1400/12/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المفاهيم/مفهوم الغاية /نظر آخوند و نظر استاد
نظر آخوند مفهوم غایت
توضیح کوتاهی پیرامون مفهوم غایت و کلام آخوند در کفایه مطرح شد. آخوند فرمود: وقتی غایتی مثل «حتی» یا «الی» داریم، آیا جمله مفهوم دارد؟
در کفایه فرموده است: اگر غایت، غایت حکم باشد، جمله مفهوم دارد اما اگر غایت موضوع باشد، مفهوم ندارد. در حدیثی که میفرماید: « كل شيء هو لك حلال حتى تعلم أنه حرام بعينه[1] » «حتی» غایت حکم حلیت است و معنایش آن است که در غیر آن، حلیت ندارد.
اما در مثال «سر من الکوفة الی البصرة» مفهوم ندارد چون «الی» غایت موضوع است. میگوید سیر از کوفه تا بصره را محقق کن و منافاتی ندارد که بعد از آن هم واجب باشد[2] .
آخوند در بحث استصحاب وقتی ادله استصحاب را ذکر میکند همین روایت را میآورد و همین بحث را تکرار کرده و میفرماید: «حتی» غایت حکم است نه غایت موضوع کما لا یخفی، لذا مفهوم دارد.[3] ولکن از بعضی عبارات کفایه در بحث ادله برائت خلاف این مطلب استفاده میشود.
نقد کلام آخوند
اینکه غایت، غایت حکم باشد یا موضوع، امری نیست که عرف آن را متوجه شود درحالیکه بحث مفهوم آن است که کلامی به عرف القاء شود و عرف از آن مفهوم برداشت کند.
کلام بعض و پاسخ استاد
برخی از آقایان در بحث مفهوم گفتهاند: کلمه «حتی» برای بیان حکم افراد خفی است، مثلاً «جائنی الحاجّ حتی المشاة». در این صورت غایت مفهوم ندارد بلکه ماقبل و مابعد در حکم مساوی هستند و بهعبارتدیگر غایت داخل در مغیی است.
پاسخ این کلام آن است که باید بین حتی جاره و حتی عاطفه فرق بگذاریم. بحث ما درباره حتی جاره است نه حتی عاطفه. اگر حتی حرف عطف باشد غایت را به مغیی عطف میکند و حکم آن دو یکی میشود. بحث ما درباره این مثل این آیه است: ﴿كُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ﴾[4] این حتی جاره است یعنی اکل و شرب انجام دهید تا این زمان.
نظر استاد
بهتر آن است که بگوییم در بعضی جملات قرینه داریم که جمله مفهوم دارد و در بعضی جملات قرینه داریم که مفهوم ندارد و در بعضی جملات قرینه نداریم.
مثلاً در آیه ﴿أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّليْلِ﴾[5] قرینه داریم که در شب، روزه واجب نیست یعنی جمله مفهوم دارد. یا در آیه ﴿فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِي الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ يَطْهُرْنَ﴾[6] قرینه داریم که جمله مفهوم دارد یعنی بعد از عادت، مقاربت حلال است.
اگر کسی بگوید: قرأت القرآن من اوله الی آخره، قرینه داریم که آخر قرآن هم داخل در حکم قرائت است؛ اما وقتی میگوید: قرأت القرآن من اوله الی سورة یس، ظاهر آن است که سوره یس قرائت نشده است. در آیه ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى﴾[7] قرینه داریم که غایت در حکم مغیی داخل است و پیامبر به مسجد الاقصی تشریف برده است.
اگر در موردی قرینه نداشتیم، جمله غایت مفهوم دارد یا ندارد؟ با توجه به اینکه غالب موارد، قرینه داریم بر اینکه مفهوم دارد، پس در موارد عدم القرینه، الظن یلحق الشیء بالاعم الاغلب یعنی موارد شک را بر موارد غالب حمل میکنیم. اگر کسی بگوید غالب موارد، قرینه داریم بر اینکه جمله غایت مفهوم ندارد، پس در موارد شک هم جمله غایت مفهوم ندارد.
قرینه یا عرفی است یا شرعی یا عقلی، این تأثیری در بحث ندارد؛ فقط باید دید که عرف از کلام چه چیزی تبادر میکند.
کسانی که به مسائل عقلی استدلال کردهاند، درواقع از بحث ظواهر الفاظ خارج شدهاند.