1401/08/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: العام و الخاص/أدوات العموم /عدم وضع جمع محلا به ال بر عموم
عدم دلالت جمع محلی به «ال» بر عموم
در بحث دیروز گذشت که جمع محلا به ال بر عموم وضع نشده است برخلاف ادعای مناهج الاصول و مفاتیح الاصول که افاده عموم را در جمع محلا به ال اجماعی میدانند.
آیاتی را بهعنوان شاهد بحث ذکر کردیم که ادامه آنها را در این جلسه ذکر میکنیم:
﴿وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ﴾[1] . نُصُب جمع است و حیوان برای یک بت ذبح میشود نه برای همه بتها. کلمه انصاب جمع نُصُب نیست بلکه جمع نُصب است. در قرآن هم نُصُب آمده است و هم انصاب. نُصُب مانند کلماتی از قبیل عُرُب، صُحُف، شُهُب، رُسُل، سُرُر، حُرُم، حُمُر، کُتُب، خُشُب، دُسُر، نُسُک است که جمع هستند؛ لذا این وزن در قرآن بهعنوان جمع بهکاررفته است.
﴿جَنّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ﴾[2] . الانهار جمع محلا به ال است ولی مفید استغراق نیست و نهرهای خاصی در بهشت هستند.
﴿وَ الْمُسْتَغْفِرينَ بِاْلأَسْحارِ﴾[3] . تمامی سحرها مراد نیست بلکه معمولاً در سحرها استغفار میکنند.
﴿قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشي فِي اْلأَسْواقِ﴾[4] . الاسواق جمع است اما پیامبر در همه بازارها راه میرفته است نه همه بازارها.
﴿وَ يَقُولُ اْلأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ﴾[5] . بعض شاهدها روز قیامت چنین میگویند.
﴿يَسْئَلُونَكَ عَنِ اْلأَنْفالِ﴾[6] . مراد حکم انفال است نه آنکه حکم همه انفال. کسی که در عربستان زندگی میکرده است، جنگل به ذهنش خطور نمیکند تا حکم آن را بپرسد.
﴿فَاضْرِبُوا فَوْقَ اْلأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ﴾[7] . همه گردنها مراد نیست و همه انگشتان هم مراد نیست، چون حتی یک مورد هم اتفاق نیفتاده است که همه انگشتان را قطع کنند.
﴿فَإِذَا انْسَلَخَ اْلأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ﴾[8] . یعنی مشرکی که به جنگ آمده است بکشید نه همه مشرکین را.
﴿وَ إِذا بَلَغَ اْلأَطْفالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا﴾[9] . اطفال سفیه ولو اینکه بالغ شوند، نیازی به اجازه گرفتن ندارند چون مکلف نیستند.
﴿وَ مِنْ آياتِهِ الْجَوارِ فِي الْبَحْرِ كَاْلأَعْلامِ﴾[10] . برخی کوهها هستند که کشتی مانند آنها نیست مانند کوه دوبرادران در قم.
﴿وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي اْلأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[11] . مراد صاحب همه الباب نیست چون چنین کسی مصداق ندارد.
﴿وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِاْلأَلْقابِ﴾[12] . مقصود همه لقبها نیست.
﴿وَ كَتَبْنا لَهُ فِي اْلأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ﴾[13] . در کل الواح نوشته نشده است بلکه در یک لوح نوشته شده است.
﴿وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ اْلأَمْوالِ﴾[14] . نقص بعض اموال است نه کل اموال.
﴿وَ فِرْعَوْنَ ذِي اْلأَوْتادِ﴾[15] . فرعون دارای بعض قدرتها بوده است نه همه قدرتها.
﴿إِنّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظيمٌ﴾[16] . اگر جمع محلا به ال افاده عموم میکند، آیا بلقیس همهچیز حتی عورت مرد هم داشته است؟
﴿وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ﴾[17] . تمام زخمها قصاص ندارند، بلکه بعض زخمها قصاص دارند.
﴿أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ﴾[18] . هیچیک از این جمعهای این آیه مفید استغراق نیست.
﴿وَ تَظُنُّونَ بِاللّهِ الظُّنُونَ﴾[19] . همه ظنهای بد به خدا نبوده است بلکه بعض ظنون به خداست.
﴿لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ﴾[20] . خدا برخی از قرون را هلاک کرده است نه همه قرون را.
﴿وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ﴾[21] . کتاب اسم جنس جمعی همراه با ال است که مثل جمع با ال است. کسی اهل همه کتابها نیست.
﴿الْجَوارِ الْكُنَّسِ﴾[22] . مراد همه ستارهها نیست بلکه فقط هفت ستاره (سبعه متحیره) مقصود است.
﴿وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى عَلى شَيْءٍ وَ قالَتِ النَّصارى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى شَيْءٍ﴾[23] . یهود جمع یهودی است ولی بعضی از یهودیها میگویند مسیحیها بر چیزی نیستند. کما اینکه نصاری جمع است ولی بعضی از مسیحیها میگویند یهودیها بر چیزی نیستند.
﴿إِنّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدًى وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ﴾[24] . حضرت نوح قبل از تورات بوده است و به تورات قضاوت نمیکرده است لذا همه پیامبران را شامل نمیشود.