درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1403/02/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/حجية ظواهر الألفاظ /حجیت قول لغوی

 

حجیت قول لغوی

دلیل انسداد صغیر

یک انسداد صغیر داریم و یک انسداد کبیر. آنچه در رسائل، معالم و قوانین آمده است، دلیل انسداد را از راه عدم حجیت خبر واحد توضیح داده است؛ یعنی اگر خبر واحد حجت نباشد، انسداد باب علم می‌شود.

چند نوع انسداد داریم: 1- صاحب معالم می‌گوید دلیلی بر حجیت خبر واحد نداریم و سراغ انسداد می‌رود.

2- میرزای قمی طرفدار خطاب مشافهه است و می‌گوید آیات و روایات خطاب به مشافهین است لذا سراغ انسداد می‌رود.

3- تمامی آیات و روایات به ما نرسیده است و تعدادی از احادیث ضایع یا گم شده‌اند لذا باید سراغ انسداد رفت.

4- روایات تقطیع شده‌اند و قرائن روایات از بین رفته‌اند لذا باید سراغ انسداد برویم.

این چهار نوع انسداد، انسداد کبیرند. مقدمات دلیل انسداد در این چهار مورد متفاوت است.

انسداد اول: خداوند احکامی دارد و آن‌ها را طلب کرده است. این احکام در روایات پخش هستند. این روایات حجت نیستند و باب علم منسدّ است. اگر سراغ اصول عملیه برویم، برائت دین را از بین می‌برد و احتیاط هم باعث عسر و حرج است. یا باید سراغ ظن برویم یا سراغ شک برویم یا سراغ وهم. باید سراغ ظن برویم چون ترجیح مرجوح قبیح است و نباید سراغ شک و وهم برویم.

انسداد دوم: تکالیفی داریم. راه رسیدن به تکالیف، آیات و روایات است. ما مخاطب روایات نیستیم. احکام بین ما و صحابه مشترک است و ما باید تکالیف آن‌ها را به دست بیاوریم و راهی برای به دست آوردن تکالیف صحابه نیست مگر با ظن لذا ظن، حجت است.

در مانحن فیه مقدمات انسداد چنین است:

مقدمه اول: استنباط احکام شرع، واجب است.

مقدمه دوم: استنباط متوقف بر فهم کلمات قرآن و حدیث است.

مقدمه سوم: راهی برای فهم معنای کلمات نداریم مگر از طریق قول لغوی و اگر به لغت مراجعه نکنیم، لازمه‌اش تعطیلی استنباط احکام است و قول لغوی، علم آور نیست بلکه مفید ظن است.

این مقدمات انسداد صغیر در قول لغوی است.

اگر این کلام صحیح باشد و معنایش حجیت قول لغوی باشد، دیگر دلیل انسداد نیست بلکه ظن خاص می‌شود و دلیل انسداد، ظن مطلق است. به‌عبارت‌دیگر اگر دلیلی که گفتیم درست باشد، نتیجه‌اش ظن شخصی است درحالی‌که ما به دنبال حجیت ظن نوعی هستیم. انسداد کبیر، ظن مطلق را ثابت می‌کند.

یکی از مقدمات این دلیل این بود که اگر به کتاب لغت، مراجعه نشود، باب استنباط احکام بسته می‌شود چون استنباط واجب است پس باید به کتاب لغت مراجعه کنیم.

این مقدمه اشکال دارد چون بدون مراجعه به کتاب لغت می‌توان استنباط احکام کرد. کلماتی که در آیات و روایات آمده است نوعاً معنای آن‌ها را می‌دانیم. مواردی هم هست که معنای آن را نمی‌دانیم. ولی این موارد اندک هستند و اگر سراغ اصاله البرائه برویم، دین از بین نمی‌رود چون مقدار آن‌ها کم است. در مواردی که معنای لغت معلوم نیست چنانچه سراغ اصول عملیه برویم، ضرری به دین وارد نمی‌شود.