1403/02/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأمارات/حجية ظواهر الألفاظ /حجیت قول لغوی
حجیت قول لغوی
درباره توثیق لغویها مطالبی ذکر شد.
در شرححال فیروزآبادی نوشتهاند فتوحات مکیه درس میداده است و افراد زیادی در درس او شرکت میکردهاند. کسی که فحشا و منکر مرتکب میشود، احدی در درس عرفان نظری او شرکت نمیکند. فیروزآبادی معاصر تیمور لنگ بوده است و ملاقات هم داشتهاند و مدتها باهم بودهاند. تیمور لنگ از چین تا حجاز کشورگشایی کرد و فیروزآبادی در کنار او بوده است. هر دو دلیر بودند، یکی در جنگ و دیگری در علم.
عدم اختلاف در معانی مذکوره در کتابهای لغت
عدالت محل بحث نیست بلکه وثاقت کافی است. صدها کتاب گفتهاند لغویها، اهل خبر ه نیستند و فقط معنای مستعمل فیه را گفتهاند و شاهد آوردهاند که برای یک لغت، دهها معنای مختلف ذکر کردهاند.
چند لغت را بررسی میکنیم که آیا معانی مختلف دارند:
1- صغیر: صَغِرَ یَصغَرُ. ضد کبر و ضد عظم. صَغُرَ یصغُرُ به معنای هان و ذل. این یک معنا است و فقط میخواهد بگوید صغِر یعنی کوچکی جسم و صغُر یعنی کوچکی روح.
جمع صغیر، صغائر است یا صغار یا اصغرون؟ این اختلاف در کاربرد است.
برخی گفتهاند مصغر یعنی تقریب مثل قُبَیل عصر یعنی نزدیک عصر. برخی گفتهاند مصغر یعنی بزرگ مثل دویحیّه یعنی جنبنده بزرگ. برخی گفتهاند مصغر یعنی دوست داشتن مثل یا بُنَیَّ. اختلاف در معنای کلمه نیست بلکه اختلاف در هیئت کلمه است. الاصغران یعنی زبان و قلب چون این دو عضو کوچکی در بدن هستند.
2- حدیث: حدیث اگر به معنای پسربچه باشد، جمعش حُدَثاء است و اگر به معنای روایت باشد، جمعش احادیث است. گفتهاند: احادیث جمع احدوثه است مانند اساطیر که جمع اسطوره است. برخی هم گفتهاند احادیث خلاف قاعده است. همه قبول دارند که احادیث جمع حدیث است ولی اختلاف در هیئت کلمه است. چون مسلمانها به قدیم بودن قرآن معتقد بودند لذا کلام رسول خدا را حدیث نامیدند.
حدث الشی من باب قعد، تجدد وجوده. حدیث به عیب اذا تجدد و کان معدوما قبل ذلک.
برخی گفتهاند: و یتعدی بالالف و منها مُحدثات الامور، احدث الانسان احداثا. برخی هم گفتهاند با تشدید متعدی میشود.
و الاسْمُ (الْحَدَثُ) و هُوَ الْحَالَةُ النَّاقِضَةُ لِلطَّهَارَةِ شَرْعاً و الْجَمْعُ (الأحْدَاثُ) مثْلُ سَبَبٍ و أَسْبَابٍ و مَعْنَى قَوْلِهِمْ النَّاقِضَةُ لِلطَّهَارَةِ أَنَّ (الْحَدَثَ) إِنْ صَادَفَ طَهَارَةً نَقَضَهَا وَ رَفَعَهَا و إِنْ لَمْ يُصَادِفْ طَهَارَةٌ فَمِنْ شَأْنِهِ أَنْ يَكُونَ كَذَلِكَ حتَّى يَجُوزُ أَنْ يَجْتَمِعَ عَلَى الشَّخْصِ (أَحْدَاثٌ) و (الْحَدِيثُ) مَا يُتَحَدَّثُ به و يُنْقَلُ و مِنْهُ (حَدِيثُ) رَسُولِ اللّهِ صلَّى اللّهُ عَلَيْهِ و سَلَّمَ.[1]
قال الفراء: نُرَى أنّ واحدَ الأحاديث أُحْدُوثَةٌ، ثم جعلوه جمعاً للحديث؛ و الحُدُوثُ: كون شئٍ لم يكن؛ و أَحْدَثَهُ اللّه فَحَدَثَ؛ و حَدَثَ أمرٌ، أى وقع؛ و الحَدَثُ و الحُدْثَى و الحادثةُ و الحَدَثَانُ، كلُّها بمعنًى؛ و أَحْدَثَ الرجل، من الحَدَثِ؛ و استحدثتُ خبراً، أى وجدت خبراً جديداً.[2]
حَدَثَ حُدوثاً و حَداثَةً: نَقيضُ قَدُمَ و تُضَمُّ دالُه إذا ذُكِرَ مع قَدُمَ. - و حِدْثانُ الأَمْرِ، بالكسر: أوَّلُهُ و ابْتِداؤُه، كحَداثَتِهِ، - و - من الدَّهْرِ: نُوَبُهُ، كحوادِثِهِ و أحْداثِهِ. - و الأَحْداثُ: أمْطارُ أوَّلِ السَّنَةِ[3] .
کتابهای لغت، تفاوت و اختلاف ندارند و همه معانی به یکچیز برمیگردد.