درس خارج فقه استاد احمد عابدی

1403/06/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بررسی فقهی قانون تجارت/بیع مرابحه /بررسی روایات بیع مرابحه

 

بررسی روایات بیع مرابحه

بیع ده یازده یا ده دوازده در روایات مطرح شده است که معنایش درصد سود است؛ یعنی به ازای هر ده تومان، یک یا دو تومان سود که همان بیع مرابحه است.

1- محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حماد، عن الحلبي، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: قدم لابي متاع من مصر فصنع طعاما ودعا له التجار، فقالوا: نأخذه منك بده دوازده، قال لهم أبي: وكم يكون ذلك؟ قالوا: في عشرة آلاف ألفين، فقال لهم أبي: فإني أبيعكم هذا المتاع باثني عشر ألفا، فباعهم مساومة.[1]

در تهذیب به‌جای لابی، لابی عبدالله آمده است. مصر در این حدیث یعنی قاهره. امام نفرمود به ده دوازده می‌فروشم بلکه سود و قیمت را یکجا ذکر کرد و بیع مساومه انجام داد یعنی قیمت خرید را ذکر نکرد. مقصود از حدیث این است که حضرت مال خود را مرابحه نفروخت.

سؤال امام دو احتمال دارد: اول: علت سؤال امام این است که شاید در ذهن افراد حاضر در مجلس، مختلف بوده است لذا حضرت سؤال کرد ده دوازده را چگونه حساب می‌کنید؟ دوم: امام معصوم علم غیب دارد اما علم امام مشروط به مشیت است.

سند حدیث: کلینی از علی بن ابراهیم قمی از ابراهیم بن هاشم بن خلیل نقل می‌کند. گرچه شرح لمعه گفته ایشان توثیق ندارند اما آدم بزرگی است و فوق آن است که کسی او را توثیق کند. ابن ابی عمیر موثق است و امام خمینی در تحریر الوسیله فقط نام یک راوی را ذکر کرده است که همین ابن ابی عمیر است و از بزرگان اصحاب ائمه است. در بین روات دو حماد داریم: حماد بن عثمان و حماد بن عیسی. هر دو از اصحاب اجماع و موثق و جلیل‌القدر هستند. لذا فرقی نمی‌کند کدام‌یک راوی این حدیث هستند. ولی معمولاً اگر سند این بود که ابن ابی عمیر عن حماد عن الحلبی، مراد حماد بن عثمان است. این مطلب را شیخ صدوق در مشیخه من لا یحضره الفقیه ذکر کرده است. دو نفر حلبی داریم: محمد حلبی و عبیدالله حلبی. عبیدالله برادر بزرگ است. خانواده حلبی را عالی الشعبه می‌گویند و کلهم ثقات خیار. حلبی در این حدیث، عبیدالله حلبی است؛ بنابراین سند حدیث، صحیح است.

صاحب وسائل می‌فرماید: ورواه الشيخ بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن صفوان، عن ابن مسكان، عن محمد الحلبي، وعن محمد بن أبي عمير، عن حماد، عن عبيد الله الحلبي جميعا، عن أبي عبدالله عليه‌السلام ـ إلى قوله: ـ باثني عشر ألفا.[2] باسناده یعنی حدیث معلق است. حدیث معلق به حدیثی گفته می‌شود که ابتدای سند حذف و انتهای آن ذکر شده است. ولی شیخ طوسی در مشیخه کتاب، سند را به‌صورت کامل آورده است. سند شیخ به حسین بن سعید اهوازی صاحب کتاب الزهد، صحیح است. صفوان بن یحیی موثق است. عبدالله بن مسکان موثق و طبقه پنجم است. حلبی در این حدیث محمد حلبی است.

و عن محمد بن ابی عمیر یعنی سند دیگری است که همان سند اول است.

ورواه الصدوق بإسناده عن عبيدالله الحلبي ومحمد بن الحلبي، عن أبي عبدالله عليه‌السلام مثله.[3] شش سند برای حدیث ذکر شده است که همه صحیحه هستند.

2- وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن النضر بن سويد، عن القاسم بن سليمان، عن جراح المدائني قال: قال أبو عبدالله عليه‌السلام: إني أكره البيع بده يازده ودوازده، ولكن أبيعه بكذا وكذا[4] .

معنای حدیث این است که حضرت می‌فرماید مرابحه معامله نمی‌کنم بلکه مساومه معامله می‌کنم.

سند حدیث: محمد بن یحیی استاد کلینی است. گاهی محمد بن یحیی العطار قمی و گاهی ابوجعفر می‌گویند و موثق است. احمد بن محمد بن عیسی که هزاران حدیث در کافی از او نقل شده و بسیار جلیل‌القدر و از طبقه هفتم است. در شرح‌حال وی گفته شده است: وجه. در رجال گاهی ثقه می‌گویند، گاهی وجه و گاهی عین. احتمال معنای وجه این است که همان‌طور که وقتی با کسی مواجه می‌شویم ابتدا صورت و در صورت ابتدا چشم دیده می‌شود، وقتی شیعه گفته می‌شود، اولین چیزی که به ذهن می‌آید این فرد است. در این صورت اعلی درجه عدالت را داراست و از بهترین شیعیان است.

حسین بن سعید اهوازی ثقه است. نضر بن سوید صحیح است، در رجال یک نضر بن سوید ذکر شده است و یک نصر بن سوید. شیخ در تهذیب نصر بن سوید آورده است و حدیث را ضعیف تلقی نموده چون نصر بن سوید مجهول است. ولی احتمال زیاد این است که اشتباه شده است و یک نقطه افتاده است. نضر بن سوید توثیق دارد ولی نصر بن سوید مجهول است. نضر بن سوید در سند تفسیر قمی آمده است و تفسیر قمی از توثیقات عامه است.

