99/06/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر تربتی قرآن کریم / تفسیر سوره حمد /تبیین آیه بسم الله الرحمن الرحیم
﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾
﴿الحمد لله رب العالمین﴾
در عظمت سوره مبارکه حمد در احادیث فریقین در صحاح سته و مجامع امامیه احادیث گوناگونی آمده است. از نبی معظم (صلی علیه و آله و سلم) و باقی اهل بیت علیهم السلام.
در نورالثقلین آمده است:
تعبیر سوره مبارکه حمد به عنوان کلمه خیر آمده است. خیر که در زبان بزرگان بهترین دعا است. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
فلیستکثر احدکم من هذا الخیر المعرض لکم فإنه غنيمة فلا تذهبن أوانه، فتبقى في قلوبكم الحسرة [1]
چقدر عجیب است. علت رو آوردن به این خیر هم بیان شده است. اکثار داشته باشید از این خیری که به شما عرضه شده است. این حمد غنیمت است. زمانش نگذرد که در دل شما حسرت بماند که چرا با این سوره حشر و نشر نداشتید.
سعی کنید حشر و نشر با قرآن داشته باشید. محشور بودن دائمی با آیات قرآن به خصوص با این سوره.
حمد سوره خیر است. الخیر است. میتوانیم بگوییم الف و لام اطلاق است. کل خیر است.
در یک روایت دیگر که مرحوم صاحب مجمع البیان و دیگران نقل میکنند:
ایما مسلم که این سوره را بخواند اجرش برابر با دو ثلث قرآن است و گویا تصدق علی کل مؤمن و مؤمنة. جامع حکمت علمی و عملی است.
بحمد الله در کریمه ﴿بسم الله الرحمن الرحیم الرحیم﴾ [2] اولین آیه بودیم.
در نظر تفسیری خود به این رسیدیم که آیه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم جزو سوره است. این طور نیست که یک مرتبه نازل شده است و در سوره نمل گذاشته شده و در صدر سورهها. بیشترین نزول از آن این آیه است و 115 مرتبه شأن نزول دارد.
با توجه به این مقدار شأن نزول، بسم الله الرحمن الرحیم در هر سوره خاص به همان سوره است.
چند دلیل بر این داریم.
1-لزوم قرائت بسم الله در صورت تغییر سوره در نماز: یکی اینکه همه فقها گفتهاند: بسم الله حتما باید در نماز خوانده شود و اگر سوره را خواست تغییر دهد باید بسم الله را تکرار کند. این یعنی تعدد معنوی این سوره.
2-در سورههای عزائم برای خانمی که عذر دارد قطعا بسم الله جزو سوره است و نباید خوانده شود. این یعنی آیه بسم الله لفظ واحد است ولی معنا متعدد است. نه به تعدد معنا و وضع لفظ چنانکه ادیب میگوید بلکه مشترک لفظی نزد حکیم.
مشترک لفظی خود مشترک لفظی بین ادیب و نزد حکیم و مفسر است.
مشترک لفظی در برابر مشترک معنوی است. مشترک معنوی معنا واحد و لفظ واحد بود. مشترک لفظی لفظ واحد ولی معنا متعدد بود مانند عین که 70 معنا دارد. این معنا برای هر لفظ وضع جداگانه دارد.
این نزد ادیب و اصولی است. قطعا چیزی که اشتراک لفظی داشته باشد بعید نیست دارای تعدد حقیقت هم خواهد بود. این اشتراک لفظی است.
اشتراک لفظی در اینجا این است که لفظ یک جامع انتزاعی دارد. با توجه به موارد تعدد دارد چه وضع جداگانه داشته باشد و چه نداشته باشد. ما به وضع توجه نداریم. بسم الله الرحمن الرحیم یک معنا بیشتر ندارد ولی این معنا با توجه به موارد معانی است. این اشتراک لفظی نزد حکیم است که لفظ واحد است ولی معانی متعدد است. حضرت امام بر این اشتراک لفظی اصرار دارند.
اشتراک لفظی حکیم تابع برهان و استدلال است. به این مطلب اصرار داریم و رسالهای داریم به ریزهخواری خان بزرگان که عرفان، برهان و قرآن از یکدیگر جدایی ندارند. این معنای اشتراک لفظی در اینجا است.
