1402/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بررسی فقهی قانون تجارت/ورشکستگی شرکتها /مسائلی پیرامون افلاس شرکتها
مسائلی پیرامون افلاس شرکتها
حقوق زوجه در قرآن و روایات
﴿وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ﴾[1]
زنها بر عهده شوهر حقوقی دارند و در مقابل تکالیفی دارند. «لهنّ» حق زن است و «علیهنّ» حق مرد است. اگر چیزی حق زن بود، ذوالحق حق خود را میگیرد و اکراه و اجباری هم هست و باید با میل و طیب نفس حق هرکسی را داد. مثلاً حق زن، نفقه است؛ اگر کسی نفقه را میدهد ولی با اخم و بداخلاقی، این ظلم است، مثلاینکه کسی طلب طلبکار را با ناراحتی بدهد. حق اطاعت یا حق حفظ امانت یا حفظ عرض و آبرو، حق مرد است.
حقوق زن در قرآن: 1- ﴿وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾[2]
2- ﴿وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً﴾[3] .
3- ﴿وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبينا﴾[4] .
4- ﴿لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ﴾[5] .
5- ﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنّ﴾[6] .
حقوق زن در روایات: «وَ رُوِيَ أَنَّ امْرَأَةَ مُعَاذٍ قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُ الزَّوْجَةِ عَلَى زَوْجِهَا قَالَ أَنْ لَا يَضْرِبَ وَجْهَهَا وَ لَا يُقَبِّحَهَا وَ أَنْ يُطْعِمَهَا مِمَّا يَأْكُلُ وَ يُلْبِسَهَا مِمَّا يَلْبَسُ وَ لَا يَهْجُرَهَا»[7] .
مصادیقی از حقوق متزاحم در حقوق زوجین
1- تزاحم حق شوهر با حق خدا؛ مثلاً شوهر تقاضائی از زن دارد و زن میگوید وقت نماز است. گاهی حقالله مضیّق است مثل حج یا نماز در آخر وقت یا روزه، لذا مضیّق مقدم است. اگر زن میخواهد نافله بخواند و شوهر تقاضائی دارد؛ ابتدا به ذهن میآید که حق خدا مستحب است و حق شوهر واجب است لذا حق شوهر مقدم است. ولکن این احتمال هم وجود دارد که حقالله بر حق شوهر مقدم است بااینکه حقالله مستحب است، چون نافله از توابع واجب است؛ نماز نافله مثل اذان و اقامه نماز واجب محسوب میشود لذا برخی فتوا دادهاند این موارد مستحب بر واجب مقدم است، چون نماز واجب بر حق شوهر مقدم است و نماز نافله از توابع نماز واجب است.
2- تزاحم حق زوج یا حق مردم؛ مثلاً حق شوهر آن است که زن باید اطاعت کند و حق والدین صلهرحم یا انفاق است. اگر شوهر میگوید من راضی نیستم به والدینت سر بزنی، کدام حق مقدم است؟ در رسالهها میگویند حق شوهر مقدم است و صلهرحم ساقط میشود. صحیح آن است که آیا صلهرحم نسبت به والدین واجب است یا مستحب؟ اگر تلفن هست و والدین نیاز ندارند، صلهرحم مستحب است؛ اما اگر تلفن نیست و والدین نیاز به صله فرزند دارند و مثلاً گرسنه هستند، احتمال دارد که حق والدین مقدم شود؛ اولاً در قرآن، اطاعت والدین در ردیف اطاعت از خدا قرار گرفته است اما اطاعت شوهر در ردیف اطاعت خدا قرار نگرفته است. ثانیاً روایات فراوانی داریم که صله والدین کنید، مثلاً زنی خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد: مادرم مشرک است و نیاز به صلهرحم من دارد. پیامبر امر کرد: صلهرحم کن و سؤال نکرد ازدواج کردهای یا نه؟ و آیا صلهرحم کردنت با حق شوهر منافات دارد یا نه؟ ترک استفصال دلیل بر اطلاق است و صلهرحم والدین مطلقاً واجب است.
3- تزاحم بین حق زوج و حق زوجه؛ یکی از حقوق زوجه آن است که والدین از او صلهرحم کنند ولی همسر میگوید راضی نیستم والدین تو به خانه من بیایند. نسبت به حضور در منزل زوج، حق زوج مقدم است اما صلهرحم والدین بدون حضور در خانه زوج اشکالی ندارد. یا زن از شوهر قبلی فرزندی دارد و صلهرحم بچه واجب است. چنانچه صلهرحم والدین یا فرزند، متعین است مقدم میشوند.
4- اگر کسی زنی دارد و میخواهد زن دوم بگیرد که خواهرزاده یا برادرزاده زن اول است، در این مسئله دو صورت هست: الف- اگر زن اول، عمه یا خاله زن دوم است، ازدواج دوم مشروط به اجازه زن اول است. ب- اگر میخواهد عمه یا خاله زن اول را بگیرد، مشروط به اذن زن اول نیست. (فتوای غیر معروف آن است که در هر دو صورت اذن همسر اول شرط است). احتمال دارد اشتراط به اذن در صورت اول، تزاحم حقوق مطرح باشد. بین عمه و خاله با برادرزاده یا خواهرزاده، صلهرحم وجود دارد و چون زن دوم در حباله همسر است، صلهرحم منوط به اذن شوهر است. همین دلیل در صورت دوم هم هست لذا فتوای غیر مشهور در صورت دوم هم اذن را شرط میداند.
5- اگر زنی شغلی دارد و شوهر منع میکند از منزل خارج شود؛ حق شوهر مقدم است که مانع شغل زن بشود یا اینکه حق جامعه مقدم است که پزشک یا معلم میخواهد؟ گاهی مرد از ابتدا میداند که این زن شاغل است و از ابتدا قولا یا عملا شرط کردهاند حق مرد ساقط میشود. گاهی ابتدا ازدواج کردهاند سپس زن شاغل شده است؛ تزاحم دو حق است. اگر زن شغلی دارد که واجب کفایی است و در مواردی بر این زن واجب عینی میشود، احتمال دارد بگوییم حق جامعه که حق عمومی است بر حق شوهر که حق خصوصی است مقدم است اما در سایر موارد که واجب عینی نیست، حق شوهر مقدم است.
ملاک این است که اگر شغل زن مثل حج باشد که اطاعت از شوهر در صورت استطاعت واجب نیست، اطاعت از شوهر واجب نیست. البته اگر مرد بگوید طلاقت میدهم و زن با طلاق در عسر و حرج قرار میگیرد ولو اینکه حج واجب عینی است، نباید حج برود. در مورد شغل زن هم اگر زن با طلاق مرد، در عسر و حرج قرار میگیرد ولو اینکه واجب عینی باشد نباید انجام بدهد.
6- اگر مرد یک پول دارد، آیا نفقه همسر مقدم است یا نفقه والدین؟ یا اینکه مرد از همسر دیگر، فرزندی دارد، آیا نفقه فرزند مقدم است یا نفقه همسر؟ در این مسئله متوقف هستیم چون در این مسئله فتوا نداریم و روایتی نیز نیافتیم.
7- اگر کسی پنج یا شش همسر دارد و وقتی مسلمان شد باید بیش از زن را بدون طلاق جدا کند. حق کدام زن مقدم است؟ چون هرکدام حق تبعّل دارد. در این مسئله نیز متوقف هستیم. از نظر فقهی مرد هر یک را خواست میتواند جدا کند و مخیر است.