درس خارج اصول استاد احمد عابدی

1402/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/أحكام القطع /تأثیر علم اجمالی در امتثال

 

تأثیر علم اجمالی در امتثال

یک بحث این بود که آیا علم اجمالی در ثبوت تکلیف مثل علم تفصیلی است؟ این بحث مطرح شد.

بحث بعدی تأثیر علم اجمالی در اسقاط تکلیف یا در مقام امتثال است یا به‌عبارت‌دیگر احتیاط در مقام اطاعت. بحث این است که اگر کسی می‌تواند تکلیفی را با علم تفصیلی اطاعت کند، اگر اطاعت نکند و سراغ علم اجمالی برود، چه حکمی دارد؟

در کفایه بعضی موارد ذکر نشده است یا آخوند می‌خواسته در هم ذکر کند. کسی که تکلیفی دارد، باید حین التکلیف بداند که این همان چیزی است که من به آن مکلف هستم یا باید تکلیف را عمل کند ولو اینکه نداند تکلیف کدام است؟ آخوند ابتدا توصلیات را ذکر کرده است سپس تعبدیات را و در تعبدیات، آن تکالیفی که احتیاج به تکرار ندارد و تکالیفی که باید تکرار شوند.

توصلیات

در توصلیات بحث این است که امتثال اجمالی کافی است؟ یعنی احتیاط جایز است؟ مثالی که همیشه می‌زنند این است که کسی می‌خواهد دست خود را بشوید و نمی‌داند کدام‌یک از این دو مایع آب است و کدام‌یک گلاب است. اگر گلاب آب مضاف باشد مطهر نیست. این شخص بدون تحقیق، یک‌بار دست خود را با یکی از آن دو آب می‌کشد و بعد با دیگری دست خود را می‌شوید. به‌هرحال دست او پاک شده است. همه می‌گویند جایز است.

مثال دیگر این است که اگر کسی دو همسر دارد و به زید گفت فاطمه را طلاق بده؛ بر زید مشتبه شد که فاطمه را طلاق بدهد یا زینب را. جایز است هر دو را طلاق بدهد و بگوید: زوجتا موکلی طالقان یا مثلا اول فاطمه را سپس زینب را طلاق بدهد. تا آن زنی را که اراده کرده است یقیناً طلاق داده باشد و دیگری چون بدون اجازه بوده است هم باطل است. این همان بحث امتثال اجمالی در توصلی است.

مثال سوم اینکه به زید گفته شده است عقد نکاح بخواند و او نمی‌داند صیغه عقد نکاح با انکحت است یا با زوجت؟ می‌تواند هر دو را بخواند. این اطاعت اجمالی در توصلیات است که اشکالی ندارد. دلیلش هم این است که غرض شارع در توصلیات، انجام مقصود است.

تعبدیات

الف: تعبدیاتی که امتثال اجمالی احتیاج به تکرار ندارد، اشکالی پیش نمی‌آید.

مثلا نمی‌داند سوره در نماز واجب است و می‌داند که وجوبش ضرر ندارد یعنی نماز یا با سوره واجب است و یا بدون سوره؛ اما اگر بدون سوره واجب است، وجود سوره ضرری ندارد.

فتوای بعضی از آقایان این است که مکلف در هر کجای نماز که باشد، وقتی نام مبارک رسول خدا را شنید واجب است صلوات بفرستد؛ مثل آیت‌الله بهجت که شبهه وجوب در ذهنش بود. اگر کسی بگوید من احتیاط می‌کنم و در نماز هرگاه نام رسول خدا را شنیدم، صلوات می‌فرستم. می‌دانیم که ضرری ندارد.

در ذهن یکی از علما این بود که زیارت امام رضا علیه‌السلام هرماه واجب است و کسی احتیاط کند و هرماه به زیارت برود. چنانچه واجب هم نباشد، ایرادی ندارد.

ب: تعبدیاتی که امتثال اجمالی متوقف بر تکرار عبادت است.

