا همه قبول دارند که احکامی هست که خدمت امام زمان است و تا ظهور آن احکام اظهار نمی‌شوند. این به آن معناست که الآن احکامی هست که برخلاف اتفاق علما است ولی امام زمان اظهار نکرده است.

2- القا خلاف مشکلی را حل نمی‌کند. القا خلافی که مردم نپذیرند، فایده‌ای ندارد. آنچه مشکل را حل می‌کند این است که جلوی خلاف گرفته شود و اگر بخواهیم جلوی خلاف گرفته شود فرقی بین یک نفر و صد نفر نیست. اگر این دلیل صحیح باشد باید امام زمان جلوی خلاف یک نفر را هم بگیرد.[1]

هر عالمی که در کتاب خود عذر به انقراض عصر آورد، اجماع لطفی را قبول دارد.

اجماع حسی دیگر

ممکن است کسی بگوید با استلزامات عقلی قول معصوم را کشف می‌کنیم. همه دنیا می‌گویند اگر مرئوس حرفی زد، حرف رئیس کشف می‌شود. اگر فقها چیزی را گفتند، معلوم می‌شود نظر امام زمان هم همان است.

به‌عبارت‌دیگر نهی از منکر لازم است و اگر همه علما برخلاف واقع اتفاق کنند، نهی از منکر بر امام علیه‌السلام واجب است و نهی از منکر به جلوگیری از اتفاق است.

مفتاح الکرامه قول چند نفر را نقل می‌کند که مسئله اجماعی است؛ از تراکم ظنون، به قطع می‌رسد و یقین می‌کند که مسئله اجماعی است.

ولی این اجماعات صحیح نیست. اگر کلمات علما را دید که صد عالم گفته‌اند مسئله اجماعی است، فایده‌ای ندارد چون اجماع آن‌ها ممکن است حدسی باشد؛ با تراکم حدس، یقین حاصل نمی‌شود بلکه ظن است و ظن حجت نیست. یقین از ظن حسی حاصل می‌شود نه از ظن حدسی.

 


[1] فرائد الأصول، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج1، ص193.