1402/10/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأمارات/أحكام القطع /معنای علم اجمالی
معنای علم اجمالی
با توجه به اینکه علم چند ویژگی دارد: 1- علم، نور است و شک، جهل است و جهل، ظلمت است و نور و ظلمت با هم جمع نمیشوند. 2- علم، وجود است و جهل، عدم است و وجود و عدم با هم جمع نمیشوند. 3- علم، کشف و انکشاف است و جهل، عدم انکشاف است و این دو با هم جمع نمیشوند؛ بنابراین علم و شک یا اجمال با هم جمع نمیشوند.
معنای اصطلاحی علم اجمالی
اصطلاح علم اجمالی در چند مورد به کار میرود:
1- مقصود از علم اجمالی آن است که علم به عنوان داشته باشد نه علم به ذات. این مورد محل بحث نیست.
2- در بحث تبادر، علم اجمالی به کار میرود. تبادر، علامت حقیقت است. اگر کسی علم به وضع ندارد، تبادر هم ندارد و اگر علم به وضع دارد، تبادر هم نمیخواهد. در جواب این اشکال گفته شده است معنای کلمه پیش کسی که علم اجمالی دارد، چه چیزی تبادر میکند. این مورد محل بحث نیست.
هیچیک از این دو مورد محل بحث نیست.
3- در حکمت متعالیه و در عرفان نظری، اصطلاح علم اجمالی فراوان به کار میرود. مثلاً علم خدای متعال را در عرفان، علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است. این مورد محل بحث نیست.
محل بحث جایی است که هم یقین دارد و هم شک.
احتمالات در معنای علم اجمالی
1- از عبارت آخوند استفاده میشود که علم مساوی با کشف است اما متعلق علم امر مردد است. انسان یقین به وجوب دارد اما متعلق وجوب را نمیداند.
اگر اشکال شود آخوند در کفایه مکرر میفرماید: امر مردد وجود خارجی ندارد، چون وجود مساوق با تشخص و تعین است؛ پس چگونه علم به امر مردد تعلق یافته است؟
پاسخ این است که: اولاً علم از صفات ذات الاضافه است و معلوم میخواهد و مثل حیات نیست که متعلق نخواهد. متعلق علم اجمالی امر مردد است. مراد این است که گاهی امر معدوم، متعلق علم واقع میشود مانند: شریک الباری ممتنع. در بحث وقف میگویند: ممکن کسی یکچیز را بر بطون بعدی وقف کند. این وقف بر معدوم است، چگونه وقف بر امر عدمی تعلق گرفته است. یا در بحث ملکیت انگور سال آیندهای که میفروشند، هم همین بحث وجود دارد. بهعبارتدیگر امر مردد، عدمی است ولی علم به امر عدمی تعلق میگیرد چون از اعتباریات است و اشکالی ندارد که امر عدمی متعلق امر وجودی قرار بگیرد.
2- علامه طباطبایی در بدایه الحکمه و نهایه الحکمه فرموده است: گاهی انسان چیزی از دور میبیند، این مشاهده عن بُعد است. بیننده علم دارد که شیء است و جان دارد و درعینحال مردد بین انسان و حیوان است. مشاهده عن بعد، علم اجمالی است.
3- نظر دیگر این است که علم یعنی وضوح و انکشاف یا علم یعنی صورت ذهنی. علم گاهی به فرد تعلق میگیرد و گاهی به امر جامع. امر جامع قابل انطباق بر چند فرد است. جامع به دو قسم جامع ماهوی و جامع اعتباری تقسیم میشود. مثلاً انسان بودن جامع ماهوی بین زید و عمرو است. جامع اعتباری یعنی دو چیز قدر مشترک ندارند ولی برای آن دو، قدر مشترک فرض میکنیم. علم اجمالی یعنی علم تفصیلی به جامع. علت آنکه علم اجمالی را در مقابل علم تفصیلی قرار میدهند، این است که: علم تفصیلی به فرد و خصوصیات فرد تعلق گرفته است ولی علم اجمالی به قدر مشترک و جامع تعلق گرفته است.
نتیجه این شد که علم اجمالی یعنی: انکشاف و علم تفصیلی به امر جامع.