99/12/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه36) /ازلال و اضلال شیطان
﴿فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ ۖ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِينٍ﴾[1]
عرض شد؛ شیطان، آدم و حوا را به لغزش کشید. در نتیجه چون آنها را لغزاند از آن مقامی که در بهشت داشتند، آنها را خارج کرد. در بهشت کلا منها رغدا حیث ما شئتما بودند. حضرت حق فرمودند قلنا اهبطوا؛ فرود بیایید. نزول، ابتدای آمدن است و هبوط، نهایت فرود است. در حالی که بعضی از شما با بعضی دشمن است.
در اینکه شیطان محور همه شیطنتها است، شکی نیست. قلنا اهبطوا، خطاب جمعی است. آیا آدم و فرزندان است؟ آیا آدم و ابلیس و حوا است؟
1. دشمنی انسان با انسان
2. دشمنی شیطان با انسان
3. هر دو مقصود است؛ هم دشمنی شیطان است؛ انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم البغضاء فی الخمر و المیسر و هم حال که اضلال و ازلال صورت گرفت، برخی از انسانها با برخی دیگر دشمنی میکنند.
این احتمال سوم بهتر است.
عدو را هم عدو میگویند؛ چون به حقوق دیگری تجاوز میکنند. بعضکم لبعض عدو یعنی برخی حقوق برخی را رعایت نمیکنید.
و لکم فی الارض..الی حین
متاع یعنی؛ بهره و استفاده.
الی حین یعنی الی حین الموت یا الی حین البعث. تا زمان مرگ ادامه دارد. ﴿مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى﴾.[2]
مستقر
گاهی اسم مکان و گاهی مصدر میمی است.
﴿أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُّسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِيلًا﴾؛[3] ﴿إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ﴾.[4]
هبوط که برای آنها مطرح شد باید در زمین استقرار یابید. تا زمانی نامشخص و نامعین. به لحاظ انسان و فرزندان آدم که ساکن شدند، نا مشخص است؛ و گرنه در علم باری تعالی معین است.
سنخیت آیات را ملاحظه بفرمایید. سکونت در بهشت و استفاده از نعمتهای بهشتی و استفاده نکردن از شجره ممنوعه حسد یا علم یا علم اهل بیت علیهم السلام . اینها ظلم به نفس کردند، و شیطان آنها را به ازلال کشاند. ازلال و اذلال و اضلال شیطان به معنای لغزش و خواری و گمراهی از دست شیطان بر میآید. لغزش اولین مرحله تصرف شیطان است به لحاظ روانشناسی وسوسههای شیطانی تبدیل به ازلال میشود. این لغزش هم اعم از علمی و عملی است. هم شبهه علمی القا میکند، و هم شهوت عملی. هم اراده آدم را میگیرد و هم عزم و جزم انسان را میگیرد. این اضلال و ازلال هم بعد علمی دارد و هم عملی. هم وسوسه فکری میکند و هم عملی. هم به لحاظ فکری القای شبهه میکند و هم به لحاظ عملی کاری میکند که انسان توحید محور و حق محور و نتیجه محور نباشد؛ که نگاهش به بهشت باشد. انسان را فاصله میدهد که بلغزاند.
هر لغزشی زمینه برای لغزش دیگری میشود. لغرشها مراتبی دارد. از اولین مرحله که حرفهای پراکنده باشد که لغزشهای بدنی است، شروع میشود تا لغزشهای روحی. تا جایی که این انسان در اختیار شیطان قرار میگیرد. فازلهما. خدا لغزاندن را به شیطان نسبت میدهد. ازلال با زاء همانند اضلال با ضاد مستقیماً به حضرت حق نسبت داده نمیشود. ازلال یعنی لغزش و اضلال ابتدایی نداریم. هرچه هست پاداشی است. انسان میلغزد و گمراه میشود و خدا نتیجه گمراهی و لغزشش را میدهد.
شیطان از همه اطراف به انسان حملهور میشود؛ ﴿وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا﴾.[5] ﴿وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى﴾.[6]
اصنام ازلال او میشود. از بتهای مختلف و عقیدههای مختلف و نظریهها و شبهههای مختلف استفاده میکند. شبهههای علمی دارد. لغزش انسان و آدم و حوا به وسیله شیطان یا این است که راه را گم میکنند، و یا اینکه به مقصد نمیرسند. همان غوایت و ضلالت. ضلالت یعنی راه را گم کرده است و غوایت یعنی نتیجه و هدف را گم کرده است.
راههای نفوذ شیطان گوناگون است. از شش جهت می باشد. ﴿ ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ﴾.[7] حملهور به انسان که شد انسان را به ازلال و اضلال میکشد.
این وسوسههای شیطان مختلف است. یعنی گاهی وسوسههایش از راه توهم و تخیل است، و گاهی از راه دوستی و از راه بعضی از دشمنیها و القای نفوذ اوست. همچنین گاهی از راه غروری که انسان دارد. همه این صفات ابزار تصرف شیطان است. باید به جایی برسیم که فاستعذ بالله شویم.
در معرض گناهان و لغزشها که قرار میگیرید، بگویید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. مورد نزع شیطان، انسان قرار نگیرد که به او ضربه بزند. در مقابل طغوی یعنی طغیان، فقط تقوا نگه میدارد ما را. مواظبت و مراقبت و تقوا، در مقابل طغیان نفس است. طغوی بستر لغزش، و تقوی بستر نگهداری است. ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ﴾.[8] تصرفات شیطان راهش باز است. به عدد هر فردی از افراد، شیطان وسوسهای از وسوسهها و فریبی از فریبها دارد. غرض شیطان این است که انسان را از کمالاتش باز دارد. چنانکه حضرت آدم را از نعمتهای الهی باز داشت. دشمنی شیطان با آدم از بهشت آغاز شد، و در دنیا هم او را رها نمیکند. باعث هبوط جناب آدم هم، همین شیطان شد. ﴿ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ﴾.[9]
هبوط جناب آدم، باعث جلوگیری از کمالات او نمیشود. دو هبوط داریم. هبوط کریمانه و هبوط لعینانه. هبوط لعینانه از آنِ شیطان و هبوط کریمانه از آنِ انسان است. با اینکه انسان با ازلال شیطان هبوط کرد، ولی این هبوطی است که میتواند در حیطه اطاعت الهی حرکت کند. این هبوط میتواند بستر صعودشان شود. برای همین خداوند با انسان عهد بسته است. ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ﴾.[10] این عهد الست یا عهد ولایت است. ازلال شیطان ابزار برای مزال اقدام بشر و لغزش آن می شود.
در خطبه نهج البلاغه هست که هم گمراه و هم گمراه کننده هستند؛ هم میلغزند و میلغزانند؛ «وَ أُحَذِّرُكُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ وَ الزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ يَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ يَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً وَ يَعْمِدُونَكُمْ بِكُلِّ عِمَادٍ وَ يَرْصُدُونَكُمْ بِكُلِّ مِرْصَادٍ...».[11]
انسان باید به همه جهات حواسش را جمع کند که به لغزش شیطان گرفتار نشود. در دوره فطرت که وحی قطع شد ازلال و اضلال شیطان بستر یافت. اولین چیزی که بشر به وسیله آن گناه میکند، کبر است.
امام سجاد علیه السلام: «و اول ما عصی الله به الکبر و هو معصیة ابلیس حین ابی و استکبر و كان من الكافرين،و الحرص».[12]
حرص و کبر جزو اولین گناهانی است که انسان را به گمراهی میکشاند. ان شاء الله به برکت عنایات حضرت حق از لغزشهای شیاطین در امان باشیم.