1402/02/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المطلق و المقيد/تعريف المطلق /بررسی تعریف آخوند و مصادیق مطلق و مقید
تعریف مطلق و مقید
بحث مطلق و مقید از مباحث بسیار مهم و کاربردی در اصول فقه است. آخوند ابتدا تعریف مطلق و مقید را مطرح میکند. برخی گفتهاند: مطلق آن است که بر شمول و سعه دلالت دارد. الفاظی که شمول و سعه بر کل مدلول خود دارند، مطلق هستند. (ما دل علی شایع فی جنسه) مثلاً وقتی میگوییم رجل، شامل همه مردان میشود. سپس آخوند مطلبی که چند بار در کفایه بیان کرده است را تذکر میدهد: این تعاریف شرح الاسم یا تعریف لفظی هستند و نیازی به جرحوتعدیل آنها نیست. اینکه این مطلب آخوند صحیح است یا خیر، قبلاً بحث شده است. آنچه مهم است این است که لازم نیست کلمه مطلق و مقید را تعریف کنیم چون این کلمات موضوع حکم شرعی قرار نگرفتهاند. گرچه مصداق مطلق و مقید بارها در آیات و روایات آمده است و موضوع حکم شرعی قرار گرفته است اما کلمه مطلق و مقید چنین نیست.
بررسی مصادیق مطلق و مقید: اسم جنس
آخوند مصادیق مطلق را مطرح و درباره آنها بحث میکند. ابتدا اسم جنس را مطرح کرده است. اسم جنس بر چه چیزی وضع شده است؟ آخوند مطلبی دارد که برخی گفتهاند: دو مسامحه و سهلانگاری در عبارت کفایه وجود دارد. منتهی الدرایه (که از بهترین شرحهای کفایه است) این را فرموده است و دیگران هم ذکر کردهاند. آخوند میفرماید: اسم جنس چه از جواهر باشد، چه از عوارض باشد و چه از عرضیات، داخل در بحث است. جواهر مثل رجل، فرس، بقر، انعام، النساء و الرجال. اعراض مثل سواد، بیاض، علم، زبری، سفتی، حرارت، برودت، حرکت و سکون. عرضیات مثل ملکیت، رقبه، ایمان، فسق، کفر و شرک. آخوند مثال نزده است ولی جای دیگر مثال زده است.
اشکال عبارتی آن است که آخوند کلمه عرضی را با کلمه عرض خلط کرده است. حاجی سبزواری فرموده است:
و عرضی الشیء غیر العرض ذا کالبیاض ذاک کالابیض
عرض، سفیدی است و عرضی، سفید است. عرض کیفیتی است که عارض بر جوهر میشود و عرضی آن شیء سفید است.
اسم جنس بر چه چیزی وضع شده است؟ گاهی مفهومی داریم که مفهوم بر ماهیت مبهمه دلالت دارد یعنی بر معنایی بدون هیچ قید و شرط دلالت دارد. به همین مناسبت میگویند: ماهیت چهار اطلاق و کاربرد دارد: ماهیت لابشرط مقسمی، ماهیت بشرط شیء، ماهت بشرط لا و ماهیت لابشرط قسمی. اگر چیزی با قطعنظر از هر چیزی در نظر گرفته شود، ماهیت مبهمه است که معنای اسم جنس است و به آن لابشرط مقسمی میگویند. اگر ماهیت مبهمه با چیزی ملاحظه شود، سه قسم است: آن شیء در ماهیت دخالت دارد یا نبودش دخالت دارد یا بودونبودش دخالتی ندارد.
نماز، ماهیت لابشرط مقسمی است. نماز با وضو، بشرط شیء است که ماهیت مخلوطه است. نماز بشرط عدم تکتف، بشرط لا است. اینکه موقع نماز چشم باز باشد یا بسته باشد، لابشرط قسمی است. فرق لابشرط مقسمی و لابشرط قسمی در آن است که اگر ماهیت در نظر گرفته شود لابشرط مقسمی است. اگر ماهیت را با چیز دیگری در نظر گرفته شود ولی آن شیء دخالتی نداشته باشد، لابشرط قسمی است. در حواشی کفایه بحث خدای متعال و اینکه خدا نسبت به وجود، مشروط به شیء است یا عدم است یا لابشرط قسمی است یا مقسمی، مطرح شده است درحالیکه جای این بحث در اصول نیست بلکه باید در بحثهای اعتقادی بحث شود.
آخوند میفرماید: اسم جنس بر مفهوم یا ماهیت وضع شده است با قطعنظر از شمول یا سریان. سریان و شمول جزء معنای کلمه نیست گرچه این کلمه شمول و سریان دارد اما شامل شدن جز معنا نیست. بهعبارتدیگر اسم جنس شامل هر فردی میشود اما هر فرد بودن جز معنای کلمه نیست. آخوند دو شاهد هم ذکر میکند. سریان و شمول امری ذهنی است و آخوند این امر ذهنی را کلی عقلی نامیده است. چیزی که در ذهن است در خارج مصداق ندارد. گرچه این کلام دقیق نیست اما آخوند جعل اصطلاح کرده است و کلام آخوند قابل توجیه نیست. میگوییم موطن هر چیز کلی در ذهن است و ذهن عین خارج نیست. وقتی میگوییم رایت رجلا، اسم جنس است که خارج را میگوییم. اگر در معنا و مفهوم اسم جنس، شمول و سریان نهفته باشد، کلمه رجلا بر این مرد صدق نمیکند مگر با تجرید و مجازا و با اتساع. درحالیکه وقتی میگوییم رایت رجلا، مجاز نیست لذا شمول جزء معنای کلمه نیست.