99/07/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر سوره حمد/تفسیر تربیتی قرآن کریم /تبین آیه الحمدلله رب العالمین
﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[1]
﴿الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[2]
﴿الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ﴾[3]
خدا را شاکریم که بحمداللهربالعالمین به عنایت و کرم و الطاف خاصهاش در محضر آیات الهی هستیم. انشاءالله نورانیت آیات، ظرف وجودی ما را در بر گیرد. اللهم نوّر قلوبنا بالقرآن.
در بیان کریمه شریفه ﴿الحمد لله رب العالمین﴾، عرض کردیم «الف و لام» در «الحمد»، یا استغراق است و یا جنس.
الف و لام، معانی متعددی میتواند داشته باشد. خیلی از الف و لامها که آغاز اسمهای معرفه قرار میگیرد، تزیینی است.
مانند اینکه رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا».[4] یا «الحسن و الحسین ریحانتای».[5] برای زیبایی و حسن کلام در عربی به کار میرود؛ مانند: الحسن و الحسین (علیهماالسلام). ولی الف و لام در نکره، مانند الرجل، نکره را معرفه میکند. که به آن الف و لام تعریف میگویند. گاهی هم الف و لام جنس است. اینجا هم برای استغراق، یا جنس است. هر حمدی از هر حامدی برای خدا است، یا تمامی حمد برای خدا است.
«الله» هم گفتیم به معنای پرستش و ستایش است. خدا هم خودآ است و واجبالوجود از همه جهت است و همه چیز به او بر میگردد.
«ربّ»، از جهت قواعد صرفی، مضاعف است و لام الفعل تکرار شده است؛ یعنی «ربب»، یا «ربی» بوده است. ربّ را در لغت عرب، ربّ میگویند ؛ چون که تربیت هم به آن برمیگردد. «ربو»، هم همان «ربب» بوده است. دو احتمال در «رب» است؛ مصدر باشد، یا صفت مشبهه باشد، بر وزن فَعل، یا صبر. اگر «رب»، مصدر باشد؛ یعنی تمام حمدها مختص خداوند است که ربوبیت عالمین را دارد، ولی اگر صفت مشبهه باشد، یعنی خداوندی که ربوبیتش ثابت برای عالمین است.
در کلمه «ربّ» به لحاظ لغوی، دو مطلب مهم استفاده میشود؛ یکی اینکه «ربّ» معمولا مالک است. «رَبَوَ»، یعنی «مَلکَ». دیگری به معنای مصلح است. خدا را ربّ میگویند؛ چون که کمال اشیاء را میدهد و مالک و مصلح اشیاء است.
«عالمین» هم جمع «عالم» است. «عالم»، «مایُعلَمُبه» است؛ مانند «قالب» و «خاتم» که «مایختمبه» است. «عالم»، بر وزن فاعَل است. عالم، دو جمع دارد: «عوالم» و «عالمین». اگر ذویالعقول مراد باشد، جمعش «عالمین» است و اگر غیر ذوی العقول مراد باشد، جمع آن «عوالم» میشود. کسی که رب ذویالعقول باشد، قطعا رب غیرذویالعقول هم هست. «ربالعالمین»، حالت اطلاقی دارد. حالت جمعی دارد. خدایی که ربّ عالمین است، یعنی ربّ جهانهایی است که هر یک آیت حضرت حق و وسیله علم به باریتعالی است.
فرق بین حمد و شکر را هم گفتیم. در نتیجه هر کسی که شاکر باشد، حامد است. نسبت بین این دو به لحاظ مفهوم، عمومیت است، ولی به لحاظ مصداق، خصوصیت است. هر زمان انسان شاکر باشد، حامد است، ولی ممکن است حامد باشد، ولی شاکر نباشد از جهت مورد و مصداق.
در سوره لقمان که سوره تربیتی است، حضرت حق میفرماید:
﴿أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾.[6] این آیه تعلیل برای این است که شکر شاکران برای خدا سودی ندارد و برای خود شخص است.
امام سجاد (علیهالسلام) در دعاهای خودشان به خدای متعال عرضه میدارند: «و کیف لی بتحصیل الشکر و شکری ایاک یفترق الی شکر».[7] اینجا تسلسل نیست. چرا که به علت وجودی اشیا بر میگردد. یا در جای دیگر عبارت حضرت این است: «فکما قلت لک الحمد وجب علی لذلک ان اقول لک الحمد».[8] اینجا هم حمد به کار رفته است و هم شکر.
