1401/12/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: العام و الخاص/الخطابات الشفاهية /ثمرات بحث خطاب مشافهه
ثمرات بحث خطاب مشافهه
گفته شد که صورت ذهنیه که در قوه خیال شخص است، مخاطب خطابات شفاهیه است. آخوند خراسانی فرموده است: دو ثمره برای بحث خطاب مشافهه ذکر شده است. سپس ثمرات را ذکر کرده و در این ثمرات اشکال نموده است.[1] بعضی از علما مثل فاضل تونی و مرحوم روحانی فرمودهاند: در واقع این بحث هیچ ثمرهای ندارد چون آخوند در هر دو ثمره اشکال کرده است. در واقع این دو بزرگوار از عبارت کفایه اینگونه فهمیدهاند که آخوند میخواهد بگوید این بحث ثمره ندارد.
توضیح کلام آخوند
میرزای قمی طرفدار خطاب مشافهه است یعنی آیات شریفه قرآن که خطاب است شامل معدومین زمان خطاب نمیشود. ایشان دلیل انسداد را قبول دارد و یکی از مقدمات دلیل انسداد آن است که راه علمی و علمی منسدّ است. این مقدمه از راههای مختلفی ثابت میشود؛ 1- اگر کسی حجیت خبر واحد را قبول نکند، 2- یا خبر واحد را حجت بداند اما قائل باشد که قرائن روایات گم شده است، 3- یا خبر واحد را حجت بداند و قائل باشد که قرائن حذف نشدهاند اما ما مخاطب آیات و روایات نیستیم، 4- یا آیات و روایات حجت هستند و ما نیز مخاطب هستیم اما در بحث حجیت ظواهر قائل به عدم حجیت ظواهر باشد باید انسدادی بشود.
با توجه به مطلب فوق آخوند خراسانی میفرماید ثمره اولی که ذکر شده است این است که اگر کسی بگوید خطابات مشافهه مخصوص مشافهین است، دیگر خطابات برای ما حجت نیست اما اگر کسی قائل به اعم باشد یعنی خطابات مشافهه هم شامل مشافَه، هم شامل مغایب و هم شامل معدوم میشود، خطابات برای ما حجت هستند. آخوند دو اشکال را مطرح میکند سپس میفرماید: اولاً گفته شد که خطابات مشافهه اختصاص به مخاطبین ندارد و دیگران هم مخاطب هستند، ثانیاً برفرض که کسی بپذیرد ما مقصود خطابات قرآن نیستیم، ولی حجیت ظواهر اختصاص به مقصودین ندارد. کسی که مقصود بالافهام نباشد، باز هم خطاب برای او حجت است. همهجا مرسوم است که اگر کسی نامهای برای دیگری بنویسد یا کسی برای کسی وصیتی بکند یا اقراری بکند، مقصودش همان شخص است، اما این کلام را جای دیگر هم میبرند و از آن چیزی میفهمند؛ یعنی حتی اگر کسی مقصود بالافهام نباشد، مثلاً آهسته حرف میزند که دیگری نفهمد، ولی دیگری بفهمد کلام حجت است.
طبق این کلام آخوند نتیجه میگیریم که آن ثمره نادرست است. اگر ثمره نادرست باشد، آیا بحث لغو است و ثمره عملی ندارد (کما اینکه مرحوم روحانی و فاضل تونی فرمودهاند) یا اینکه مراد آخوند این نیست؟
کلام آخوند این است: «الأولی: حجية ظهور خطابات الكتاب لهم كالمشافهين؛ و فيه: إنّه مبني على اختصاص حجية الظواهر بالمقصودين بالإِفهام، وقد حقق عدم الاختصاص بهم. ولو سلّم، فاختصاص المشافهين بكونهم مقصودين بذلك ممنوع، بل الظاهر أن الناس كلهم إلى يوم القيامة يكونون كذلك، وأنّ لم يعمهم الخطاب، كما يومئ إليه غير واحد من الإخبار»[2] .
این عبارت میفرماید: کلام میرزای قمی صحیح نیست، اما نمیخواهد بفرماید که ثمره صحیح نیست. اگر کسی بپرسد آیا ما مقصود بالافهام از قرآن هستیم؟ پاسخ آن است که مقصود بالافهام از قرآن هستیم؛ اما این بحث که ما مقصود بالافهام از قرآن نیستیم (قول میرزای قمی) یا مقصود بالافهام هستیم (قول آخوند) ثمره دارد. این را هم قبول داریم که ظواهر کلام حجت است حتی بر کسی که مقصود بالافهام نباشد. ولکن اگر کسی کلام آخوند را پذیرفت (ما مقصود به افهام قرآن هستیم)، در جلد دوم کفایه در بحث حجیت ظواهر این بحث پیش نمیآید که آیا حجیت ظواهر به مقصودین اختصاص دارد یا اختصاص ندارد و اعم است؟ چون اتفاقی است که ظواهر بر مقصودین حجت است و طبق قول آخوند ما نیز مقصود به افهام هستیم؛ اما اگر کسی قول میرزای قمی را بپذیرد (ما مقصود به افهام قرآن نیستیم) باید در حجیت ظواهر بحث کند که آیا ظواهر برای ما که مقصود نیستیم، حجت است؟
بحث خطاب مشافهه و بحث حجیت ظواهر مرتبط هستند، اگر کسی در خطاب مشافهه کلام آخوند در کفایه را پذیرفت، در حجیت ظواهر نیازی نیست از اختصاص بمن قُصد یا عدم اختصاص بحث کند؛ اما اگر کسی در خطاب مشافهه کلام میرزای قمی را پذیرفت، در حجیت ظواهر باید از اختصاص ظواهر قرآن بمن قصد و عدم اختصاص بحث کند.
عبارت کفایه میگوید کلام میرزا صحیح نیست اما نه اینکه بحث ثمره ندارد.