1401/08/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: العام و الخاص/أدوات العموم /احتیاج عام در عموم خود به مقدمات حکمت
احتیاج عام در عموم خود به مقدمات حکمت
آخوند خراسانی در کفایه مطلبی را فرموده است که بعد از ایشان، مرحوم نائینی همان مطلب را به بیانی دیگر دارد.
آیا عام برای عام بودن خود به مقدمات حکمت احتیاج دارد؟
بهصورت کلی میگویند: عام برای عموم وضع شده است و واضع آن را عام قرار داده است و مقدمات حکمت نیست اما مطلق برای اطلاق خود به مقدمات حکمت نیاز دارد.
آخوند دو مثال میزند: اکرم کل انسان، این کلام عام است. اگر کسی گفت: اکرم کل عالم سید فی الحوزه العلمیه، این کلام هم عام است ولی اولی همه انسانها را شامل میشود اما دومی شاید هزار نفر را در برگیرد. عام بر انبساط و شمول این لفظ دلالت با توجه به مدخول لفظ.
وقتی میگوید: اکرم کل عالم، عام است ولی شاید مقصودش فقط فقهاء باشد. اگر هر عالمی باشد، عام است و اگر فقهاء باشد هم عام است. مقدمات حکمت را در مدخول ادات عموم جاری میکنیم تا اطلاق داشته باشد و فقیه و غیر فقیه را شامل شود. هر عامی در عموم خود به مقدمات حکمت نیاز دارد. سعه و ضیق مدخول عام، با مقدمات حکمت اثبات میشود.
«ربما عدّ من الألفاظ الدالّة على العموم النكرة [الواقعة] في سياق النفي أو النهي. ودلالتها عليه لا ينبغي أن تنكر عقلا، لضرورة أنّه لا يكاد تكون طبيعة معدومة إلّا إذا لم يكن فرد منها بموجود، وإلّا كانت موجودة. لكن لا يخفى: أنّها تفيده إذا اخذت مرسلة ـ لا مبهمة ـ قابلة للتقييد، وإلّا فسلبها لا يقتضي إلّا استيعاب السلب لما اريد منها يقينا، لا استيعاب ما يصلح لانطباقها عليه من أفرادها. وهذا لا ينافي كون دلالتها عليه عقليّة، فإنّها بالإضافة إلى أفراد ما يراد منها، لا الأفراد الّتي تصلح لانطباقها عليها. كما لا تنافي دلالة مثل لفظ «كلّ» على العموم وضعا كون عمومه بحسب ما يراد من مدخوله. ولذا لا ينافيه تقييد المدخول بقيود كثيرة. نعم، لا يبعد أن يكون ظاهرا عند إطلاقها في استيعاب جميع أفرادها. وهذا هو الحال في المحلّى باللام، جمعا كان أو مفردا. بناء على إفادته للعموم. ولذا لا ينافيه تقييد المدخول بالوصف وغيره وإطلاق التخصيص على تقييده ليس إلّا من قبيل «ضيّق فم الركيّة» لكن دلالته على العموم وضعا محلّ منع، بل إنّما يفيده فيما إذا اقتضته الحكمة أو قرينة اخرى».[1]
وقتی طبیعت مرسله است، یعنی بیقید است و بر همه افراد صدق میکند.
کل رجل در صورتی عام است که بگوییم رجل بیقید است و بیقیدی با مقدمات حکمت ثابت میشود.
اشکال امام خمینی و آیتالله خویی
امام خمینی و آیتالله خویی اشکال کردهاند: اگر این کلام صحیح باشد، ادات عموم مثل کل و نکره در سیاق نفی، لغو هستند. اگر مقدمات حکمت، مدخول هر عامی را میفهماند، ادات عموم لازم نیست.[2]
پاسخ استاد
یکی از مقدمات حکمت آن است که متکلم قرینهای برخلاف نیاورد. گاهی متکلم قرینه برخلاف نمیآورد و گاهی قرینه بر وفاق میآورد و ایجاد قرینه میکند بر اینکه مقدمات حکمت صحیح است.