در قرآن 6 بار جمله «الحمدللهربالعالمین» به کار رفته است. شش روز خلفت و هر روز یک حمد دارد. میتوان گفت حمد، آغاز و پایان همه کارهایی است که به او منتسب است.
در آداب سفره داریم که با «بسماللهالرحمنالرحیم» آغاز کنید و با کریمه «الحمدللهربالعالمین» پایان ببرید.
﴿و آخر دعواهم ان الحمد لله رب العالمین﴾.[9] ﴿و هو الغنی الحمید ﴾. [10] پایان هم هست.
هر حمدی که از هر حامدی صادر شود، محمود خداوند است و حامد هم خداوند است. ما مسبوق به ارتباط با حضرت حق هستیم. ما گُتره آفریده نشدهایم.
امام رضا (علیهالسلام) فرمودند: «من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر الله عز و جل».[11]
مراودات ما به تخلق ما است و تخلق ما به آداب ما است و ادب ما به شکرگزاری ما است. تا کسی شکرگزار نباشد، به حمد نمیرسد. نسبت این دو یعنی حمد و شکر، عموم و خصوص مطلق است. تا کسی از کانال شکر نگذرد، به کانال و حقیقت حمد نمیرسد.
در روایتی در اصول کافی آمده است: «أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاسِ»؛[12] اگر میخواهید شکرگزار حضرت حق باشید، شکرگزار مردم باشید.
کسی که منعم را شکرگزاری نکرده است، خدا را شکرگزاری نکرده است. این احسان هم از خداوند است؛ گرچه نمیتوان شکر نعمت او را گذاشت.
در زیارت جامعه است که همه کرمها به وجود مقدس حضرت رسول (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) برمیگردد که عقل کامل و واسطه فیض الهی است.[13] ایشان که در قله حمد قرار گرفته است، به همین جهت است.
«یا دائم الفضل علی البریة».[14]
دو «الرحمن الرحیم» در این سوره است؛ دو رحمت دائم و رحمت وسیع. حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در نهجالبلاغه فرمودند: «إن المسکین رسول الله».[15] ما مسکین تبعی هستیم. مراقب باشیم که خدای نکرده طغیان نکنیم. طغیان، یعنی رسیدن به کفری که مقابل شکر است. باید تمرین شکر کنیم که پیشنیاز ورود به حمد الهی است.
کسی که حامد باشد، از شکر گذشته است. شکر نسبت به حمد، خاص است. حمد، مسبوق به نعمت نبود؛ مسبوق به رحمت است.
شاکر و مشکور و حامد و محمود حقیقی، حضرت حق است.
﴿فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ﴾.[16]
﴿كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا﴾.[17]
مقام حامدین، مقام شاکرین را هم واجد است. حامدان، قولشان، قول فرشتههای الهی است. ﴿وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾.[18]
بعد از آرایش بهشت و آرامش انسانها در آن، حمد خداوند به جا آورده میشود؛ «قیل الحمد لله رب العالمین».
﴿دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ و آخر دعواهم ان الحمد لله رب العالمین﴾.[19]
کسانی که سلام را نهادینه میکنند، در روایات است اهل افشاءالسلام و اطعامالطعام باشید؛ شما دست دهنده به اطعام و زبان پخشکننده به سلام باشید.
﴿الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ﴾.[20]
جایگاه کریمه ﴿الحمد لله رب العالمین﴾[21] در پیشنیاز آیه ﴿بسماللهالرحمنالرحیم﴾[22] و آیه ﴿الرحمن الرحیم﴾[23] بعد از آن است.
این آیه «الرحمن الرحیم» با «الرحمن الرحیم» قبلی که در آیه «بسمالله» است، فرق دارد.
اولی بعد از «الله» است و اطلاق دارد، ولی در دومی که بعد از رب است، تقیداتی دارد؛ گرچه لفظهایشان، یکی است. یکی ﴿رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى ﴾[24] و دیگری این است که او مصلح موجودات است. در پرورش هم مالکیت است. باغبان، گل و گیاهان و میوهها را مراقبت میکند؛ این پرورش در «رب العالمین» نهفته است.
﴿مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ﴾.[25]
حامد یعنی شکرگزار و حمّاد یعنی کسانی که «الحمدلله» را زیاد میگویند.
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «أول من یدعی إلی الجنة الحمّادون الذین یحمدون الله فی السراء و الضراء»؛[26]
کسانی که در راحتی و سختی «الحمدلله» میگویند.
