1401/08/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: العام و الخاص/تعریف عام /تعریف آخوند از عام
تعریف عام و خاص
آخوند کلماتی مانند عام و خاص را قابلتعریف ندانست و فرمود اگر هم قابلتعریف باشند، تعریف آنها فایدهای ندارد، چون کلمه عام یا خاص، موضع حکم شرعی قرار نگرفتهاند برخلاف کلمات فقهی که موضوع احکام هستند و باید تعریف شوند.
تعریف آخوند خراسانی
اگر کسی بخواهد برای تقریب به ذهن معنایی برای عام ذکر کند، آخوند عام را اینگونه معنا کرده است: «شمول المفهوم لجميع ما يصلح أن ينطبق عليه»[1] .مفهوم لفظ نوعی شمول و انبساط داشته باشد بر هر چه بر آن تطبیق میکند مثلاً کلمه علما عام است چون مفهومش شمول دارد.
تعریف آیتالله بروجردی
برخی اشکال کردهاند که بحث عام و خاص مربوط به الفاظ است و آخوند بحث را روی معنا برده است درحالیکه عام صفت لفظ است. به همین دلیل آیتالله بروجردی عام را اینگونه تعریف کرده است: «فالأجود ان يقال: انه عبارة عن كون اللفظ بحيث يشمل مفهومه لجميع ما يصلح ان ينطبق عليه مفهوم الواحد، فلفظة العلماء تتصف بالعموم من جهة كونها بحيث يشمل مفهومها لجميع ما يصلح أن ينطبق عليه مفهوم واحدها أعني العالم»[2] .به لحاظ ادبی «ان ینطبق علیه مفهوم واحده» صحیح است نه «مفهوم الواحد».
اشکال استاد
به نظر میرسد این تعریف صحیح نیست زیرا کلمه کل یا قوم یا النساء عام هستند و لفظ آنها طوری است که همه مصادیق را شامل میشود ولی مفرد ندارند.
عدم شباهت عام با مطلق در شمول
بعضی گفتهاند عام شبیه مطلق است با این تفاوت که شمول عام بالوضع است و شمول مطلق به مقدمات حکم است.
این کلام صحیح نیست و در بحث مطلق خواهد آمد که در مطلق، لفظ شمول و انبساط ندارد و مقدمات حکمت دلالت بر شمول یا انبساط نمیکند. مقدمات حکمت آن است که مولی در مقام بیان باشد و بااینکه میتوانست قید بیاورد ولی قید نیاورد، پس کلمه مطلق است. معنای مقدمات حکمت آن است که این کلام قیدی ندارد و این با انبساط و شمول متفاوت است. بهعبارتدیگر مطلق یعنی کلمهای که بر طبیعت وضع شود مثلاً رجل یعنی طبیعت مردی، رقبه یعنی طبیعت برده بودن. طبیعت هم هیچگاه عام نیست. مطلق یعنی رفض القیود و بیقیدی و کلمه بر طبیعت وضع شده است و بوعلی سینا هم فرموده است که قضیه طبیعیه مثل قضیه مهمله، جزئی است. کلمه رجل بر طبیعت وضع شده است و طبیعت مهمل است و مهمل در حکم جزئی است لذا مطلق اصلاً شمول ندارد. بله شمول مطلق به لحاظ مقام مجعول است نه به لحاظ جعل. اینکه کلمه بر چه چیزی وضع و جعل شده است، بحث عام و خاص است. جنس مردی بر افراد و مصادیق تطبیق میکند که در مقام صدق و انطباق، شمول دارد. خودکار ابزار نوشتن است و در مقام تطبیق بر چند مصداق، منطبق میشود. خودکار بر همه مصادیق وضع نشده است. عام در مقام جعل کلمه است ولی در مطلق، کلمه مهمل است و شمول ندارد بلکه جزئی است ولی بر کثیرین صدق میکند که مقام انطباق است. مقدمات حکمت میگوید اگر گفتی قلم، دیگر سیاه و آبی و قرمز فرقی نمیکند نه اینکه هم سیاه و هم آبی و هم قرمز. نتیجه آنکه بحث مطلق ربطی به شمول و انبساط ندارد.
در بحث نکره در سیاق نفی، اشکالی مطرح خواهد شد که این مسئله را حل میکند.