مثلا چهار نماز به چهار طرف می‌خواند. یا نمازش را یک‌بار به جماعت می‌خواند و یک‌بار فرادی. یا نمازش را یک‌بار با این لباس می‌خواند و یک‌بار با لباس دیگر.

در این صورت، قدر مسلم این است که تکرار عبادت، کار خوبی نیست و خلاف سیره بزرگان است. علما معمولاً نماز خود را تکرار نمی‌کنند. حدیث غیرمتعبری هم هست که کسی که فقیه باشد، عبادتش را تکرار نمی‌کند. همچنین اگر کسی می‌خواهد احتیاط کند، احتیاط به این است که انسان احتیاط نکند؛ علت آن است که شیخ انصاری از سید مرتضی و سید رضی نقل کرده است که هر عبادتی که انجام می‌دهد، حین العمل باید بداند که این عمل واجب بوده است یا مستحب.[1] اگر این نقل شیخ در رسائل صحیح باشد و چنین فتوایی باشد، احتیاط این است که مکلف هیچ‌گاه احتیاط نکند. سید مرتضی و سید رضی از بزرگان شیعه هستند و پسندیده آن است که خلاف فتوای ایشان عمل نکند. بهتر این است که مکلف تحقیق کند تا امتثال تفصیلی را بداند و همان را انجام بدهد و امتثال اجمالی نکند. اگر کسی امتثال اجمالی انجام می‌دهد و تکرار عبادت می‌کند، یا قصد وجه ندارد یا تمییز ندارد یا لعب به امر مولا است. این سه اشکال را کفایه مطرح نموده و جواب داده است.[2]

آخوند درباره اشکال عدم قصد وجه و عدم قصد تمییز می‌فرماید: مسلم و اجماعی آن است که این دو واجب نیستند و لازم نیست هر جزء نماز را بدانیم که واجب است یا مستحب است. قصد وجه آن است که عملی را انجام می‌دهد و گاهی وجوب یا استحباب را غایت قرار می‌دهد و مثلا می‌گوید: لوجوبه. گاهی هم آن را وصف قرار می‌دهد و مثلا می‌گوید: تکبیر واجب را انجام می‌دهم. آخوند می‌فرماید هیچ‌یک لازم نیست. کسی که نماز می‌خواند، لازم نیست جزءبه‌جزء بداند واجب است یا مستحب و آن را قصد کند. بله به خاطر فتوای سید مرتضی و سید رضی، احتیاط آن است که قصد وجه و قصد تمییز داشته باشد.

پاسخ اشکال لعب آن است که گاهی لعب در اصل اطاعت نیست بلکه در کیفیت اطاعت است.

مهم آن است که گاهی انسان احتیاط می‌کند چون احتیاط آسان‌تر است؛ مثلا کسی نمی‌داند لباسش تطهیر شده است یا نه و باید سؤال کند و تحقیق کردن دردسر دارد لذا چند نماز می‌خواند. خیلی از مواقع احتیاط و تکرار عبادت از امتثال تفصیلی و عدم تکرار آسان‌تر است. آسان بودن هدف عقلایی است و لعب نیست چون عقلا آسانی را اصل می‌دانند. امر عقلایی است که مکلف، عبادت آسان را انجام بدهد و گاهی آسانی به تکرار عبادت است و سختی به عدم تکرار است چون باید تحقیق کند و مطالعه کند و سؤال بپرسد.

ج: درجایی که مکلف تمکن از امتثال تفصیلی دارد ولی امتثال تفصیلی را رها می‌کند و امتثال اجمالی می‌کند. به‌عبارت‌دیگر می‌داند که می‌تواند بفهمد که نماز در چه صورتی صحیح است ولی چند نماز می‌خواند و یکی صحیح خواهد بود.

 


[1] فرائد الأصول، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج1، ص72.
[2] كفاية الأصول - ت الزارعي السبزواري، الآخوند الخراساني، ج2، ص271.