﴿لو أن الدنیا کلها لقمة واحدة فأکلها العبد المسلم ثم قال الحمد لله لکان قوله ذلک خیرا له من الدنیا و ما فیها﴾؛[27]
اگر همه دنیا یک لقمه شود و خوراک عبد مسلمان شود و بعدش بگوید «الحمدلله رب العالمین»، این جمله برابر تمام خیر این دنیا و آخرت است.
در عظمت آیه شریفه «الحمدلله» رسول گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرمایند: همانند بسم الله است که «کل امر ذی بال لم یبدء ببسم الله او بحمد الله فهو ابتر».[28]
«كل كلام لا يبدأ فيه بالحمد فهو أقطع».[29]
در سیره رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است: «کان رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): اذا اصبح قال الحمد لله رب العالمین کثیرا علی کل حال ثلاثمائه و ستین مره و اذا امسی قال مثل ذلک»؛[30] حضرت 360 بار در صبح و 360 بار در شب میگفتند: ﴿الحمد لله رب العالمین﴾[31] .
«کان النبی فی کل یوم اذا اصبح و طلعت الشمس یقول: الحمدلله رب العالمین کثیرا طیبا علی کل حال[32] ،یقول: ثلاثمئة و ستین مرة شکرا».[33]
در تفسیر نورالثقلین در روایاتی آمده است که این حمد، شکر هم در بر دارد.[34] الحمد لله، جامع شکر هم هست.
امام صادق (علیهالسلام): «ما أنعم الله علی عبد بنعمة صغرت أو کبرت فقال: الحمد لله الا ادی شکرها».[35]
ایشان فرمودند: «اگر میخواهید شکر نعمتهای الهی را به جا آورید، از محرمات الهی پرهیز کنید».
انسان اگر مطیع باشد، یعنی شاکر است.
قال الصادق (علیهالسلام): «الشکر للنعم إجتناب المحارم و تمام الشکر قول الرجل الحمد لله رب العالمین».[36]
اینکه انسان این ذکر را بگوید.
کسی سؤال کرد أخبرنی عن قول الله تبارک و تعالی الحمد لله رب العالمین... حضرت فرمودند: «اینکه مردم نعمتهای الهی را به اجمال بدانند».
﴿ما من نعمة فمن الله﴾.[37]
نمیتوان به تفصیل نعمتهای الهی را شناخت؛ چرا که بیشتر از شمارش ما است.
«ما عرفناک حق معرفتک»؛ بنا بر اینکه ما موصوله باشد، نه نافیه.
بعد حضرت فرمودند:
«ان انعم الله علینا الحمد لله رب العالمین».
معنای این جمله این است که نمیتوانیم شکر حضرت حق را بجا بیاوریم. تفصیل نعمتها برای ما امکان ندارد، پس باید حامد به حمد الهی باشیم.
دعای روز جمعه چقدر تعبیر حمد در آن تکرار شده است.
«و استخلصت الحمد لنفسک و جعلت الحمد لخاصتک و رضیت بالحمد من عبادک و فتحت بالحمد کتابک و ختمت بالحمد قضائک ولم يعدل إلى غيرك ولم يقصر الحمد دونك، فلا مدفع للحمد عنك ولا مستقر للحمد إلا عندك، ولا ينبغي الحمد إلا لك».[38]
چقدر در این دعای شریف حمد تکرار شده است.
اینکه حمد، «منک» و «عنک» و «لک» با همه این تعابیر درست است. حمد از او و به سوی اوست. انشاءالله حامد و محمود خداوند باشیم.
آیه «الحمدلله» را اولین بیان برای تفسیر «بسمالله» در قرآن میدانیم. تفسیر «بسمالله»، به حمد الهی است. حمد از نعم الهی است. «بسمالله» هم نعمتی است که نیاز به حمد دارد. همهی نعمتها تکوینا و تدوینا، مُصَدَّر به «بسماللهالرحمنالرحیم» و متمم و مکمل به «الحمدللهربالعالمین» است.
کلمه آغازین، «بسمالله» میشود و کلمه مبقی و باقی، «الحمدللهربالعالمین» میشود.
«الرحمن الرحیم» هم، خصوصیتی است که واسع الرحمة و دائم الرحمة است و خصوصیت برای «ربالعالمین» است. این اوصاف مقیده است، نه مطلقه. رحمانی که در خلق الهی نمایان است. رحیمی که در جمعیت نمایان است.
﴿ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ﴾.[39]