99/08/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسير ترتيبي (سوره بقره) / آیه2/معناي هدي للمتقين
عرض شد در کریمه ﴿ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین﴾[1] برای الکتاب، الف و لام برای اختصاص است و دو صفت بیان شده است. یکی صفتی که این کتاب محض حق و حقانیت است و هیچ شک و شبههای در آن نیست. صفت دیگر اینکه این کتاب هدایت برای انسانهای متقی است. واژه هدایت را در سوره مبارکه حمد عرض کردیم. گاهی ارائه طریق و گاهی ایصال الی المطلوب است و اینجا دومی است.
متقین باب افعال و اتقا از وقی و وقایت است. وقایت را عرب در سفرهایی به کار میبرد که محافظ انسان جنگجو در جنگهای مختلف است. به ویژه در جنگهایی که دشمن مشخص نیست.
تقوی از وقایه است. اصلش وقوی بوده است. حفاظت در مقابل خطرها مراد است.
با کمال تأسف اکثر کسانی که متقین را ترجمه فارسی کردند به معنای پرهیزگاری و پرهیزگاران ترجمه کردهاند. ترجمه متقین به پرهیزگاران و حتی پروا پیشگان شاید ترجمه به ملازم باشد نه ترجمه به معادل و ترجمه اصیل. برای همین برخی گمان کردند که تقوی یک حالت نفی است و انزوا. همیشه به قول معروف باید بگوییم فلان کار را نکن! همه حالت پرهیز باشد. با توجه به تناسب بین معنای لغوی و اصطلاحی تقوی حالت حفاظت است آن هم نه در انزوا بلکه حفاظت در میان خطرات و آسیبها. هنر یک سالک وقتی است که با وجود موانع بتواند راه را ادامه دهد.
﴿اهدنا الصراط المستقیم﴾[2] در سوره حمد بود و اینجا ﴿هدی للمتقین﴾[3] است چنین هدایتی است. با موانع میخواهد راه به جایی ببرد.
در تشبیه مناقشه نیست. همین اوضاع زمانمان را مثال بزنیم. ویروس منحوس کرونا شایع است. خطر دارد. مراقبتها واجب است. حفاظتها واجب است. دو گونه برخورد میتوان با این ویروس داشت: یکی اینکه برو کوه و غار و جایی که کسی نباشد و بگو من مراقبت میکنم. دیگر اینکه بگوییم در شهر باش و در جمع باش هم خود را نگه دار و هم دیگران را و نسبت به مراقبتها نگهبان باش. در جمع مراقبت داشته باش.
ترجمه متقی به پرهیزگاری مانند مراقبت قسم اول است ولی به معنایی که عرض کردیم مراقبت به معنای دوم است. از این مراقبت مقاومت و استقامت هم بر میآید. خود را آماده برای مریضی میکند و مراقبت خاص دارد. وقایه دارد. سپر به دست در برابر دشمن و آسیبهای مختلف خود و دیگران را محافظت میکنند. با وقایه و تقوا و وقوی بودن حالتی که سپر دارد و میرزمد و خود را حفظ میکند. هنر پرواپیشهها و متقین در همین قسمت است.
اینجا است که این وصف کتاب که ﴿هدی للمتقین﴾[4] است وصف عجیبی است. فإذا التبست علیکم الفتن فعلیکم بالقرآن.[5] که حضرت امیر علیه السلام فرمودند. تقوا پیشهها در بحرانها راه را گم نمیکنند. در راحتی راه را گم نکردن خوب است ولی هنر نیست. این هدایت خاص و ویژه است.
سوالی مهم که باید پاسخ داده شود اینکه در این سوره مبارکه بقره در آیات آینده قرآن ﴿هدی للناس﴾[6] و ﴿بینات﴾[7] است. همه از این قرآن استفاده میکنند. ولی اینجا ﴿هدی للمتقین﴾[8] است. کمال قرآن در این است که هدایت همه باشد همان طور که هست ولی اینجا چرا هدایت متقین مطرح شده است.
در پاسخ به این پرسش مهم عرض ما این است که اولا قرآن دعوتش برای همه است. هدایت برای همه مردم است.
خدا رحمت کند مرحوم طبرسی را در مجمع البیان در پاسخ به این پرسش میفرمایند هدایت قرآن همگانی است ولی برای برخی مفید است و برای برخی غیر مفید. برخی از این هدایت استفاده میکنند ولی برخی استفاده نمیکنند. ﴿وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى لا يَسْمَعُوا﴾.[9]
هرچه هدایتشان کنی نمیشوند. گاهی پنبه در گوش میگذاشتند. ﴿و لو سمعوا ما استجابوا لکم﴾.[10] اگر هم بشنوند اجابت نمیکنند.
