1400/08/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: النواهي/إقتضاء النهي عن الشيء /مراد از عبادت
مراد از عبادت در مسئله
یکی دیگر از مقدمات بحث دلالت نهی بر فساد این است که آخوند فرموده است: روشن است که مقصود از عبادت، عبادتی نیست که امر تعبدی به آن تعلق گرفته باشد؛ یعنی آن عبادتی که امر عبادی یا امر قربی دارد، محل بحث نیست. علت اینکه این مورد، محل بحث نیست این است که این همان اجتماع امرونهی است. اگر عبادتی امر عبادی دارد و از آن نهی شود، اجتماع امرونهی است. محل بحث جایی است که چیزی عبادت باشد ولی عبادت بودنش متوقف بر امر نباشد، یعنی اگر به عبادت ذاتی، نهی تعلق گرفت، آیا فاسد میشود؟ عبادت ذاتی مثل سجده، خضوع و خشوع، ذکر، تسبیحات اربعه. عبادت ذاتی، عبادت برای عبادت بودن نیاز به امر ندارد.
آخوند صورت دومی را هم ذکر کرده است که اگر چیزی عبادت شانی باشد نه عبادت فعلی، محل بحث قرار میگیرد. عبادت شانی یعنی چیزی که الآن امر ندارد اما لو تعلق به امر لکان امره قُربیاً، عبادت بودنش برفرض تعلق امر است، مثل نماز زن حائض که اگر امر به آن تعلق بگیرد، عبادی خواهد بود.
آخوند خراسانی سه تعریف دیگر برای عبادت ذکر کرده است و فرموده است: در کتابهای دیگر مانند قوانین و فصول به این تعاریف اشکال شده است ولی این مباحث شرح الاسمی است و فایدهای ندارد. علاوه بر اینکه هیچیک جامعومانع نیستند. مثلاً بعضی گفتهاند: عبادت یعنی چیزی که مصلحت آن بهطور کامل معلوم نیست. بعض دیگر گفتهاند: عبادت چیزی است که غرض از آن حاصل نمیشود مگر با قصد تعبدی.
آنچه مهم است این است که عبادت که در فارسی به پرستش معنا میشود، یک شکل ظاهری دارد و یک شکل باطنی. به زبان امروزی یک جنبه نرمافزاری دارد و یک جنبه سختافزاری. بچه دور والدین میچرخد، ما هم دور ضریح حضرت معصومه سلاماللهعلیها میچرخیم، حاجیها هم دور کعبه میچرخند. ظاهر هر سه چرخیدن است، اما چرخیدن دور کعبه، طواف است، چرخیدن دور ضریح حضرت معصومه و چرخیدن بچه دور والدین طواف نیست. چرخیدن دور کعبه، عبادت است ولی این چرخیدنها عبادت نیستند. تفاوت در این است که اگر کسی با اعتقاد اینکه دیگری رب اوست، دور او چرخید، طواف و عبادت است؛ اما اگر دور کسی چرخید ولی اعتقاد به ربوبیتش نداشت، طواف و عبادت نیست، یعنی اعتقاد به ربوبیت مقوم و رکن عبادت است. اگر کسی هنگام برخاستن گفت «یا الله» و دیگری هنگام برخاستن گفت «یا علی»، اولی عبادت کرده است اما دومی عبادت نیست؛ اما اگر یک علی اللهی بگوید «یا علی» و بلند شود عبادت غیر خدا و شرک است و حرام است؛ زیرا علی علیهالسلام را رب میداند لذا شرک است اما یک شیعه وقتی میگوید «یا علی»، علی را رب نمیداند لذا عبادت علی نیست و اشکالی ندارد. اشتباه وهابیها هم همینجاست.
بنابراین ملاک در عبادت، اعتقاد به ربوبیت است نه مسئله تقرب که عبادت را اینگونه تعریف کنیم: «ما لا یسقط امره الا باتیانه علی وجه قربی».
مراد از معاملات در مسئله
مطلب دیگر این است که آخوند فرموده است: مقصود از معاملات در نهی در معاملات، آیا مطلق غیر عبادات اعم از عقود و ایقاعات و غیر این دو است؟ واضح است که عقود و ایقاعات داخل در بحث هستند، البته در ایقاعات خواهیم گفت که آیا امر آنها مردد بین صحت و فساد است یا امر آنها مردد بین وجود و عدم است؟ مواردی در شرع داریم که در معاملات ذکر میشود، اما اسباب آنها علت تامه وقوع مسبباند. مثلاً اتلاف علت تامه ضمان است. شکستن شیشه دیگری موجب ضمان است، عمداً باشد یا سهواً، توسط صغیر باشد یا کبیر. آیا در این موارد هم میتوان بحث کرد که آیا نهی شارع دلالت بر فساد دارد؟ روشن است که در این موارد چنین بحثی پیش نمیآید؛ چون همینکه اتلاف بود، مسبب آن، که ضمان است وجود دارد، فرقی نمیکند شارع امر کرده باشد، یا نهی کرده باشد و یا چیزی نگوید. پس اصطلاح معاملات شامل عقود و ایقاعات میشود، اما مواردی در معاملات موردبحث است که در این مسئله بحث نمیشوند.