1403/02/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأمارات/حجية ظواهر الألفاظ /حجیت قول لغوی
حجیت قول لغوی
موثق بودن اهل لغت
برخی نوشتهاند لغویها، فاسق و فاجر بودهاند. این کلام درست نیست. لغویها، اهل شعر بودهاند و بخشی از شعر و ادبیات عرب، اشعار هجو است همچنان که در ادبیات فارسی نیز هست اما کمتر. هجو کردن یعنی کسی عیب دیگری را در شعر بیان کند. چون هجو میگفتند، دشمن زیاد داشتند و دشمنان آنها را متهم به شرابخواری و فسق میکردند. پس از مرگ ابوعلی سینا که در لغت کتاب دارد و اهل لغت است، پادشاهی جنازه او را از قبر بیرون آورد و آتش زد چون ابوعلی سینا در شعری وی را هجو کرده بود. پس این نسبتهایی که به ایشان زدهاند، نادرست است.
فیروزآبادی در کتاب «البلغه فی تراجم اهل اللغه» درباره بعضی از اهل لغت مینویسد: «ففقیه صدوق[1] ». از این تعابیر درباره لغویان زیاد است. نمیخواهیم بگوییم که توثیق اهل لغت ثابت میشود اما اینکه گفتهاند اینها فساد اخلاقی داشتهاند هم درست نیست. فیروزآبادی صاحب کتاب القاموس المحیط فی ما ذهب من کلام العرب الشماطیط است؛ این کتاب بهقدری معتبر است که ملا محمدتقی شوشتری وقتی بهترین کتاب رجال را مینویسد نام آن را قاموس الرجال میگذارد. بهترین کتاب هر علمی را قاموس نامگذاری کردهاند بهاندازهای که قاموس المحیط معتبر است. ایشان تقریباً قرن هشتم هجری میزیسته است و ایشان حدود صد کتاب تألیف کرده است. ایشان کتاب لغتی به نام اللامع نوشته است که صد جلد است و هر جلد آن بهاندازه هشت جلد صحیح جوهری است. کسی نتوانسته است از قاموس غلط بگیرد درحالیکه کسی در پایاننامه خود دو هزار غلط از المنجد گرفته است. ایشان کتاب تاریخی دارد که بسیار معتبر است و آن را در یکشب نوشته است. اهل سنت همه صحابه را عادل میدانند ولی صحابهای هستند که پیامبر به آنها حد زده است و آنها عادل نیستند. فیروزآبادی در یک کتابی نوشته است که در آن صحابهای که حد خوردهاند را جمع کرده است. درباره قبرستان ابوطالب در یکشب کتاب نوشته است. کتاب تفسیر سوره فاتحه را در یکشب نوشته است.
فیروزآبادی را که اینقدر توانا بوده است، مورد حسد دیگران واقع میشد و به او تهمت شرابخواری میزدند، وگرنه کسی که شراب بخورد باید عربده بکشد و دیگر نمیتواند اینقدر کتاب بنویسد. فیروزآبادی در یمن استاد زیدیها بوده و یمنیها بسیار به مسائل شرعی مقید بودهاند و هستند. فیروزآبادی در یمن از دنیا رفته است و بسیاری از کتابهای خود را در یمن نوشته است و یمنیها به او «امام البارع» میگفتند.
آیتالله مرعشی نجفی کتابی دارد که اهل لغت شیعه را نام برده است ولی این کتاب هنوز چاپ نشده است.
شواهد زیادی برای وثاقت افرادی مثل فیروزآبادی میتوان یافت. بسیاری از لغویان قاری قرآن بودهاند. قاری قرآن کسانی بودند که شبانهروز قرآن میخواندند و مردم آنها را بسیار قبول داشتند و آنها را امام جماعت و شاهد دادگاه قرار میدادند. مثلاً کسائی که اینقدر به او نسبت فسق دادهاند، قاری قرآن بوده است.
در لغت چهار مکتب وجود دارد:
مکتب بصره: از بصره تا مشهد و سمرقند مکتب بصره است. ابن ابی اسحاق حضرمی که اولین لغوی است و متوفای 117 است و در مجمعالبیان دو بار نام او آمده است و از قراء بوده است. عیسی بن عمر ثقفی متوفای 149. ابو عمر بن علاء متوفای 154. یونس بن حبیب متوفای 182. خلیل بن احمد متوفای 175. سیبویه متوفای 180. اخفش اوسط (سعید بن مَسعده) متوفای 211. قُترُب متوفای 206. جِرمی متوفای 225. مازنی (اولین کسی که صرف و نحو را از لغت جدا کرد) متوفای 240. مبرّد متوفای 285. زجاج متوفای 310. ابوبکر بن سراج متوفای 316. سیرافی متوفای 368.
مکتب کوفه: کسائی، فراء، ابن هشام، ابن انباری، ابن فارس.
مکتب بغداد: ابن کیسان، ابن خیاط، زجاج، ابوعلی، ابن جنی، زمخشری، ابن شجری، ابن یعیش.
مکتب اندلس: اولین آنها جودی و آخرین آنها ابن مالم صاحب الفیه و متوفای 672 است. ابن قوتیه، سهیلی، ابن سید بطلیوسی، شلوبین، ابن خروف، ابن عصفور.
لغویهای بصره کسانی بودند که میگفتند باید لغت را از عرب بشنویم، سپس بر این کلمه قیاس میکردند که فلان کلمه مثل این کلمه است و این معنا را دارد. لغویهای کوفه کاری به شنیدن از عرب نداشتند و اکثر آنها از قراء قرآن بودند و از سیاق آیات میفهمیدند که معنای کلمات چیست و کمکم استشهاد به شعر نیز در بین آنها رواج یافت برخلاف بصره که استشهاد به شعر ندارند؛ اما بغداد، لغت را از حدیث هم میگرفتند برخلاف مکتب کوفه که به حدیث استشهاد نمیکنند چون حدیث را عجمها نقل کردهاند. اندلسیها گاهی سراغ بصره میروند و گاهی سراغ کوفه میروند.