1401/08/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المفاهيم/مفاهیم دیگر /دلالت سیاق، دلالت سياق ابتدای سوره و انتهای آن
دلالت سياق ابتدای سوره و انتهای آن
يک نوع دلالت سياق اين است که اول و آخر آيات قرينه یکدیگرند که به نمونههايی از آن اشاره میشود:
1- ابتدا و انتهای سوره بقره خيلي باهم مرتبطاند؛ اول سوره صحبت در مورد متقين است و پایان سوره هم بيان میکند که متقين کساني هستند که اعتقاداتشان درست باشد و ايمان به خدا و رسول خدا داشته باشند.
در ابتدای سوره درباره ايمان به غيب است و انتهای سوره هم درباره ايمان به خداوند و ملائکه است که ايمان به غيب محسوب میشود.
ابتدای سوره بقره میفرماید: ﴿يقيمون الصلاة﴾، در انتهای سوره میفرماید: ﴿سمعنا و اطعنا﴾، يعني گوش داديم و اطاعت کردیم. اطاعت از خداوند و رسول و گوش دادن کلام آنها به نمازخواندن است.
در ابتداي سوره فرموده است: ﴿و بالآخرة هم يوقنون﴾، در آخر سوره میفرماید: ﴿غفرانک ربنا و إليک المصير﴾. اين دو آيه معاد را بيان میکنند که خدايا ما را ببخش ما بهسوی تو ميآييم. منظور اينکه مطالبي را که اول سوره بيان نموده به يک نحوي آن را در آخر سوره بيان نموده است.
2- در ابتداي سوره واقعه میفرماید مردم سه دستهاند، همين سه دسته را آخر سوره به نحو ديگری بيان نموده است.
3- شروع سوره مؤمنون با ﴿قد افلح المؤمنون﴾ است و پایان آن ﴿لايفلح الکافرون﴾ است، يعني اول سوره فلاح مؤمنين را بيان نموده است و آخر سوره عدم فلاح کافرين را.
4- اول سوره دخان ﴿حم و الکتاب المبين﴾ است و آخر سوره ﴿إنمايسرناه بلسانهم لعلهم يتذکرون﴾ است، يعني اول سوره فرموده است قرآن مبين و آشکار است و آخر سوره فرموده است قرآن را آسان کرديم يعني معناي آن آشکار است.
5- در ابتدای سوره يوسف میفرماید ﴿نحن نقص احسن القصص﴾، آخر سوره آمده است: ﴿لقد کان في قصصهم عبرة لاولي الالباب﴾، يعني اول و آخر سوره با قَصَص است.
دلالت سیاق در هماهنگی ابتدای سوره با مضمون سوره
يک نوع دلالت سياق اين است که اول سوره با مضمون و محتواي سوره مرتبط است.
1- اول سوره مائده میگوید ﴿اوفوا بالعقود﴾ و تمام سوره مائده در مورد پيمانهاي خدا و خلق است. اول سوره میگوید به عهد خود وفا کنيد و منظور عهد بين خلق و خدا است: ﴿أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين﴾ مراد از پيمان الهي همين است يا مثلا خداوند پيمان گرفته است که حج برويد، جهاد کنيد، نماز بخوانيد، يا سه بار در اين سوره ولايت اميرالمؤمنين علیهالسلام آمده است که مراد از عهد و پيمان همينهاست.
2- اول سوره نور میفرماید: ﴿سُورَةٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فيها آياتٍ بَيِّناتٍ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون﴾؛ فرضنا به معناي واجبات و تکاليف است. سپس در سوره نور، حد زنا، حد قذف، داستان إفک، داستان خانههايی که از آنها میشود چيزي خورد، بحث محرم و نامحرم آمده است. اول سوره فرضنا آمده و محتواي سوره هم راجع به فرائض است.
3- در سوره اسراء میفرماید: ﴿وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا﴾. چه ربطي بين احسان به پدر و مادر و عبادت خداوند است؟ احتمال دارد چون خداوند متعال سبب خلقت است و پدر و مادر هم در خلقت نقش دارند لذا عبادت خدا و احسان به پدر و مادر را باهم ذکر کرده است. البته نقش خداوند با بقيه قابلمقایسه نيست؛ اما بههرحال پدر و مادر در خلقت نقش دارند به همين علت است که این دو را کنار هم آورده است.
4- اسمعي میگوید من اين آيه قرآن را ﴿وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غفور رحیم﴾ بر يک عرب بیسواد خواندم. عرب گفت: اين کلام چه کسي بود؟ گفتم: کلام خدا. گفت: خداوند اینگونه حرف نمیزند. اگر خداوند غفور و رحيم است که نمیگوید دست دزد را ببريد. سپس گفت: برويد قرآن بياوريد وقتي قرآن را نگاه کرديم ديديم آخر آيه عزيز حکيم است نه غفور رحيم. عزيز يعني کسي که زور دارد و کسي که زور دارد میتواند بگويد دست دزد را ببريد ولی غفور و رحيم به معناي بخشنده است و کسي که بخشنده باشد که نمیگوید دست دزد را ببريد. اسمعی میگوید: به عرب گفتم تو خيلي باسواد هستي کجا درس خواندي؟ گفت: من هيچ سوادي ندارم. گفتم: پس از کجا متوجه شدي قرآن را اشتباه قرائت کردم؟ گفت: ذوق عربي همين را میگوید. يعني ذوق عرب بیسواد اين را متوجه شد که باید صدر و ذيل آيه باهم همخواني داشته باشد.
5- کسي میگوید کنار يک عرب اين آيه را خواندم: ﴿فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْكُمُ الْبَيِّناتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غفور رحیم﴾، اگر لغزش پيدا کرديد، بعدازاینکه بينات آمد بدانيد که خداوند غفور و رحيم است. عرب گفت اینکه خواندی کلام خدا نيست. گفت: قرآن را بياوريد. ديديم آخر آیه عزيز حکيم است نه غفور رحيم. به عرب گفتم: از کجا متوجه شديد که قرآن را اشتباه خواندم، گفت: اول آيه زللتم آمده است، يعني بلغزيد لذا اگر غفور رحيم بود تجري میشد، يعني اگر گناه کردي بگو خدا بخشنده است و جرئت بر گناه در تو زياد میشود. بايد گفت که اگر مرتکب گناه شدي بدان که خداوند گوش تو را میگیرد. يعني حواست را جمع کن تا گناه نکني. عرب از زللتم فهميد که باید عزيز حکيم باشد نه غفور رحيم.
انواع و اقسام دلالت سياق زياد است: آيه به قرينه آيه قبلي، آيه به قرينه کلمه قبلي، آيه به قرينه سوره قبلي، به قرينه آيه و سوره بعدي، به قرينه صدر و ذيل آيه. شايد انواع دلالت سياق بيش از بيست نوع باشد. مواردي که در اين هفته گفته شد مثال بودند و هفته آينده ضوابط و شرايط دلالت سیاق را بيان خواهم نمود.