1402/11/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی فقهی قانون تجارت/ورشکستگی شرکتها /موارد سلب مالکیت در فقه
موارد سلب مالکیت در فقه
موارد سلب مالکیت در باب عبید و اماء
در بحث عبید و اماء چند مسئله دیگر هم هست که سلب مالکیت میشود: 1- کسی که یکی از پدر یا مادر خود را بخرد، آزاد میشوند. 2- اگر عبدی در اختیار مولای کافر بود، چنانچه عبد مسلمان شود، مولا اجبار به فروش عبد میشود به دلیل آیه: ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾[1] . 3- اگر عبدی بین دو نفر مشترک بود و یکی از آن دو، سهم خود را آزاد کرد؛ دیگری مجبور به آزاد کردن میشود و باید شریک پولش را بدهد. البته بین معسر بودن و موسر بودن تفاوت است.
سلب مالکیت در باب پول مغشوش (قلابی)
وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ سِجَادَةَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ ع وَ إِذَا دَنَانِيرُ مَصْبُوبَةٌ بَيْنَ يَدَيْهِ فَنَظَرَ إِلَى دِينَارٍ فَأَخَذَهُ بِيَدِهِ ثُمَّ قَطَعَهُ بِنِصْفَيْنِ ثُمَّ قَالَ لِي أَلْقِهِ فِي الْبَالُوعَةِ حَتَّى لَا يُبَاعَ شَيْءٌ فِيهِ غِشٌّ[2] .
سند حدیث: عن بعض اصحابنا، مرسل است. سجاده در بسیاری از کتابهای رجالی ذکر نشده است و برخی ذکر کردهاند و گفتهاند مجهول است. برخی نیز گفتهاند: سجاده همان حسن بن علی بن ابی عثمان است. برخی گفتهاند: حسین بن علی بن ابی عثمان است. مرحوم زنجانی در رجال خود فرموده است: حسن بن علی بن ابی عثمان است؛ اما کشی گفته است: حسین بن علی بن ابی عثمان است. در برخی کتابها گفته شده است: حسن بن ابی عثمان است یعنی نام پدر را انداختهاند. کشی او را لعنت کرده است. برخی گفتهاند: مذهبه فیه ارتفاع، یعنی غالی است.
گفته شد که احمد بن محمد بن عیسی در قم بود و کسی که از ضعفا نقل میکرد را از قم اخراج میکرد. احمد بن محمد بن عیسی، محمد بن یحیی را از قم اخراج نکرده است بااینکه عن بعض اصحابنا نقل کرده است و ایشان نیز از سجاده نقل کردهاند. این میتواند شاهد باشد که اولاً غلو او موجب ضعف او نیست، شاید قائل بوده است که ائمه اطهار دارای معجزه هستند و آن زمان چنین اعتقادی، غلو محسوب میشد. ثانیاً لعنت غلات به دلیل مطلبی است که حرف زشتی بوده است که آن را ذکر میکردند مثلاً صدوق کسانی که در اذان میگویند اشهد ان علیا ولیالله، لعنت کرده است ولیکن این به دلیل حرف رکیکی است که نسبت به عایشه و عمر میگفتند و آن را نقل نکرده است. موسی بن بکر درست است نه موسی بن بکیر که شیخ انصاری در مکاسب گفته است. او واقفی و موثق است، لذا حدیث معتبر است.
ضمیر در «حتی لا یباع»، احتمالاً به دنیا برمیگردد. معمولاً دینار ثمن قرار میگیرد نه مثمن و لذا باید گفته شود لایشتری به. در قرآن گاهی شراء به معنای بیع آمده است و گاهی کلمه بیع به معنای شراء آمده است، بنابراین اشکالی ندارد که لایباع گفته شود. اگر لایباع بشیء بود، این اشکال هم برطرف میشد.
اگر کسی بخواهد از شما رشوه بگیرد و شما پول قلابی دارید، آیا میتوان این پول را به او داد؟ احتمال دارد که حرام باشد. بهعبارتدیگر چیزهایی که آلت فساد هستند مثل اسلحه غیرمجاز یا مواد مخدر و آلت فساد باید نابود شود ولو اینکه مالیت دارد. کسی که دینار مغشوش دارد، قیمت دارد مثل شیری که با آب مخلوط است، ولی باید از بین برود چون آلت فساد است. به خاطر غش، سلب مالکیت میشود و از بین برده میشود. علت اینکه امام علیهالسلام سلب مالکیت کرد، آن است که آله الفساد است وگرنه اگر آله الفساد نباشد، مثل آنکه کسی جید و ردئ را مخلوط کند، معامله باطل نیست یا در موارد تعارض وصف و اشاره، مثل آنکه به برنج غیر ایرانی اشاره میکند ولی میگوید این برنج ایرانی را میفروشم، معامله باطل نیست و آن شیء مالیت دارد و صحیح است. آلات قمار، آلات موسیقی، آلات عبادات حرام مالیت دارند ولی شکل آنها حرام است؛ بااینحال شرع میگوید خرد کنید و دور بریزید.
طبق این حدیث همه فتوا دادهاند. موجب حکم امام، آله الفساد بودن است وگرنه غشّ مشکل را حل نمیکند.
سلب مالکیت در باب اشربه و اطعمه
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَيْثَمَةَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ نِسَاؤُهُ قَالَ فَشَمَّ رَائِحَةَ النَّضُوحِ فَقَالَ مَا هَذَا قَالُوا نَضُوحٌ يُجْعَلُ فِيهِ الضَّيَاحُ قَالَ فَأَمَرَ بِهِ فَأُهَرِيقَ فِي الْبَالُوعَةِ.[3]
شربتی که امام فرمود در چاه بریزید مانند شیری است که در آن آب است و مالیت دارد و خوردنش حرام نیست. شربت خرما هم اشکالی ندارد.
حدیث بعدی میفرماید: اگر دوسوم همین شربت با جوشاندن از بین رفت، حلال میشود؛ یعنی مالیت دارند و برفرض که خمر و حرام باشد، قابلتطهیر است و درعینحال امام میفرماید در چاه بریزید، چون آله الفساد است. این حدیث دلالت دارد امام میفرماید آن چیزی که مالیت دارد را در چاه بریزید.
شبیه این حدیث، احادیث فراوانی است که در جنگ خیبر پسازآنکه مسلمین محله یهودیها را گرفتند، پیامبر دستور دارد شرابها را دور بریزند، بهاندازهای که در جویها شراب راه افتاد. شخصی آمد و گفت اجازه بدهید ظرفها را بشوریم و استفاده کنیم و رسول خدا هم فرمود اشکالی ندارد. ابتدا دستور داد که با ظرف دور بیندازید، درحالیکه ظرفها مالیت داشتند. در مورد ظرفی که در آن قورمه با گوشت حرام پخته شده یا ظرفی که در آن روغن حرام بوده است نیز حدیث داریم.