99/07/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی/تفسیر سوره حمد/تبیین بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾﴿الحمدلله رب العالمین﴾بحمدالله معنای اسم تقدیم به حضورتان شد. آیه بسم الله الرحمن الرحیم از چهار اسم تشکیل شده است. اسم و الله و الرحمن و الرحیم.
اسم جلاله الله از بالاترین برترین و جامعترین نامهای حضرت حق است. از بیشترین نامهایی است که در قرآن هم مطرح شده است. قریب به 2700 مرتبه 2698 دقیقا مطرح شده در قرآن کریم.
﴿علم الآدم الاسماء کلها﴾ [1] ارجاع این اسمها به این اسم است. در آیه بسم الله الرحمن الرحیم به معنای مرجعیت است. ﴿الی ربک منتهاها﴾[2] ﴿الیه یرجعون﴾[3] در همین کلمه شریف اینها جمع است.
از اله یا وله باشد اختلاف است. اصلش اله بود و اله بر هر معبودی اطلاق میشود. هرچیزی که پرستش شود یطلق علیه اله. اله به معنای مألوه است و مالوه یعنی معبود. اعم از اینکه حق باشد یا غیر حق.
در آیات شریفه قرآن سوره نحل آیه 51 ﴿لا تتخذوا الها اثنین﴾[4] ﴿لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا﴾[5] ﴿ارأیت من اتخذ الهه هواه﴾[6]
﴿اانت فعلت هذا بآلهتنا یا ابراهیم﴾[7] در جریان حضرت ابراهیم علیه السلام.
هر چیزی که معبود واقع شود به آن اله میگویند. کلمه الله اسم جامعی است که اله بود و اسم جامع باری تعالی است و فقط بر حضرت حق اطلاق میشود.
اله به لحاظ مفهوم دارای افراد است اما به لحاظ مصداق دارای یک فرد است. بحثی در معقول است که کلا کلمه معبود یعنی همه معبودها چه حق و چه غیر حق مانند مفهوم واجب الوجود که مصادیق مختلفی میتواند داشته باشد به لحاظ مفهوم. ولی برهان توحید میگوید مفهوم واجب الوجود یک فرد بیشتر ندارد. فردیت آن را از برهان خارجی میفهمیم.
این حرف را میشود زد که کلمه الله برای مصداق بعد از انحصار است. چون قرآن است باید به صورت احتمال گفت. اله دارای مصادیق است ولی الله یک مصداق و حقیقت بیشتر نیست. الله اسم علم شده است. برخی مفسران رسیدهاند که الله سخن اشتقاقش هم نباشد زد. به معنای متحیر فیه یا معبود است نباید سخن گفت. گرچه این چنین است ولی مورد نظر نیست.
﴿هو الله الخالق المصور له الاسماء الحسنی.﴾[8]
چون سخن کلمه شریفه الله شد تکیه به حفظ میگویم که تنها سورهای که در تمام آیاتش الله هست از بسم الله تا آخر، سوره مجادله است.
اگر قرار باشد جایگاه این اسم شریف را در بسم الله بگوییم این بسم و بایی که اضافه به اسم شده و اسمی که اضافه به الله شده معنایش این است که هر کاری که میخواهد آغاز شود باید به نام حضرت حق باشد.
این دو کلمه بسم الله در اختیار تمام انبیای الهی بود. حضرت نوح بعد ساخت کشتی خواستند به موجودات بفرما بزنند گفتند ﴿بسم الله مجریها و مرسیها.﴾[9]
دو اسم دیگر الرحمن و الرحیم
هر دو اشتقاقش از رحمت است. رحمت را این طور میگوییم مهربانی عطوفت محبت و شفقت. آیا رحمت به همین معنا است؟
از نظر وزن صرفی رحمان صیغه مبالغه و رحیم صفت مشبهه است. مبالغه دلالت بر کثرت دارد و در صفت مشبهه مانند فعیل و شریف دلیل بر استمرار است.
