1403/02/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأمارات/حجية ظواهر الألفاظ /حجیت قول لغوی
حجیت قول لغوی
اگر شارع کلامی را فرمود و ظهور این کلام معلوم نبود، مثلاً در ﴿فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا ﴾ [1] معنای صعید را نمیدانیم، آیا میتوان به کتاب لغت مراجعه کرد؟ در این بحث سه مطلب مطرح میشود: 1- آیا لغوی، اهل خبره است؟ 2- برفرض خبره بودن، آیا موثق است؟ 3- برفرض خبره و موثق بودن، دلیل حجیت قول لغوی چیست؟
مطلب اول: مرحوم حاجآقا مصطفی خمینی در کتاب تفسیر خود فرموده است: علم صرف از بافتنیها است. عدهای عرب جاهلی، حرفهایی زدهاند و عدهای هم آنها را تحلیل کردهاند. لذا از تخیلات و اوهام است و اعتباری ندارد. سپس فرموده است این از مسلمات است که این اوهام و خیالات در شرع اعتباری ندارند. کلام ایشان شامل لغت و اشتقاق هم میشود.
پاسخ این است که چه فرقی بین صرف و نحو وجود دارد؟ اگر اصل صرف مثل نحو از امیرالمؤمنین علیهالسلام بود، ایشان این مطلب را نمیگفت. صحیح آن است که اصل صرف هم از امیرالمؤمنین علیهالسلام است. صرف، لغت، نحو، معانی، بیان، بدیع و ... معقول عن المنقول هستند. به این معنا که لفظ یا کلامی داریم و عالمی این منقول را با عینک عقل تحلیل میکند. کلام و فلسفه هم در مواردی همینطور هستند؛ علم کلام این است که عبارتی از رسول خدا است و عالمان کلامی این کلام را تحلیل میکنند. یا عربی چیزی میگوید و عدهای تحلیل میکنند. اینکه کسی شعر امرء القیس را نقل میکند، شعر امرء القیس را میشنویم یا نقل شعر او را؟ این همان علم کلام است؛ کسی که آیه قرآن را میخواند، کلام خدا میشنویم یا نقل قول کلام خدا را؟ تحلیل عقلی امر منقول، علم کلام است.
مطلب دوم: اگر کسی بگوید کتابهای لغت فقط موارد استعمال را ذکر میکنند و ما در شرع موارد حقیقی را میخواهیم، معنای این کلام آن است که کتابهای لغت فایدهای ندارند.
مجمع البحرین و نهایه: کتاب مجمع البحرین در شیعه و کتاب نهایه ابن اثیر در اهل سنت، مستعمل فیه را ذکر میکنند و اصلاً محل بحث نیستند زیرا برای معنای حقیقی مهم است نه مستعمل فیه.
کتاب العین: معروف این است که اولین کتاب لغت در اسلام، کتاب العین خلیل بن احمد فراهیدی است. وجهتسمیه این کتاب این است که چون ترتیب حروف به ترتیب امروزی نبوده است و ترتیب بر اساس مخرج حروف بوده، با حرف عین شروع شده است لذا نام آن را العین نهادهاند. گفتهاند: روز قیامت پس از انبیاء، کسی عالمتر از خلیل از پل صراط عبور نمیکند. البته کتاب العین آنقدر اشتباه و غلط دارد که میگویند یقیناً شاگردان او هم چنین اشتباهی نمیکنند لذا این کتاب اثر خلیل نیست. سیوطی در المُظهر مینویسد که وقتی خلیل این کتاب را نوشت فقط حرف عین را نگاشت و بقیه را لیث بن نصر نوشته است و شاید تفاوت جلد اول با جلدهای دیگر به همین علت باشد. این احتمال نیز هست که کسی (ابوزید) در کتاب العین دست برده است زیرا خواسته احمد بن خلیل را که شیعه بوده است خراب کند.
احتمال سوم این است که کتاب خلیل، یادداشتهای او بوده است و فقط حرف العین را اصلاح کرده و به اصلاح بقیه نرسیده است و پس از او شاگردان او همانطور نقل کردهاند. درمجموع، کتاب العین قابلاعتماد نیست مگر مواردی از آنکه ابن درید یا ابن جنی یا ابن سکیت از خلیل نقل کردهاند. این موارد قابلاعتمادند و بقیه کتاب اعتبار ندارند. این سه نفر، شیعه هستند. نتیجه آنکه خلیل بن احمد عالم بوده است و معنای حقیقی را میدانسته است اما کتاب العین قابلاعتماد نیست.
صحیح اللغه: اولاً شک است که صِحاح اللغه درست است یا صَحاح اللغه. زبیدی در تاج العروس با اینکه در بیان اشتباهات جوهری است، درباره او مینویسد: من أَذكياء العالم[2] . تاج العروس، شرح قاموس است و قاموس بیان اشتباهات صحاح است. تردیدی نیست که سید مرتضی حسینی زبیدی شیعه است و اما معلوم نیست که اهل یمن است یا اهل هند. تاج العروس چهل جلد است و واقعاً دریایی از معارف است.
جوهر متوفای حدود 400 هجری است و او خواهرزاده فارابی است اما مراد ابونصر فارابی نیست. فارابی و جوهری صاحب ابتکار ترتیب حروف الفباء هستند کما اینکه ترتیب اعداد ابتکار ایشان است. کتابهایی مثل مجمع البحرین و شرح منظومه بحثهای لغوی و ادبی را از جوهری گرفتهاند و اشتباهات جوهری در این کتابها تکرار شده است.
برخی گفتهاند جوهر دیوانه بوده است زیرا دو لنگه درب با خود بالای کوه برد تا پرواز کند و ازآنجا سقوط کرد و از دنیا رفت. علامه حسنزاده میفرمود: جوهری با آن علم و فضل، دیوانه نبوده است بلکه او هواپیما ساخته بوده است و دو لنگه درب، بالهای هواپیما بودهاند و میخواست پرواز کند و به روستاهای دوردست عرب برود تا لغات را از ایشان بگیرد و کتاب خود را تکمیل کند؛ اما هواپیما درست عمل نکرد و سقوط کرد و مرد. وگرنه کسی که دیوانه است نمیتواند چنین کتابی بنویسد.
اشتباه جوهر در صحاح این است که معتل اللام یایی و معتل اللام واوی را خلط کرده است وگرنه دیگر اشتباهی ندارد و بهترین کتاب برای صرف، صحاح است کما اینکه بهترین کتاب برای شعر، لسان العرب و بهترین کتاب برای فقه، مصباح المنیر است.