1400/10/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: المفاهيم/الجملة الشرطية /بررسی دلیل منکرین
دلیل سید مرتضی در انکار مفهوم شرط
آخوند فرموده است ادله منکرین مفهوم شرط، سه دلیل است که هر سه از سید مرتضی است[1] . یکی از آنها مهم است که بررسی میشود.
سید مرتضی فرموده است: جمله شرطیه مفهوم ندارد چون وقتی یک شرط و یک جزاء داریم، معلوم نیست با انتفاء شرط، جزاء منتفی بشود، چهبسا این شرط منتفی شود و شرط دیگری جایگزین شود. ایشان مثال زده است به این آیه شریفه: «﴿وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِن رِّجَالِكُمْ﴾[2] ». و میفرماید: میتوان این جمله را به جمله شرطیه تبدیل کرد: شرط قبول الشهاده ان یکون الشاهد، شاهدین من الرجال. از این آیه استفاده میشود که اگر دو مرد شهادت دادند، شهادت پذیرفته میشود؛ ولی معنایش این نیست که اگر دو شاهد مرد نبود، شهادت قبول نمیشود، چون اگر یک مرد و دو زن یا یک مرد و یک قسم بود، شهادت پذیرفته میشود.
پاسخ آخوند به سید مرتضی
آخوند از این استدلال پاسخ داده است که اگر مقصود شما این است که درواقع میشود شرط جایگزین شرطی شود، کسی مخالف نیست و همه قبول دارند و نیابت شروط از یکدیگر امکان دارد. اگر چیزی دیگر مراد است باید اثبات شود.
پاسخ استاد
ولکن میتوان بحث را طوری مطرح کرد که کلام سید مرتضی توجیه شود. (سید مرتضی شخص بزرگی است و به او لقب علم الهدی دادهاند). اگر یک جمله شرطیه داشتیم و متکلم در مقام تحدید شرط بود و میخواست تمامی سببهای جزاء را بیان کند، شرطی جایگزین شرطی دیگر نمیشود و ظاهر کلام آن است که تنها همین شرط ملاک است.
اما اگر در مقام تحدید و بیان تمام سبب نباشد، مثل آیه مذکور، اگر سید مرتضی میگوید شرط دیگری جای این شرط مینشیند، تعارض منطوق و مفهوم پیش میآید. منطوق کلام آن است که این شرط، تنها سبب جزاء است و مفهوم آن است که اگر چیز دیگری بود این جزاء را ندارد. اگر شرط دیگری جای این شرط بنشیند مفهوم تعارض میکند. اشکال به سید مرتضی آن است که این آیه از محل بحث خارج است چون در مقام بیان انحصار شرط نیست ولی اگر درجایی در مقام بیان انحصار باشد، باید مفهوم داشته باشد.
درواقع نمیتوان قاعده کلی بیان کرد که جمله شرطیه مفهوم دارد یا ندارد؛ بلکه باید در هر مورد بهحسب آن مورد، بحث شود. هم در این بحث و هم در بحث قبلی که بحث علیت منحصره بود، همین مطلب جاری است. در قرآن کریم بیش از هزار جمله شرطیه وجود دارد و من همه این آیات را مطالعه کردم که مفهوم دارند یا نه، تا سبک شارع به دست بیاید که جمله شرطیه مفهوم دارد یا ندارد. ولی چون بحث طول میکشد و بحث تفسیری میشود، از طرح آن صرفنظر میکنم.
تنبیه اول بحث مفهوم شرط
آخوند بعدازاین بحث چند تنبیه را ذکر کرده است. تنبیه اول این است که آیا بحث درباره شخص حکم است یا درباره سنخ و نوع حکم؟ روشن است که موافق مفهوم داشتن جمله شرطیه و مخالف آن، هر دو نسبت به شخص حکم قبول دارند که هر وقت شرط منتفی شد، جزاء هم منتفی میشود. محل بحث آن است که وقتی شرط نبود، علاوه بر انتفاء شخص حکم، آیا نوع حکم هم منتفی میشود؟ وقتی زید نیامد، مسلماً این وجوب اکرام نیست، اما آیا هیچ وجوبی هم نیست؟ اگر شرط منتفی شد، علاوه بر شخص حکم، نوع حکم هم منتفی میشود؟ این محل بحث است.
اگر کسی بگوید انتفاء حکم عند انتفاء شرط، محل بحث است؛ این بحث پیش میآید که مواردی هست که وقتی این مورد منتفی شد، سالبه به انتفاء موضوع است و مواردی هم هست که شرط دیگری جایگزین این شرط است. در هبه و وقف و وصیت، وقتی میگوید این مال، مال زید باشد، آیا مفهومش این است که مال عمرو نباشد؟ این اصلاً بحث مفهوم نیست، گرچه شهید آن را در کتابهای خود مفهوم دانسته است. آنچه مربوط به مفهوم است این است که جزاء بهصورت کلی میتواند با این شرط باشد و میتواند با شرط دیگری باشد. آیا شرط دیگر با این شرط تعارض مفهوم و منطوق دارند؟ این مقدمه بحث تداخل اسباب است.