با کمال تأسف باید بگوییم دیدیم که در برخی ترجمهها این دو را خوب ترجمه نکردهاند. مهربان و بخشنده ملازم رحمن و رحیم است. رحمن یعنی واسع الرحمة و رحیم یعنی دائم الرحمة.
رحمن رحمتش گسترده است و رحیم رحمتش ویژه انسانهای مخصوصی است. یا رحمن الدنیا و الآخرة و رحیمهما[10] . در برخی دعاها داریم رحیم آخرت و رحمن دنیا.امیرالمومنین در نهج البلاغه میفرمایند:
رَحِيمٌ لَا يُوصَفُ بِالرِّقَّةِ، تَعْنُو الْوُجُوهُ لِعَظَمَتِهِ وَ تَجِبُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخَافَتِهِ.[11]
وصف رحمت در خدا که به معنای عطوفت و مهربانی است و از مقوله انفعال است چطور با حضرت حق میسازد. شما محتاجی کنار خیابان میبینید و رقت قلب باعث کمک میشود که متأثر میشوید. ذات باری تعالی این گونه رحمت دارد؟ اینطور نیست.
امیر المؤمنین (علیه السلام) رحمت در باری تعالی را معنا کردند. رحیم لا یوصف بالرقّة[12] رحیم هست ولی مهربانی اصطلاحی که از مقوله انفعال باشد نیست. رحمت هر چیزی به حسب آن است. این رحمت را به چه کسی نسبت میدهیم؟ به حضرت حق. رحمت فعلی است نه رحمت انفعالی.
در مخلوق رحمت انفعالی است ولی در حضرت حق رحمت فعلیه است.
جناب راغب اصفهانی در مفردات در ماده رحمت و رحم تعبیر زیبایی دارد:
ان الرحمة من الله انعام و افضال.[13] تعبیر خوبی است. رحمت خداوند انعام و افضال است.
در دعای شبهای جمعه که اجتماع جمعیت و رحمت است میگوییم: یا دائم الفضل علی البریة یا باسط الیدین بالعطیة.[14]
مطلب مهمی که در اینجا هست این است که گرچه واژه رحمن و رحیم در نفس انتساب به حضرت حق یکی هستند ولی در خصوصیت نسبتی مختلف هستند. یکی رحمت جامعه است و رحمت واسعه و اولیه است به تعبیر من حقیر و دیگری رحمت ثانویه.
واسع الرحمة یعنی رحمن است و دیگری ﴿کان بالمؤمنین رحیما﴾ [15] در سوره احزاب است که رحیم باید مقید و مختص به خصوصیت رحیم و برای مؤمنین باشد.
جریان حضرت ابراهیم علیه السلام که مهمان برایش آمد و گفت بگو بسم الله گفت نمیگویم. گفت غذای من مشروط به بسم الله است. قهر کرد و رفت. جبرائیل گفت قرار نیست دیگران را از سر سفره ما برانی. عمری به او خوراک دادیم و شرط نگذاشتیم. دنبالش رفت و گفت برگرد. گفت چرا آمدی؟ گفت من پیغمبرم و جبرائیل این گونه گفت. گفت قربان آن خدایی شوم که رحمتش واسعه است.[16]
رحمت رحمانی و رحمت رحیمی دو رحمت مختلف هستند. رحمت رحیمی فرع بر مشیت انسانی است به تعبیر ما. باید انسان خودش مهربانی را که حقیقت ایمان هم جز مهربانی چیز دیگری نیست به خودش اختصاص بدهد تا رحمت صدق کند.
رحمت رحمانی عام و رحمت رحیمی خاص است.﴿بالمومنین رحیما﴾ [17] به لحاظ کمالات خارجی کدام بیشتر است. رحمت رحیمی کمالات بیشتری میطلبد.
در رحمت رحمانی انعام و افضال بر اساس خلقت و آفرینش است و آفرینش بد و خوب را شامل است. ﴿اما کافرا و اما شکورا.﴾[18]
ولی رحمت رحیمی فرع بر استعداد انسان است یعنی باید کمالات وصفی را پیدا کند. کان مؤمنا و کان رحیما.
میتوان گفت رحمن در علت محدثه است و رحیم در علت مبقیه است.
