1401/09/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: العام و الخاص/المخصص المجمل /کلام آیتالله بروجردی در شبهه مصداقیه مخصص منفصل و اشکال استاد
کلام آیتالله بروجردی در شبهه مصداقیه مخصص منفصل
وقتی مخصص منفصل باشد، آیا تمسک به عام در شبهه مصداقیه جایز است؟ این فرد مشکوک که نمیدانیم آیا مصداق مخصص است یا نه، میتوان فرد مخصص دانست؟ دلیلی از آخوند بر عدم جواز تمسک به عام در شبهه مصداقیه ذکر شد و اشکالات آن نیز بیان شد.
آیتالله بروجردی فرمودهاند: دو دلیل داریم که هر دو کبرای کلیاند: 1- اکرم العلماء. 2- لا تکرم الفساق من العلماء. هر دلیل زمانی قابل عمل است که کبرا به صغرا ضمیمه شود. کبرا حجت است اما این مقدار برای عمل کفایت نمیکند و قابل عمل نیست مگر آنکه مصداق معلوم شود. هر کبرایی وقتی اطاعت میشود که صغرا به دست بیاید و به کبرا ضمیمه شود لذا باید مصداق العلماء را یافت تا بتوان اکرام نمود و همچنین مصداق الفساق را یافت تا از اکرام پرهیز کرد. وظیفه شارع بیان کبرا است و شارع وظیفه ندارد که صغرا را بیان کند.
درنتیجه در مانحن فیه نباید زید را اکرام کرد، چون شارع عام و خاص را بیان کرده است ولی اینکه زید مصداق العلماء است یا مصداق الفساق است، وظیفه شارع نیست. آیا مکلف مأمور است که تحقیق کند که زید مصداق العلماء است یا مصداق الفساق است؟ این همان مطلبی است که گفتهاند آیا فحص در شبهه موضوعیه واجب است؟
افرادی مثل شیخ انصاری و آیتالله تبریزی فرمودهاند: اگر لیوان شراب در اتاق است و لیوان آب هم هست، چنانچه نیمهشب تشنه شد و خواست آب بنوشد لازم نیست فحص کند و کلید را بزند بلکه میتواند یکی از آن دو را بخورد، چون فحص در شبهه موضوعیه لازم نیست و محل اجرای برائت است. البته به نظر میرسد این درست نباشد چون عرف، کلید زدن را فحص نمیشمارد لذا واجب است این کار را بکند، اما اینکه از اتاق دیگر چراغ بیاورد تا بداند کدام شراب است و کدام آب، فحص است و لازم نیست.
آیتالله بروجردی میفرماید: و الله وظیفه شارع نیست که چیزی بگوید اما وظیفه مکلف است که تحقیق کند. در شبهه موضوعیه از نظر عقلی، برائت جاری نمیشود. برائت عقلی عقاب بلا بیان است. بیان برای شارع واجب است اما مربوط به کبراست لذا اینکه شراب است یا نه، ربطی به شارع ندارد و مربوط به این است که چراغ را روشن کند. بله برائت شرعی جاری میشود. (نهایه الاصول ص 294)
معنای کلام ایشان آن است که اگر اکرم العلماء و لا تکرم الفساق من العلماء داریم، برای اینکه آیا زید مصداق عالم غیر فاسق است یا نیست، باید تحقیق کنیم و تا تحقیق نکردهایم، کبرای کلی بر این مصداق تطبیق نمیکند.
ایشان میفرماید: لکن در مانحن فیه یقین داریم که اکرم العلماء قیدی برخلاف دارد و اکرم العلماء مراد جدی مولا نیست، چون مخصص داریم و مولی گفته است لا تکرم الفساق من العلماء. پس اگر زید عالم باشد، مراد جدی نیست که اکرمش کنیم و دلیلی بر اکرام نداریم. درنتیجه در شبهات موضوعیه، تمسک به عام جایز نیست چون میدانیم مخصص وجود دارد و قرینه است بر اینکه عام، مراد جدی مولا نیست.
اشکال استاد
و لکن این دلیل اشکال دارد. عام در عموم خود جدی نیست ولی این عام پس از تخصیص در باقیمانده حجت است. اکرم العلماء در مقداری که باقیمانده است، حجت است و آیا در این مقدار جدی است یا نه؟ همیشه اصل در کلام هر شخصی، جدی بودن است.