قاسم بن سلیمان، توثیق ندارد کما اینکه جراح مدائنی هم توثیق ندارد ولی هر دو از اصحاب امام صادق علیه‌السلام هستند و شیخ مفید درباره اصحاب امام صادق علیه‌السلام فرموده است: امام صادق چهار هزار شاگرد داشت و کلهم ثقات؛ لذا توثیق عام دارند.

سند حدیث موثق است.

صاحب وسائل می‌فرماید: ورواه الشيخ بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن القاسم بن محمد مثله[5] . شیخ طوسی از قاسم بن محمد نقل کرده است. به احتمال زیاد، قاسم بن محمد اشتباه است و قاسم بن سلیمان صحیح است و اشتباه از سوی صاحب وسائل است چون در تهذیب، قاسم بن سلیمان آمده است.

3- وعنه، عن أحمد بن محمد، عن حنان بن سدير قال: كنت عند أبي عبدالله عليه‌السلام فقال له جعفر بن حنان: ما تقول في العينة في رجل يبايع رجلا فيقول: أبايعك بده دوازده، وبده يازده؟ فقال ابو عبدالله عليه‌السلام: هذا فاسد ولكن يقول: اربح عليك في جميع الدراهم كذا وكذا، ويساومه على هذا فليس به بأس؛ و قال: اُساومه وليس عندي متاع؟ قال: لا بأس[6] .

نام جعفر بن حنان در رجال نیامده است و مجهول است اما این ایرادی به سند حدیث وارد نمی‌کند چون حنان بن سدیر نقل می‌کند که جعفر بن حنان از امام سؤال کرد نه آنکه از جعفر بن حنان نقل کند یعنی حنان بن سدیر در مجلس حاضر بوده و سؤال و جواب را نقل می‌کند فلذا سند حدیث موثق است.

حضرت می‌فرماید بیع را درصدی اعلام نکن که فلان قیمت خریده‌ام و چند درصد صور می‌خواهم بلکه مساومه معامله کن یعنی قیمت را بگو بدون اینکه قیمت خرید و درصد سود را ذکر کنی.

وقتی جنسی را نداری و بفروشی و معامله قطعی و شخصی باشد، این معامله باطل است چون باعث ضرر مشتری می‌شود اما اگر فقط گفتگو کند و پس از آوردن جنس معامله شود، ایرادی ندارد چون کلی است.

4- وعن الحسين بن محمد، عن معلّى بن محمد، عن الحسن بن علي، عن أبان بن عثمان، عن محمد قال: قال أبو عبدالله عليه‌السلام: اني لاكره بيع عشرة باحدى عشر، وعشرة باثني عشر ونحو ذلك من البيع، ولكن أبيعك بكذا وكذا مساومة. قال: وأتاني متاع من مصر فكرهت أن أبيعه كذلك وعظم عليّ، فبعته مساومة[7] . سند حدیث: حسین بن محمد بن عامر اشعری قمی موثق است. معلی بن محمد مضطرب الحدیث و مضطرب المذهب گفته شده است و نجاشی احادیث او را غریب دانسته است یعنی حدیث او مشکلی ندارد اما خودش مشکل دارد لذا ضعیف است. چند حسن بن علی در رجال وجود دارد؛ حسن بن علی بن فضال که تا آخر عمر فطحی بود و آخر عمر شیعه شد ولی از اصحاب اجماع و موثق است. حسن بن علی بن وشاء که به شهرت حسن بن علی بن فضال نیست. حسن بن علی وقتی از ابان نقل می‌کند، حسن بن علی بن وشاء است که موثق است. ابن بن عثمان از اصحاب اجماع است. محمد بن مسلم موثق است. سند حدیث به خاطر معلی بن محمد اشکال دارد.

محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن فضالة، عن أبان مثله.[8] در سند شیخ، معلی بن محمد نیست و سند شیخ صحیح است.

5- وعنه، عن صفوان، عن فضالة، عن العلاء قال: قلت لابي عبدالله عليه‌السلام: الرجل يبيع البيع فيقول: أبيعك بده دوازده، أو ده يازده، فقال: لابأس إنما هذه المراوضة، فاذا جمع البيع جعله جملة واحدة. هو البيع يجعله جملة واحدة[9] .

حسین بن محمد از صفوان بن یحیی از فضاله بن ایوب از علاء بن رزین نقل می‌کند که همگی از بزرگان هستند و سند حدیث صحیحه است.

این حدیث می‌فرماید بیع مرابحه اشکال ندارد چون مراوزه است یعنی گفتگو است و قبل از معامله درصد را ذکر می‌کند اما در عقد بیع نباید درصد ذکر شود و باید به‌صورت یکجا بگوید که به فلان قیمت می‌فروشم.


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج18، ص61، أبواب احکام العقود، باب14، ح1، ط آل البيت.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج18، ص62، أبواب، باب، ح، ط آل البيت.
[3] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج18، ص62، أبواب، باب، ح، ط آل البيت.
[4] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج18، ص62، أبواب احکام العقود، باب14، ح2، ط آل البيت.
[5] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج18، ص62، أبواب، باب، ح، ط آل البيت.
[6] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج18، ص63، أبواب احکام العقود، باب14، ح3، ط آل البيت.
[7] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج18، ص63، أبواب احکام العقود، باب14، ح4، ط آل البيت.
[8] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج18، ص63، أبواب، باب، ح، ط آل البيت.
[9] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج18، ص63، أبواب احکام العقود، باب14، ح5، ط آل البيت.