99/12/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه45) /تبیین وتوضیح واژگان و استعانت به صبر و نماز
﴿وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ﴾[1]
ماده استعانت از عون است؛ به معنی یاری و کمک کردن. نصرت هم کمک کردن است. نصرت، در حوادث است، ولی عون در اعم از حوادث است.
راغب می نویسد: «الْعَوْنُ: المُعَاوَنَةُ والمظاهرة... والْاستِعَانَةُ: طلب العَوْنِ».[2]
صبر به معنی امساک است. اینکه انسان اهل تحمل باشد.
در کتاب المفردات آمده است: «الصَّبْرُ: الإمساك في ضيق... والصَّبْرُ: حبس النّفس على ما يقتضيه العقل والشرع، أو عمّا يقتضيان حبسها عنه، فَالصَّبْرُ لفظ عامّ، وربّما خولف بين أسمائه بحسب اختلاف مواقعه، فإن كان حبس النّفس لمصيبة سمّي صبرا لا غير، ويُضَادُّهُ الجزع، وإن كان في محاربة سمّي شجاعة، ويضادّه الجبن، وإن كان في نائبة مضجرة سمّي رحب الصّدر، ويضادّه الضّجر، وإن كان في إمساك الكلام سمّي كتمانا، ويضادّه المذل، وقد سمّى الله تعالى كلّ ذلك صبرا».[3]
واژه صلات را قبلاً گفتیم به معنی دعا یا نماز می باشد. بیش از 80 مورد این واژه در قرآن آمده است. ﴿وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ﴾[4] به معنی دعا است. اما در اینجا به معنی صلات مصطلح است. به خصوص با توجه به انها لکبیرة... و ﴿الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ﴾.[5] صلات در بیشتر کاربردهای قرآنی به معنای نماز است. گرچه به معنای دعا هم به کار برده شده است. بیشترین کاربرد دعا در نماز است. خشوع هم بیشتر در نماز است؛ که مربوط به قلب است. خضوع مربوط به ظاهر است. آنانی که در نماز خاشع هستند. این دلیل بر این است که انسان باید به سراغ اعمالی برود که زحمتش بیشتر است.
اهل کتاب در مرحله ضعف قرار گرفتند و نیاز به استعانت دارند. استعانت، عام است چرا که شامل انسان محتاج و نیازمند نیز میشود. تمام هستی ربط به حضرت حق دارد و مربوط به اوست. وقتی چنین شد، انسان هم نیاز به عون و همراهی و معین دارد. معین او ذات باری تعالی است. نمازی که او را به حضرت حق میرساند. ﴿وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ﴾؛[6] هرچه داریم از خدا داریم. اینجا جایی است که باید به فرموده رسول مکرم صلی الله علیه و آله «اذکروا الله فانه عون لک علی ما تطلب»؛[7] خدا را به یاد آورید، که خدا یاور شما است. استعانت برای انسان جزو لوازم و کمالات انسان است. استعانت در تمام شئون زندگی است؛ چرا که فقر انسان فراگیر است.
آنچه انسان استعانت میجوید، این استعانت در تمام امور زندگیاش است و برای تتمیم استعدادش می باشد. قوای انسانی نیاز به فعلیت دارند. در فعلیت نیاز به استعانت دارند. معین و معاون حقیقی حضرت حق است؛ چرا که مبدأ هر فیضی است. نه همراه دارد نه ظهیر و پشتیبان. هر جا سخن از استعانت است، استعانت از اوست و به اوست.
مراد به صبر یعنی تحمل چیزی که انسان از او خوشش نمیآید و ناراحت است. این معنی جامع صبر است. چیزی که دوست ندارد و نگران آن است. شامل صبر در معصیت و صبر بر طاعت و صبر بر مصیبت میشود. صبر در اینجا یعنی تحمل مشکلات.
به تحمل مشکلات و نماز استعانت بجویید. در برخی روایات داریم که مراد به صبر، روزه است.[8] مراد به نماز هم همان نماز است. روزه هم که صبر نامیده میشود به این خاطر است که انسان دچار زحمت تشنگی و گرسنگی میشود.
یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلاة در آیه 153 همین سوره دوباره خواهد آمد.
صبر از کمالات و اخلاقیات خوب انسان است. همانند مصادیق دیگر کمالی انسان مثل شکر، یقین، حسن خلق، رضا، تسلیم و توکل.
صبر در کنار صلات مطرح شده است. این دلیل بر تعظیم صبر است. بر اساس مبنای ما که کلمات قرآن پیوسته هستند و هر یک پیشنیاز دیگری هستند، استعانت به صبر مقدمه برای استعانت به نماز است. این دلیل بر عظمت این مکارم اخلاقی است. صبر در کنار نماز مطرح شده است. این نماز هم نماز مسلمانان است که با رکوع است.
در ضمیر انها دو احتمال است:
1. استعانت: یعنی هر کس نمیتواند استعانت داشته باشد.
2. صلات: این احتمال دوم بهتر است به چند جهت:
صلات نزدیکتر به مرجع ضمیر است به لحاظ ادبی؛ خود عنوان بعدی آیه انها لکبیرة الا علی الخاشعین، خشوع معمولاً در نماز است. نماز است که سنگین است مگر بر کسانی که خشوع قلبی و تواضع قلبی داشته باشند. اینها دلیل بر این میشود که ما باید صبر داشته باشیم؛ یعنی بستر تحمل نماز را داشته باشیم. همه اینها تجسم و تمثلی است از خضوع و خشوع. یعنی انسان متواضع است. پس ضمیر انها به نماز بر میگردد نه استعانت. انسان با برنامهریزی میتواند خودش را آماده کند برای مبارزه با هوس و هواها و مبارزه در صحنههای جنگیای که با آن سر و کار دارد. یعنی جهاد اصغر و اوسط و اکبر. با دشمن بیرونی با هوی و هوس و مبارزه با عقل و قلب. این مجاهد خاص میطلبد. ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾.[9] مبارزه با دشمن درونی هم مانند دشمن بیرونی قوت میطلبد؛ آه میخواهد نه آهن. الدعا سلاح المؤمن.[10] الدعا مخ العبادة.[11] و سلاحه البکاء ارحم من راس ماله الرجا و سلاحه البکاء.[12]
دشمن درونی نیاز به عزم آهنین دارد چنان که دشمن بیرونی نیاز به آهن دارد. باید همراه آه شود. کسانی که در آه باشند، پیروز هستند.
ماه شعبان است. الهی صد هزار مرتبه شکرت که آه در بساط ندارم و جز آه در بساط ندارم. در الهی نامه عرض کردم.
طبق مبنای ما که آیه های قبل مقدمه آیه های بعد هستند، میتوان گفت صبر و صلات منشأ و سرچشمه خشوع هستند. صبر و نماز ما را به خشوع میرساند.
چند نتیجه است:
1. اهل تحمل باشیم.
2. اهل مناجات باشیم.
3. همه اینها با خصوصیت خشوع و خضوع باشد به خصوص خشوع که تواضع قلبی است.