درس خارج فقه استاد احمد عابدی

1403/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بررسی فقهی قانون تجارت/بیع مرابحه /شرایط بیع مرابحه

 

شرایط بیع مرابحه

شرط سوم: صدق بایع در إخبار

صاحب مفتاح الکرامه می‌فرماید: «لأنّ الأحکام الشرعیة کلّها جاریة علی الظاهر؛ و هکذا الحال فی البیّنة و غیرها من أسباب الملک».[1]

گفته شد که واقع در دسترس ما نیست و بنای شرع بر ظاهر است. این عبارت شاهد همین مطلب است.

بحث شفعه برای این مطرح شد که شاهدی باشد برای وجوب صدق بایع در بیع مرابحه یا وجوب خیرخواهی بایع برای مشتری. نه دلیلی برای وجوب صدق داریم و نه دلیلی برای حرمت کذب، بلکه دلیل بر حرمت خیانت به مشتری داریم: غبن المسترسل سحت[2] . نتیجه این شد که صدق شرط نیست بلکه حکم است.

بحث در این است که وقتی بایع دروغ بگوید، آیا مشتری خیار فسخ دارد؟ تا اینجا گفته شد که خیار دارد ولی خیار تخلف وصف است.

آیا این خیار، احکام خیار را دارد؟ وقتی مشتری خیار دارد، احکام الخیار هم مترتب است؟

ممکن است کسی بگوید این خیار، خیار اصطلاحی نیست و با همه خیارات متفاوت است لذا احکام خیار را ندارد؛ اما اگر کسی این خیار را یکی از خیارات بداند، احکام خیار را دارد.

مثلاً یکی از احکام خیار این است که: تلف المبیع فی زمن الخیار ممن لا خیار له. این قاعده کلی نیست و در مواردی تلف مبیع در زمان خیار از ذوالخیار است. در مواردی تلف مبیع موجب فسخ مبیع می‌شود مثلاً در خیار حیوان به‌شرط آنکه مختص مشتری باشد، اگر حیوان در سه روز تلف شد، خسارت به بایع می‌خورد و بیع فسخ می‌شود.

بحث این است که اگر درجایی مبیع تلف شد و عقد باقی بود، آیا تلف مبیع باعث سقوط خیار می‌شود؟ آنچه شیخ انصاری در مکاسب فرموده، این است که با تلف مبیع، عقد باطل می‌شود لذا اصلاً خیاری وجود ندارد. وقتی مبیع تلف می‌شود عقد باقی است. آیا این تلف از مسقطات خیار است؟ اگر کسی قوری را خرید و بایع خواست به مشتری تحویل بدهد و از دست بایع افتاد و شکست، بایع ضامن است چون قبل از شکستن عقد باطل می‌شود و قوری به ملک بایع برمی‌گردد و از ملک خودش شکسته است. در بعض خیارات، تلف المبیع فی زمن الخیار ممن لا خیار له، یعنی کسی که خیار دارد اگر مبیع تلف شد، بیع باطل می‌شود. این مسئله روشن است.

بحث این است که بایع دروغ گفته است و مشتری خیار دارد و اگر در زمان خیار، مبیع تلف شد آیا عقد باطل می‌شود مثل خیار حیوان در زمان خیار مشتری؟ در خیار حیوان می‌گوییم عقد باطل می‌شود اما در این خیار عقد باطل نمی‌شود.

اولاً از مسقطات خیار بودن تلف، مبتنی بر آن است که معنای خیار و فسخ چیست. شیخ فرمود: الخیار، ملک فسخ العقد. برخی می‌گویند: خیار یعنی رد العین. در صورت اول مبیع باشد یا نباشد می‌توان عقد را فسخ کرد، همان‌طور که اگر کسی نانی را خرید و خیار داشت بعد نان را خورد، می‌توانند معامله را اقاله کنند بااینکه عین موجود نیست، معامله را فسخ می‌کند و قیمت یا مثل را می‌دهد و ثمن را می‌گیرد.

اما اگر کسی خیار را رد العین بداند همان‌طور که در روایات آمده است، در صورت تلف مبیع، رد العین معنا ندارد و خیار ساقط می‌شود.

در ما نحن فیه گفتیم وقتی بایع دروغ می‌گوید مشتری خیار دارد اما خیار اشتراط یا تخلف وصف است. وقتی بایع خبر می‌دهد چند خریده است، نوعی شرط است و مشتری با زبان بی‌زبانی می‌گوید، به شرطی که دروغ نگویی و چون بایع از این شرط تخلف کرده، مشتری خیار دارد. آیا در خیار تخلف وصف، تلف مبیع موجب فسخ می‌شود؟ ظاهراً نمی‌شود و قاعده جاری نمی‌شود چون این قاعده خلاف قاعده است و باید به‌قدر متیقن تمسک کرد و قدر متیقن قاعده خیار حیوان و خیار مجلس است. ظاهراً اگر مبیع تلف شد، خیار باقی است و مشتری می‌تواند فسخ کند و مثل یا قیمت را به بایع بدهد و ثمن را پس بگیرد. شاید اینکه شیخ انصاری فرموده است علامه حلی در باب مرابحه در خیار تردید دارد، مراد همین مطلب است. توضیح فوق موافق کلام مقدس اردبیلی و مخالف کلام صاحب جواهر است.


[1] مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة (ط-جماعة المدرسين)، الحسيني العاملي، السید جواد، ج18، ص782.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج17، ص396، أبواب آداب التجارة، باب9، ح4، ط آل البيت.