1400/07/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: النواهي/إقتضاء النهي عن الشيء /بررسی مقدمات چهارگانه آخوند خراسانی
بررسی مقدمه سوم از مقدمات چهارگانه آخوند
گفته شد که نظر آخوند این است که اجتماع امرونهی محال است و چهار مقدمه را بیان فرموده است. مقدمه اول و دوم را بررسی کردیم و به مقدمه سوم رسیدیم که اصلیترین حرف آخوند است و چون برای آخوند خیلی واضح بوده است آن را مختصر بیان کرده است. مقدمه سوم این است که تعدد عنوان موجب تعدد معنون نمیشود. آخوند به عنوان شاهد این را مطرح میکند که خدای متعال صفات مختلفی دارد، او هم عالم است و هم قادر است، ولی تعدد صفات موجب تعدد معنون نمیشود یعنی خدا دو چیز نیست. این عناوین و صفات و اسمای خدای متعال متعدد است ولی ذات مقدس خدا بسیط و واحد است. «عباراتنا شتی و حسنک واحد و کل الی ذاک الکمال یشیر»[1] . مراد آخوند این است که در مانحن فیه بودن در این زمین هم نماز است و هم غصب، یعنی یکچیز است اما دو اسم دارد. بهعبارتدیگر اگر ترکیب دو عنوان انضمامی باشد، معنایش این است که دو چیز است. مثلاً کسی که در نماز به نامحرم نگاه میکند، نماز صحیح است چون نماز با نگاه به نامحرم ترکیب انضمامی دارد؛ اما اگر ترکیب دو عنوان اتحادی باشد، معنایش این است که حقیقتاً یکچیز است و یک مصداق حقیقی دارد، اجتماع امرونهی محال است.
امام خمینی رضوانالله علیه این کلام آخوند را پذیرفته است ولی یک اشکال مختصری دارد. امام خمینی میفرماید: مسئله صدق عنوان و انطباق عنوان، ربطی به ترکیب ندارد.
اشکال آیتالله خویی به آخوند
آیتالله خویی فرموده است: این فرمایش آخوند بهصورت کلی درست نیست و در بعضی موارد نادرست است. آیتالله خویی فرموده است: مرحوم نائینی فرموده است: عناوینی هستند که مشتقاتاند و به آنها عناوین تعلیلی میگوییم و عناوینی هستند که مصادرند و به آنها عناوین تقییدی میگوییم. مثلاً وقتی میگوییم خدا عالم است، قادر است و حی است، این صفات مشتق هستند و صفات عین ذات است، یعنی یک ذات مقدس است و اسمها و صفات متعدد دارد. در این موارد کلام آخوند صحیح است، یعنی در مشتقات یا صفات تعدد عنوان موجب تعدد معنون نمیشود؛ اما مصادر مانند علم و قدرت و حیات متعدد هستند و معنون هم فرق میکند، یعنی حقیقت علم با حقیقت قدرت متفاوت است. عالم و قادر در خدا یکی است اما علم و قدرت دو چیز است. در مصادر و عناوین تقییدی همانطور که عنوان با عنوان دیگر فرق دارد، معنونها و مصادیق باهم فرق دارد. آیتالله خویی میفرماید: این کلام مرحوم نائینی صحیح نیست ولی اشکال خوبی به آخوند است، یعنی اینکه تعدد عنوان موجب تعدد معنون نمیشود را باطل میکند. آیتالله خویی میفرماید: بهتر آن است که بگوییم بعضی از عناوین، عنوانهای متأصل هستند و بعضی از عناوین، عنوانهای اعتباری و انتزاعی هستند. اگر عنوانهای اصیل (مثل شیرین بودن یا سیاه بودن یا مستقیم بودن این شیء) متعدد بودند، معنون هم متعدد است. مثلاً یک نقل سفید است و شیرین است، سفیدی و شیرینی دو چیز است. این عناوین اصیل که به آنها مقولات یا ماهیات گفته میشود، وقتی متعدد باشند معنون هم متعدد است. بهعبارتدیگر اگر چیزی هم شیرین بود و هم سفید، این یکچیز نیست؛ با ترکیب در ظاهر و عرف یکچیز است ولی با دقت عقلی دو چیز است. بهعبارتدیگر دو ماهیت، هیچوقت یکچیز نمیشوند؛ زیرا ماهیات مقولاتاند و مقولات عشر متباین به تمام ذاتاند. نمیشود دو ماهیت یکچیز شوند، زیرا اگر دو ماهیت یکچیز بشوند، معنایش این است که دو فصل، یکفصل بشوند و فصل اخیر همیشه واحد است و فصل هر شیء با فصل شیء دیگر متفاوت است. فصل ذاتی هر چیز است و دو ذاتی یکی نمیشوند. پس کلام آخوند که میفرماید تعدد عنوان موجب تعدد معنون نیست، بهصورت کلی درست نیست؛ بلکه باید بگوییم: اگر دو عنوان اصیل هستند، معنون ها هم متعدد هستند اما اگر دو عنوان اصیل نبودند (یکی اصیل بود و دیگری اصیل نبود، مثلاً در مورد نقل بگوییم هم سفید است و هم فرد است، یا بگوییم هم سفید است و هم کروی است) معنون یکچیز است. فرد بودن یک عنوان اعتباری و انتزاعی است، اما سفید بودن عنوان اصیل است.
