1403/02/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأمارات/حجية ظواهر الألفاظ /حجیت قول لغوی
دلیل حجیت قول لغوی
دلیل حجیت قول لغوی، یا سیره و بناء عقلاست یا حجیت خبر واحد است یا دلیل انسداد باب صغیر.
سیره
لغوی اهل خبره است و اگر کسی اهل خبره باشد، بنا عقلا رجوع به اهل خبره است و گرچه زمان ائمه علیهمالسلام چنین چیزی نبوده است که به اهل لغت مراجعه کنند اما در مورد فروش چیزی به اهل خبره رجوع میکردند. رجوع به اهل خبره بوده است گرچه رجوع به اهل لغت نبوده است.
اشکال آیتالله خویی
آیتالله خویی شک و تردیدی در مسئله مطرح کرده است که اصل این مطلب از شیخ انصاری است. شیخ میفرماید: معلوم نیست رجوع به اهل خبره از باب حجت بودن قول اهل خبره باشد بلکه از باب وثوق به اهل خبره است.
آیتالله خویی فرموده است: اگر مردم یا عقلا به کتاب لغت مراجعه میکنند معلوم نیست از باب حجت بودن باشد بلکه به کتابهای لغت رجوع میکنند تا خود به نتیجه برسند و اطمینان بیابند.
در این صورت کلام لغوی حجت نیست و اگر حجت باشد هم لغویان اهل سماع هستند و سماع، حس است ئ در حس، تعدد شرط است برخلاف حدس که تعدد شرط نیست.
پاسخ استاد
از زمان پیامبر اکرم به لغات مراجعه میشده است. در تاریخ نقل شده است که ابوبکر به دیگران مراجعه میکرد تا بداند کلمه «أَبّاً» در آیه ﴿وَ فَاكِهَهٍ وَ أَبّاً﴾ به چه معناست[1] . پس از زمان پیامبر اکرم برای دانستن لغات به دیگران رجوع میکردند. معروف است که کسی از ابن عباس معنای لغتی را سؤال کرد و ابن عباس شعری را خواند. او گفت من لغت را پرسیدم. ابن عباس گفت: إِذَا سَأَلْتُمُونِي عَنْ غَرِيبِ الْقُرْآنِ فَالْتَمِسُوهُ فِي الشِّعْرِ فَإِنَّ الشِّعْرَ دِيوَانُ الْعَرَبِ[2] .
آخوند خراسانی فرموده است: چهار چیز علامات حقیقت و مجاز است: تبادر، صحت حمل، عدم صحت سلب و اطراد. لغوی معنای لغت را از عرب شنیده است. اگر تبار را میگوید، امر قریب به حس است و حکم حس را دارد؛ اما اگر مرادش صحت حمل، عدم صحت سلب و اطراد است، حدس است. مثل آنکه ابن عباس میگوید معنای حمد را نمیدانستم تا اینکه عربی به عبد خود گفت: حمد را بیاور و او عصا را آورد. اگر مرادش آن است حمد به معنای عصا است و این تبادر است، حس است ولی اگر به معنای صحت حمل و عدم صحت سلب و اطراد است، حدس است. در حس، تعدد شرط است اما در حدس تعدد شرط نیست.