درس خارج فقه استاد احمد عابدی

1400/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: بررسی فقهی قانون تجارت/حجر /مفلس

 

بحث مُفلَّس

بعضی از کتاب‌های فقهی یک کتاب الحجر دارند و یک کتاب المفلَّس و بعضی از کتاب‌ها هم فقط کتاب الحجر دارند و بحث مفلَّس را در کتاب الحجر ذکر کرده‌اند. ابتدا درباره ورشکستگی افراد بحث می‌کنیم سپس به بحث ورشکستگی شرکت‌ها می‌پردازیم، به‌عبارت‌دیگر ابتدا بحث ورشکستگی افراد حقیقی مطرح می‌شود سپس بحث ورشکستگی افراد حقوقی.

حدیث اخلاقی درباره مفلَّس

حدیثی از رسول خدا درباره مفلَّس شیعه و سنی نقل کرده‌اند که حدیث اخلاقی است ولی بسیار جالب است لذا آن را می‌خوانم. این حدیث در کتاب‌های فقهی مانند جواهر و مفتاح الکرامه و در سنن ترمذی و صحیح مسلم نقل شده است.

قال النبي صلى الله عليه و آله «أ تدرون ما المفلس‌؟ قالوا: يا رسول الله المفلس فينا من لا درهم له و لا متاع، قال: ليس ذلك المفلس، و لكن المفلس من يأتي يوم القيامة حسناته أمثال الجبال، و يأتي و قد ظلم هذا، و أخذ من عرض هذا، فيأخذ هذا من حسناته و هذا من حسناته، فإن بقي عليه شيء أخذ من سيئاتهم، فيرد عليه، ثم صار إلى النار»[1] .

طبق این روایت پیامبر فرموده است کسی که حسناتی دارد و طلبکارهایی هم دارد، در روز قیامت حسنات خود را به طلبکارها می‌دهد تا رضایت آن‌ها را جلب کند.

سیلی زدن در هیچ صورتی جایز نیست حتی سیلی زدن به حیوانات هم جایز نیست و به‌طریق‌اولی سیلی زدن به انسان جایز نیست. اگر کسی لطمه زده باشد یا خدشه وارد کرده باشد یا عرض و آبروی کسی را برده باشد، ثواب‌های خود را به این افراد می‌دهد و اگر ثواب‌هایش تمام شد باید گناهان طلبکاران را بگیرد.

اگر کسی مال مردم را تلف کرده باشد، باید مثل یا قیمت را خسارت بدهد. ولی اگر چیزی مالی نبود، مثل حق قصاص که مالی نیست، اگر تبدیل به مال کردند اختیار به دست طلبکار است و هرچه خواست می‌تواند بگیرد. روز قیامت هم همین‌طور است که باید طرف را راضی کند به هرچه که او را راضی می‌شود.

روز قیامت گاهی خدای‌ناکرده، آدم‌های خبیث و فاسد بهشتی می‌شوند و کسی که نماز خوانده است جهنمی می‌شود. از این حدیث استفاده می‌شود کسی که اهل نماز و عبادت نبوده است روز قیامت از کسی که اهل عبادت و نماز است، طلبکار است و مثلاً به او سیلی زده است عوضش هر چه بخواهد می‌تواند ثواب او را بگیرد؛ ممکن است ثواب یک نماز بگیرد و ممکن است ثواب تمام نمازهای او را بگیرد. بلکه بدتر آن است که طلبکار دیگری هم پیدا شود و گناهان خود را پای او بنویسد.

قیامت ﴿خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ﴾[2] است و کسی که بالاست پایین می‌رود و کسی که پایین است بالا می‌رود.

معنای لغوی و اصطلاحی مفلس

مفلس یعنی ورشکسته. المُفلِس اسم فاعل از باب افعال است و گاهی گفته می‌شود المُفلَّس که اسن مفعول از باب تفعیل است. ازنظر لغت مفلِس یا مفلَّس به معنای کسی است که پول سیاه دارد. فلس یعنی پول سیاه. درهم نقره است و نقره سفید است. اگر کسی به‌جای پول سفید، پول سیاه داشت مفلس است. کسی که پولش از درهم و دینار به پول سیاه تبدیل شد مفلس است. در فارسی باید بگوییم کسی که به‌جای تومان، ریال دارد، یعنی تنزل پیدا کرد.