توضیح کلام آخوند توسط استاد
تفکر ملاصدرا و علامه طباطبایی همان چیزی است که آخوند در کفایه گفته است و آن مطلب این است که در خدای متعال عناوین، اسمها، مفاهیم و صفات متعددند و مصداق یکی است. برای یک شخص میتوان صد اسم نهاد؛ انسان است، بشر است، مسلمان است، شیعه است، عادل است، پدر است، مذکر است، ایرانی است. انتزاع مفاهیم متعدد از واحد بماهو واحد اشکالی ندارد. یک خم و راست شدن در این مکان میتواند نماز باشد، میتواند غصب باشد، میتواند ورزش باشد و میتواند نرمش باشد. اسمهای مختلف میتوان برای یک عمل گذاشت. این حرف ملاصدراست و همه آقایان هم این کلام را تکرار کردهاند. چون خدای متعال واحد منجمیعالجهات است و اسمهای مختلف دارد، میتوان اسمهای مختلف روی یکچیز واحد بگذاریم.
نقد استاد به کلام آخوند خراسانی
ولی صحیح آن است که این کلام درست نیست. در مورد خدای متعال این حرف غلط است درنتیجه هم در مورد انسان غلط است و هم در مورد اجتماع امرونهی غلط است. سال گذشته نقل کردیم که میرزا حبیبالله رشتی فرموده است: تقریر محل نزاع بحث اجتماع امرونهی یک سال طول میکشد؛ بنابراین خود بحث اجتماع امرونهی چند سال وقت میخواهد. گفتهاند یک دوره بحث اصول میرزا حبیبالله پانصد سال طول میکشد.
این مطلبی که میگویم یک سال بحث میخواهد ولی چون بحث اعتقادی است مختصر مطرح میکنیم و ممکن است حرف من را نپذیرید. شکی نیست که ذات مقدس خدای متعال واحد است و بسیط منجمیعالجهات است، وحدت حقه حقیقیه در ذات خداست. وقتی میگوییم خدا عالم و قادر است و صفات مختلف را برای خدا میآوریم، این صفات مفهوما مختلفاند اما مصداقا واحدند. مصداق علم و قدرت یکی است اما مفهوم علم و قدرت متفاوت است. این کلام ملاصدراست و همه آن را پذیرفتهاند. ولکن ابنسینا در کتاب «مبدأ و معاد» حرفی عجیبی زده است و ندیدهام کسی آن را گفته باشد و ظاهراً این حرف درست است. ابنسینا میخواهد بفرماید: در خدای متعال علم و قدرت و حیات مفهوما یکچیز هستند، روشن است که مصداقا یکی هستند اما مفهوما هم یکی هستند. وقتی میگوییم «زید عالم»، معنایش این است که علم و درک دارد و وقتی میگوییم «زید قادر»، معنایش این است که زید توانایی و قدرت دارد. علم یک معنا دارد و قدرت معنایی دیگر دارد؛ اما وقتی میگوییم: «الله تعالی عالم» و «الله تعالی قادر» معنایش این نیست که خدا عالم است یعنی ینکشف لدیه الشیء و خدا توانایی دارد؛ بلکه معنای الله عالم همان الله قادر است و معنای الله قادر همان الله عالم. بر همین اساس هزار اسم مقدس خدا یک معنا دارد. معنای جبار بامعنای عالم، معنای عالم بامعنای رحیم، معنای رحیم بامعنای غفور یکی است.
ابنسینا میفرماید: «فاذا ليس ارادته مغايرة الذات لعلمه و لا مغايرة المفهوم لعلمه و قد بيّنا أنّ العلم الذي له هو بعينه الارادة التي له و كذلك سنبيّن أنّ القدرة التي له هى كون ذاته عاقلة للكلّ عقلا هو مبدأ الكلّ، لا مأخوذا عن الكلّ و مبدأ بذاته لا متوقّفا على وجود شىء و أنّ القدرة ليست صفة لذاته و لا جزءا من ذاته، بل المعنى الذي هو العلم له هو بعينه القدرة له. فبان أنّ المفهوم من الحياة و العلم و القدرة و الجود و الارادة المقولات على واجب الوجود مفهوم واحد و ليست لا صفات ذاته و لا اجزاء ذاته.»[2]
ابنسینا میخواهد بگوید در خدا تعدد عنوان نداریم. شعری را هم که آخوند در کفایه آورده است همین حرف را اثبات میکند نه کلام آخوند را.
معنای «عباراتنا شتی و حسنک واحد» این است که در قرآن یک آیه هم نداریم که خدای متعال صفاتی دارد که بخواهیم بحث کنیم که صفات عین ذات خداست، بلکه در قرآن آمده است که خدا اسماء دارد، ﴿و لله اسماء الحسنی﴾[3] و اسم هم یعنی عنوان مشیر. وقتی به یکی میگویند «یزید»، آیا معنایش این است که زیادی هم هست؟ یا اینکه در اسم معنا اراده نشده است؟ اگر اسم عنوان مشیر باشد صد اسم هم که باشد، فقط عنوان مشیر است. وقتی اسم کسی سارا است، اشاره به این شخص است نه اینکه سارا به معنای مسرت و خوشی است. وقتی به همان شخص فاطمه گفته میشود به معنای بازداشته شده نیست بلکه اشاره به آن شخص است.
وقتی چیزی عنوان مشیر باشد، دیگر عناوین متعدد نمیشود، وقتی عناوین متعدد نباشد این حرف درست است که خدای متعال هزار اسم دارد و همه اسمهای خداوند اسم اعظماند. فرق اسمها در این است که در رحیم، رحمت پیداست و قهاریت پنهان است، وگرنه رحیم هم قهار است. در قهار هم قهاریت پیداست و رحمت پنهان است.
ادامه توضیح این بحث در جلسه آینده خواهد آمد.