فرق مهمتر اینکه رحمن در رحمتش هیچ ضد و نقیضی ندارد. چرا که رحمت رحمانی از آن نفس خلقت است و خلقت نقیضی ندارد و ﴿رحمتی وسعت کل شیء﴾[19] . غضب ندارد.
این رحمت رحمانی است. ولی در رحمت رحیمی غضب مطرح است و سخط مطرح است و ایمان و کفر و شرک و نفاق مطرح است. اینها رحمت را کاهش میدهد.
الرحمن الرحیم در اینجا با ﴿الرحمن الرحیم﴾ [20] در آیه سوم هم تفاوت دارد. خواهیم رسید. آنجا بسم الله ندارد.
آن رحمن و رحیم بعد از خلق است و عالمین.
ما عرضمان این است که کلمات قرآن هریک که بعد از دیگری می آید یک خصوصیتی از خصایص را به دنبال خودش می آورد.
﴿الرحمن علم قرآن خلق الانسان﴾ [21] در سوره الرحمن معنا شده است. اول خلقت، بعد تکلم و بعد تعلیم قرآن است. روال معمولی اینجا است. آفرینش، به زبان آمدن و رفتن به مدرسه و یادگیری عربی و قرآن. آموزش بعد از آفرینش است. ﴿الرحمن ،علم القرآن، خلق الانسان﴾[22] . اینجا آفرینش بعد از آموزش است. آنکه معادل رحمت رحمانیه باری تعالی است این 6236 آیه قرآن است که نماد رحت خداوند است و تفسیر آن. این قرآن تنها هدایت متقین است بیان رحمت رحیمیه است.
روال آموزش در سوره الرحمن بر خلاف آموزشهای اصطلاحی است چرا که به رحمت عامه خدا باز میگردد که نقیض ندارد بر خلاف رحمت رحیمیه. اگر به کمال میخواهیم برسیم به رحمت رحیمیه است. میشود گفت به لحاظ نزول، قرآن مصداق رحمت رحمانی است. به لحاظ صعود قرآن رحمت رحیمی است. آنچه نازل کرده آن را تحویل میگیرد. انسانی که تحویل میگیرد رحمت رحیمیه است. این از پله رحمت رحمانی گذشته است. غضبی دارد. رحمت رحمانی وسعت کل شیء [23] دعای شریف کمیل را ملاحظه کنید. این دعا بهترین متن عرفان اسلامی است. دعای عرفه، دعای جوشن کبیر و صحیفه سجادیه متون عرفانی ما است. دعای جوشن بند 53 یا 54 یازده اسم دارد و هزار و یک اسم در این دعا هست نه هزار اسم. جوشن نازل شده از حق تبارک و تعالی است.
آیه بسم الله الرحمن الرحیم در سوره مبارکه حمد در اولین آیه نماد همه اسما و صفات الهی است.
چرا نفرمود بالله؟
اولا در خود اضافه اشراقیه یک لطفی است که باء حرف ارتباط است ،اضافه به اسم شود و اسم رو هم عرض کردیم که در واقع مسمی است. اسمهای لفظی اسم الاسم الاسم است. اسم واقعی ذات مشخص و متعین است. اولین برهان توحید از بای بسم الله میفهمیم با کمال صراحت. برهان صدیقین به تقریر اهل معرفت از بای بسم الله و از این اضافه اشراقیه استفاده می شود.
دیگر اینکه هم نماد اوصاف است و هم نماد اسما. الله اسم جامع و رحمن صفت جامع است و بعد صفت خاص. باء، اسم کلی، صفت کلی و بعد صفت جزئی.
بسم الله الرحمن الرحیم واجد حقیقت سیر و سلوک است.
به نام خداوندی که رحمت گستردهای دارد و رحمت همیشگی دارد. از او هستیم و به او قائم هستیم. همه اسمای الهی همین است.
معنی بسم الله را در سوره حمد که مشترک لفظی است در هر سوره خواهیم گفت ان شاء الله. با این الفاظ که یکی است اینجا چه معنایی دارد؟ با خصوصیت سوره حمد.