عدهای ﴿لیکون للعالمین نذیرا﴾[11] را میشنوند ﴿لینذر من کان حیا﴾.[12] کسانی به انذارش میرسند که اهل زندگانی و حیات طیبه باشند.
در واقع هدایت خاصه قرآن برای کسانی است که حیات طیبه دارند. اهل منفعت به این هدایت هستند. ﴿انما انت منذر من یخشاها﴾.[13]
﴿فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه﴾[14] دنبال بهترینها هستند نه سیءها.
﴿هدی للمتقین﴾[15] بیان هدایت نافعه است. به تعبیری که ما داریم اسامی قبولیها مطرح است. در سوره حمد هم گفتیم. از این قبولیهای تجدیدیها هم معلوم میشود.
نظر ایشان این است که ﴿هدی للمتقین﴾[16] برای این است که انسانها دو هدایت دارند یکی فطری و دیگری غیر فطری. تکوینی و تشریعی. هدایت غیر غریزی که ﴿خلقه فهدی﴾[17] هدایتی است برای انسانهای با تقوا است. مرحوم علامه به هدایت نتیجهای و پاداشی و ابتدایی تقسیم میکنند. میفرمایند سر اختصاص هدایت به متقین این است که اینها از سرمایه اصلیشان استفاده کردند و فطرتشان را به سلامت عبور دادند. حافظ فطرت بودند و تقوای فطری داشتند و تقوای دیگری هم داشتند که نتیجهاش هدایت خاصه است. ﴿اولئک علی هدی من ربهم﴾[18] میشود. ﴿قد افلح من زکاها و قد خاب من دسّاها﴾.[19]
4.3- دیدگاه آیت الله عباسی خراسانی
احتمال دیگر این است که عرض ما این است که شاید جمع بین همه این احتمالات باشد. حرف صاحب مجمع و صاحب المیزان روی چشم ما. ولی عرض ما این است که با توجه به مطالبی که قبلا گفتیم در سوره مبارکه حمد که این سوره هم تجلی همان است، ستایش و نیایش و خواهش دارد. خواهش او ﴿اهدنا الصراط المستقیم﴾[20] بود. ائمه علیهم السلام بالاترین مراتب هدایتی هستند. از هدی استفاده میشود که هم هدایت است و هم هادی بودن.
هر مرحلهای از هدایت گرچه خودش هدایت مصدری است و راهنمایی کردن و ارشاد کردن است ولی خودش نوعی راهنمایی برای دیگران هم هست. ﴿السابقون السابقون اولئک المقربون﴾.[21] در بزرگراه صراط مستقیم همه کسانی که طی مسیر میکنند سرعت و سبقت و هدایتی دارند که همه دارای مراتب است. بهترین مرتبهها هدایت برای انسانهای متقی است. آن هدایت کسانی است که نه اینکه بگوییم از باب زید عدل یا زید هدی بلکه طوری شده است که خودش راهنما است. این هدایت خاصه است. از ﴿هدی للمتقین﴾[22] این استفاده میشود که کسانی که در حال هدایت هستند هم در هدایت هستند و هم موجب هدایت دیگران. ﴿هدی للمتقین﴾[23] وصف خاص امتیازی است که نه تنها خودشان در جنگ محفوظند بلکه دیگران را هم حفظ میکنند.
حضرت امیر علیه السلام فرمودند هر گاه حرارت جنگ بالا میگرفت اتقای ما به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بود. خودش پناهگاه و مرجع بود. رسول مکرم صلی الله علیه و آله وسلم از فرماندهانی نبود که در جنگ نباشد. چقدر غزوه داریم. نزدیکترین افراد به دشمن رسول مکرم صلی الله علیه و آله وسلم بود و مایه اتقای ما بود. این بالاترین مرتبه تقوا است.
﴿هدی و رحمة للمحسنین﴾[24]
﴿هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴾[25]
﴿هدی و رحمةو بشری للمسلمین﴾[26]
مسلم و مؤمن و محسن دارد. هدایت قرآن برای اینها و برای ناس است.
للناس
للمسلمین
للمؤمنین
للمحسنین
للمتقین
بدین ترتیب است. این بهترین جوابی است که هدایت ویژه است. متقین همانطور که آیاتی آیات دیگر را تفسیر میکند خواهیم رسید به تفسیر آیه بعدی.
ان شاءالله همه از متقین باشیم و صاحب هدایت ویژه.