1403/07/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی فقهی قانون تجارت/بیع مرابحه /نظر قدما درباره بیع مرابحه و دلیل ایشان
نظر قدما درباره بیع مرابحه
اصل و عمومات اقتضا میکنند که بیع مرابحه صحیح باشد. اطلاقات قرآن کریم مانند ﴿أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ﴾[1] (بقره/275) و ﴿إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ﴾[2] (نساء/29) شامل بیع مرابحه میشود. ولی گفته شد مشهور بین قدما آن است که بیع مرابحه جایز نیست؛ افرادی مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، سلار، ابن حمزه و ... به عدم جواز بیع مرابحه فتوا دادهاند. شهید ثانی در مسالک فرموده است برخی قائل به حرمت بیع مرابحه شدهاند. عبارت شیخ مفید لا یجوز دارد و سلار فرموده است لا یصح. معاملات دولتها نوعاً مرابحه است لذا این بحث بسیار مهم است.
دلیل قائلین حرمت بیع مرابحه
در روایات اهل سنت صریحاً آمده است که بیع مرابحه، ربا است. مثلاً کلام ابن عمر قبلاً نقل شد که همین را گفت است؛ اما دلیل علمای شیعه، روایاتی است که نقل شد. احتمالاً قائلین به عدم جواز، به دلیل این روایات چنین فتوایی دادهاند.
یکی حدیث حمار از حلبی که صحیحه بود[3] .
قائلین عدم جواز بیع مرابحه میگویند اینکه امام علیهالسلام مرابحه نفروخت بلکه بهصورت مساومه فروخت، دلالت میکند که مرابحه جایز نیست و امتناع امام علیهالسلام دلیل بر عدم جواز است.
دلیل دیگر حدیث حنان بن سدیر است که دلالت روشنتری دارد[4] .
کلمه عینه در حدیث مقابل مرابحه است. عینه یعنی مبلغ خرید ذکر شود و به همان قیمت فروخته شود. در این حدیث عینه آمده است اما به معنای مرابحه بهکاررفته است.
بررسی ادله عدم جواز بیع مرابحه
اشاره شد این حدیث که میفرماید: هذا فاسد، کلمه فاسد در مقابل مصلحت است؛ یعنی فاسد چیزی است که مصلحت ندارد لذا به معنای بطلان بیع نیست. ثانیاً مشهور متأخرین از این روایت، فساد نفهمیدهاند.
روایت اول هم شاید علت اینکه امام مرابحه نفروخت، به دلیل بطلان مرابحه نیست بلکه به دلیل عدم سازگاری با شأن است؛ چون معمولاً در مرابحه، احتمال کذب هست و معمولاً امانتداری رعایت نمیشود، چون ممکن است قیمت خرید را زیاد بگوید تا درصد سود زیاد شود. کذب و خلاف امانت در مرابحه زیاد است و امام میخواهد در موضع تهمت واقع نشود.
در حدیث دوم و چهارم حضرت فرمود کراهت دارم و کراهت در زمان ائمه در حرمت و کراهت استعمال میشود و معلوم نیست امام کدامیک را اراده فرموده است. در اصول گفته شده است آیا کراهت و حرمت دو مرتبه تشکیکی هستند یا اینکه عرف مردم کراهت و حرمت را مباین میداند؟ چون تابع عرف هستیم و عرف کراهت و حرمت را مباین میداند؛ وقتی امام فرموده است انی اکره، معلوم نیست حرمت است یا کراهت لذا نه حرمت ثابت میشود و نه کراهت؛ یعنی یک کلمه است و دو معنا دارد و نمیدانیم کدامیک اراده شده است لذا مجمل میشود.
معنای عدم جوار بیع مرابحه
اینکه شیخ مفید فرموده بیع مرابحه جایز نیست یا شهید ثانی آن را حرام دانسته است، مراد حرمت تکلیفی است یا حرمت وضعی؟ حرام است یعنی گناه دارد یا معامله باطل است؟
اگر ما باشیم و عبارت علما، عدم صحت ظهور در حرمت وضعی دارد کما اینکه معامله با صبی، صحیح نیست یعنی معامله باطل است نه آنکه گناه کرده است. برخلاف بیع وقت النداء که تکلیفی است یعنی گناه دارد اما معامله صحیح است.
ولیکن باید سراغ دلیل مسئله برویم. اگر کسی بگوید بیع مرابحه نوعی ربا است همچنان که اهل سنت قائل به آن هستند، هم حرمت تکلیفی دارد و هم حرمت وضعی. اگر دلیل مسئله این است که معاملات مرابحه نوعی شک و شبهه دارد و معمولاً احتمال دروغ گفتن و احتمال عدم رعایت امانت زیاد است و حدیث فرموده است: «اتّقوا مواضع التّهمه»؛ در این صورت حرمت تکلیفی دارد نه وضعی. اگر دلیل حرمت مرابحه، جهالت باشد چون ثمن معامله حین المعامله مجهول است یعنی مشتری نمیداند قیمت خرید به اضافه درصد سود چقدر است، همچنان که در روایت حضرت فرمود ده دوازده را چگونه حساب میکنید؛ در این صورت حرمت وضعی است.
بررسی کراهت بیع مرابحه
مشهور بین متأخرین، کراهت بیع مرابحه است. صاحب جواهر هم فرموده است مشهور کراهت مرابحه است. از زمان علامه حلی به بعد معمولاً فقها فتوا به کراهت مرابحه دادهاند. البته گفته شد برخی فرق گذاشتهاند که درصد نسبت به ثمن باشد یا نسبت به مثمن. کسانی که میگویند مکروه است به این دلیل است که در متن روایات آمده است: لأکره و ظاهر آن را گرفتهاند. در بحث تعداد نمازهای واجب گفته شده است یکی از نمازهای واجب نمازی است که به سبب نذر، عهد یا قسم واجب شده است. اگر کسی نذر کند نماز شب بخواند، آیا باید به نیت وجوب بخواند یا به نیت استحباب؟ صحیح آن است که وفا به نذر واجب است و نماز مستحب با نذر واجب نمیشود و نماز باید به نیت استحباب خوانده شود گرچه مصداق وفای به نذر است. هیچگاه موضوع از حکم خود تعدی نمیکند. موضوع وجوب، نذر است نه نماز یا روزه.
کراهت بیع مرابحه، به معنای کراهت خود بیع مرابحه است یا ورود به موضع تهمت کراهت دارد؟ در مانحن فیه بیع مرابحه مصداق تهمت است. موضع تهمت قرار گرفتن کراهت دارد اما خود بیع مرابحه کراهت ندارد. لذا گرچه بسیاری از علما فتوای به کراهت دادهاند و در روایات هم لفظ کراهت آمده است اما بیع مرابحه مکروه نیست بلکه موضع تهمت کذب یا غش در معامله قرار گرفتن کراهت دارد. اینکه گفته شد درصد روی ثمن بیاید یا روی مثمن هم تأثیری ندارد و فرق نمیکند.