1400/12/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المفاهيم/مفهوم الحصر /معنای لا اله الا الله از نظر آیت الله بروجردی و امام خمینی
معنای لا اله الا الله از نظر آیتالله بروجردی و امام خمینی
آیتالله بروجردی و امام خمینی فرمودهاند: مشرکین زمان پیامبر اکرم به خدا اعتقاد داشتند ولی مشکل آنها این بود که غیر خدا را میپرستیدند. بهعبارتدیگر الوهیت را قبول داشتند ولی بت را میپرستیدند. پیامبر خدا فرمود: لا اله الا الله یعنی پرستش غیر خدا را نکنید. بهعبارتدیگر لا اله الا الله به معنای وجود خدا نیست، چون این را قبول داشتند بلکه به معنای غیر خدا را بپرستید و معبودی غیر از خدا وجود ندارد. قهرا این جمله مفهوم ندارد.
این دو بزرگوار این آیه را در نظر داشتهاند: ﴿مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى﴾[1] .
هر کتابی که توحید را بحث میکند و آن را به سه قسم: ذاتی، صفاتی و افعالی تقسیم میکند، قطعاً نویسندهاش یا شیعه است یا سنی؛ اما اگر کتابی توحید را به سه قسم: توحید در الوهیت، توحید در ربوبیت و توحید در اسماء و صفات تقسیم کرد، نویسندهاش وهابی است.
نقد کلام آیتالله بروجردی و امام خمینی
آیتالله بروجردی و امام خمینی کلمه الوهیت را به معنای وجود خدا گرفتهاند. این کلام اشتباه است؛ چون اولاً الوهیت به معنای وجود خدا نیست بلکه الوهیت یعنی پرستش خدا. اینکه الوهیت را قبول داشتهاند، معنایش پرستش خدا است، بعد که میگویند پرستش خدا را قبول نداشتهاند، نوعی تناقض است.
ثانیاً اینگونه نیست که مشرکین زمان جاهلیت خدا را قبول داشتهاند ولی بت میپرستیدند و الوهیت بت را قبول داشتند. قرآن میفرماید: ﴿قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللّهُ﴾[2] . در این آیه ربوبیت خدا مورد سؤال است. اگر از بتپرست سؤال کنید: خالق کیست؟ میگوید: خدا؛ اما آنچه مورد سؤال است، ربوبیت خداست نه خالقیت. آنچه را مشرکین نمیدانستند، ربوبیت خدا بوده است. سین در «فسیقولون» برای تنفیس است. اگر سؤال شود خالق کیست، بدون فکر و تأمل میگوید: خدا؛ اما ربوبیت برای آنها روشن نبوده است و با تأمل میگویند: خدا.
﴿قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ﴿84﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴿85﴾ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ﴿86﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ﴿87﴾ قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ﴿88﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ﴿89﴾[3]
این آیات میفرمایند که مشرکین آنچه را قبول نداشتند، ربوبیت بوده است؛ اما اینکه آیتالله بروجردی و امام خمینی فرمودند: مشرکین خدا را قبول داشتند ولی بت را میپرستیدند، صحیح نیست. بلکه بت را مساوی با الله میدانستند. قرآن میفرماید: ﴿تَاللَّهِ إِن كُنَّا لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ إِذْ نُسَوِّيكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[4] مشرک آن است که چیزی را مساوی خدا بداند.
﴿مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى﴾[5] . معنای این آیه آن است که مشرکین بت را میپرستیدند که بت آنها را به خدا نزدیک کند، نه اینکه پرستش بت آنها را به خدا نزدیک کند. کما اینکه بودائی، بودا را میپرستد که بودا او را به خدا نزدیک کند، نه اینکه پرستش او را به خدا نزدیک کند. آنها معتقدند که بت یا بودا میتواند آنها را به خدا نزدیک کند ولو اینکه خدا نخواهد. به اعتقاد مشرکین، بت انسان را به خدا نزدیک میکند حتی اگر خدا نخواهد، یعنی بت در عرض خداست. بهعبارتدیگر در زمان جاهلیت، شرک قاعده و نظم مشخصی نداشته است. برخی خدا را قبول نداشتند، برخی خدا را قبول داشتند ولی ربوبیت را قبول نداشتند، برخی ربوبیت را قبول داشتند و ربوبیت بت را هم قبول داشتند.