1400/08/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: النواهي/إقتضاء النهي عن الشيء /معنای صحت و فساد
تعریف صحت و فساد
یکی از مقدمات بحث دلالت نهی بر فساد که در کفایه ذکر شده است، تعریف صحت و فساد است[1] . آیتالله بروجردی فقط یک مقدمه ذکر کرده است و آن هم همین مقدمه است و بقیه را تطویل میداند[2] .
کلمه صحت و فساد در موارد مختلفی استفاده میشود؛ مثلاً گفته میشود میوه سالم است یا فاسد، دارو سالم است یا فساد، خانه سالم است یا فاسد، قطعه ماشین سالم است یا فاسد. بهعبارتدیگر کامه صحت و فساد گاهی در امور تکوینی به کار میرود و گاهی در امور اعتباری مانند نماز.
آیتالله بروجردی میفرماید: معنای کلمه صحت این است که اگر یک عمل خارجی داشته باشیم و بخواهیم عنوانی را بر آن عمل تطبیق دهیم و اثری از آن عمل مورد انتظار باشد، اگر این عنوان اثر مورد انتظار را داشت و بر عمل خارجی بار میشود، سالم است وگرنه فاسد است. مثلاً کرسی عنوانی است که بر شیء خارجی صندلی تطبیق یافته و اثر مورد انتظار از آن نشستن است، اگر این اثر بود صحیح است وگرنه فاسد است. بهعبارتدیگر ایشان میفرماید: صحت و فساد مربوط به عناوین نیست، بلکه عمل خارجی اثر نماز را دارد و یا ندارد، اگر اثر دارد صحیح است و اگر اثر ندارد فاسد است؛ زیرا عنوان مثلاً صلات یک ماهیت است و ماهیت من حیث هی هی لیست الا هی. صحیح و فاسد مربوط به عمل خارجی است و این نماز خارجی آیا آن اثر را دارد یا ندارد. این است که صحیح و فاسد است.
اشکال این استدلال آن است که عناوین بحث مفاهیم است و مفاهیم، ماهیات نیستند. بحث ما در عناوین است و بین عنوان و ماهیت عموم و خصوص من وجه برقرار است. اسماء و صفات الهی عناوین و مفاهیم هستند، اما ماهیت نیستند. البته مرحوم آیتالله بروجردی فلسفه را خوب خوانده بودند و فیلسوف بودند و این مطلب از ایشان یا سهو القلم است و یا اشتباه مقرر است.
وقتی میخواهیم عنوانی را متصف به صحت و فساد کنیم، باید در نظر گرفت که این عمل نسبت به چه چیزی صحیح یا فاسد است. مثلاً خم و راست شدن بالاضافه به ورزش صحیح است ولی همین کار بالاضافه به رکوع و سجود، فاسد است.
آقای بروجردی نتیجه میگیرد: صحت و فساد مربوط به عمل خارجی است و عمل خارجی از حیث اینکه چه اثری را از آن انتظار داریم، اگر آن اثر را داشت، صحیح است و اگر آن اثر را نداشت، فاسد است.
و لکن در حدیث داریم که شخصی خدمت امام علیهالسلام عرض کرد: من از یکی اهل کتاب طلب دارم و او بهجای طلبم به من شراب میدهد. امام در جواب فرمود: «خذها ثم افسدها»[3] .
احتمال دارد بگوییم اثر مورد انتظار از شراب اسکار است و امام که میفرماید فاسدش کن، یعنی شرابی باشد که مستکننده نباشد؛ بهعبارتدیگر فرمایش آقای بروجردی ملاک باشد که شراب را بگیرد و اثر مورد انتظار آنکه اسکار باشد را از بین ببرد. یقیناً معنای حدیث این نیست بلکه معنای حدیث این است که شراب را بگیر و آن را سرکه کن. پس معنای فساد این نیست که اثر مورد انتظار بار نشود، لذا فرمایش آقای بروجردی صحیح نیست.