گاهی این کلمه در باب افعال استعمال می‌شود و گاهی در باب تفعیل. باب افعال معانی مختلفی دارد؛ یک معنای آن ازاله ثلاثی مجرد است، افلس یعنی تمام شدن ورشکستگی. گاهی هم به معنای نسبت است، مثلاً اکفر یعنی نسبه الی الکفر. باب تفعیل هم گاهی به معنای نسبت است مثلاً صدّقه یعنی نسبه الی الصدق. افلاس می‌تواند به معنای منسوب به ورشکستگی باشد. باب تفعیل به‌صورت اسم مفعول است و مفلَّس یعنی کسی که حاکم شرع او را محجور کرده است.

بررسی معنای مفلس در تحریر الوسیله

امام خمینی در ابتدای بحث مفلَّس فرموده است: « المفلّس: من حجر عليه عن ماله لقصوره عن ديونه»[3] .

امام خمینی در بقیه ابواب تعریف نکرده است ولی اینجا تعریف کرده است. باید در عبارت المفلَّس باشد چون اگر المفلِس باشد، عبارت غلط می‌شود. مفلّس کسی است که محجور در مال است چون مالش از دیونش کمتر است

این تعریف بالغت سازگار نیست. در لغت فلس، کلمه حجر وجود ندارد و فلس به معنای پول سیاه است و معنای آن این است که کسی از پول سفید به پول سیاه رسیده است.

اگر مراد امام خمینی تعریف اصطلاحی باشد (کما اینکه در بعضی از کتاب‌های فقهی مثل جواهر و شرایع این تعریف را آورده‌اند)، معنای این کلام آن است که اگر ورشکسته بود و دینش از مالش بیشتر بود اما طلبکارها به دادگاه مراجعه نکردند و از سوی قاضی حکمی داده نشد، پس مفلَّس نیست. یعنی تا وقتی حکم به ورشکستگی نشده، مفلّس نیست درحالی‌که عرفا او را مفلّس می‌گویند.

شاید بهتر آن است که بگوییم مفلّس کسی است که دینش از مالش بیشتر است و امیدی به یافتن سرمایه به‌زودی ندارد، یا مفلّس کسی است که خرجش از دخلش بیشتر است. چه کسی که از اول مالی ندارد و چه کسی که مالش را از دست داده است. یا بگوییم مفلّس یعنی کسی که نمی‌تواند دیون خود را بپردازد.

بررسی معنای مفلس در مفتاح الکرامه

صاحب مفتاح الکرامه می‌فرماید: «المفلّس لغة من ذهب جيّد ماله و بقي رديّه فصار ماله فلوسا و زيوفا»[4] .

بعضی گفته‌اند مفلّس یعنی معسر: «المفلّس لغة هو الفقیر المعسر و هو مشتقّ‌ من الفلوس و كأنّ‌ معناه فني خيار ماله و جيّده و بقي معه الفلوس[5] ».

بعد بحث می‌شود که در قرآن کلمه اعسار به‌کاررفته است. یک‌وقت کسی مال ندارد و یک‌وقت کسی مال دارد اما به‌اندازه بدهکاری‌اش نیست و یک‌وقت کسی مال دارد و به‌اندازه بدهکاری‌اش است که این شخص را مَلیّ و توانگر می‌گویند که مال دارد اما نمی‌تواند تصرف کند. آنکه هیچ مالی ندارد و دین دارد، معسر است. آنکه مال دارد اما کمتر از دینش است، مفلّس است.

«و في «القاموس» أفلس إذا لم يبق معه مال، فكأنّما صارت دراهمه فلوسا أو صار بحيث يقال ليس معه فلس، و فلّسه القاضي تفليسا حكم بإفلاسه[6] ».

این صحیح نیست چون ظاهر عبارت آن است که مفلّس یعنی مال داشت و از بین رفت، ولی کسی که از ابتدا مال ندارد هم مفلّس است. گرچه قاموس معتبرترین کتاب لغت است ولی عبارت اشکال دارد.

«و شرعاً من عليه ديون و لا مال له يفي بها، و هو شامل لمن قصر ماله و من لا مال له[7] ».

این تعریف‌ها خلط مبحث است. کسی که چیزی ندارد، معسر است و احکام معسر با مفلّس فرق دارد. لذا تعاریف کتاب‌های فقهی اشکال دارند.

 


[1] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج25، ص277.
[2] سوره واقعه، آيه 3.
[3] تحرير الوسيلة(دو جلدى)، الخميني، السيد روح الله، ج2، ص19.
[4] مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة (ط-جماعة المدرسين)، الحسيني العاملي، السید جواد، ج16، ص231.
[5] مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة (ط-جماعة المدرسين)، الحسيني العاملي، السید جواد، ج16، ص232.
[6] مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة (ط-جماعة المدرسين)، الحسيني العاملي، السید جواد، ج16، ص232.
[7] مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة (ط-جماعة المدرسين)، الحسيني العاملي، السید جواد، ج16، ص232.