سوره حمد بسم الله الرحمن الرحیم که آغاز حمد است خودش مفسر اولین آیه بسم الله در قرآن است. این جایگاه خاصی است. این به لحاظ علمی و به لحاظ عملی چه نتیجهای دارد؟
قرآن باید در درون پیاده شود تا خیریت قرآن و اسوه بودن آن مشخص شود. هر بسم الله الرحمن الرحیم از هر شخصی در هر زمان در هر مرتبهای برای هر کاری این آیه شریفه خاص به همان مرحله است و لا غیر. لذا امر داریم به عنوان یک قاعده.
کل امر ذی بال لم یبدء ببسم الله الرحمن الرحیم فهو ابتر[3] . لازم است بین ما و کارمان ارتباط برقرار شود.
آیه شریفه بسم الله آیه سیر و سلوک علمی و عملی است. عملا به این است که از این آیه عقب نیفتیم و نهادینه در حالاتمان کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم را میتوانیم بگوییم منشأ همه افعالی است که از انسان، اولیای الهی و حتی از حضرت حق است. کد صدور افعال از فاعل است و نقطه ربط فعل به فاعل است.
بسم الله الرحمن الرحیم مظهر تشخصی و تعینی افعال است که ﴿اذا اراد الله شیئا یقول له کن فیکون﴾[4] .
سید مرتضی در بغداد درس داشتند. استحباب دارد که در تعلیم و تعلم انسان مراقب درس و حضور در آن باشد. ارتباط روح با روح مهم است. فضای مجازی هزاران حقیقی شود ارتباط نفسانی و عقلانی که بین دو روح باشد و سینه به سینه منتقل شود وجود ندارد. ان شاء الله محدودیتها با رفع این بیماری رفع شود.
شاگرد ایشان برخی روزها دیر میآمد چون جسر بغداد پهن نمیشد. عذرخواهی کرد از سید که دیر رسیدن برای آن است. چقدر مواظب بودند. مرحوم سید در جیبش دست کرد و بسته کوچکی به این شاگرد داد گفت فردا اگر پل پهن بود از پل بیا اگر نه از روی آب بیا.
مزد اگر میطلبی طاعت استاد ببر
پل نبود و پا را روی آب گذاشت و آمد. گاهی سیر و سلوک عملی منشأ سیر و سلوک علمی ما است.
بسم الله چنین اتحادی دارد به نظر ما. ربط به بای بسم الله همین است.
روزی گفت ببینم چه نوشته. دید نوشته: قال الله تبارک و تعالی بسم الله الرحمن الرحیم.
بسم الله همه کاره در نظام وجود است. با کمال صراحت میگویم که ان شاء الله لمس کنیم قرآن محسوسی است که ما را به معقول میرساند و معقولی که به محسوس میرساند. اقراء و ارق.[5]
حضرت امیر علیه السلام محسوس میان معقول است. بسم الله هم همین است و بای بسم الله.
همه موجودات از بسم الله الرحمن الرحیم ظاهر شده است. چون قرآن با این آیه شروع شده است.
بسم الله یک جایگاهش آغاز سوره مبارکه حمد است. مثل شکل مخروط است که رأسی دارد و قاعدهای. رأس و مخروط خصوصیات ریاضیاش یکی است. بسم الله در رأس مخروط سوره حمد است و آیات بعدی همه تفسیر بسم الله است.
چون جملة واحدة است و اول آیه است و اول قرآن باء آمد و آخرش سین است من الجنة و الناس یعنی در همه سیر و سلوک عملی برای ما بس است. قرآن ناطق و صامت هر دو مراد است.
بسم الله الرحمن الرحیم هرچه بیاید بعد آن حتی بسم الله در سوره بقره تا سوره ناس همه مجموعه همانند قاعده یک مخروط هستند. بیان کننده رأس است. حکم اساس و سرمایه را دارد. اگر بدون بسم الله وارد تفسیر شویم ابتر است. این قاعده کلی است.
افراد هم بسم الله آنها با دیگران متفاوت است. چون قاری با بسم الله در هر مرحله از هر نسبتی متفاوت است. فردیة کل شیء بحسبه. قرائة کل فرد ببسم الله الرحمن الرحیم بحسبه.
اینجا باید از سیر علمی بیرون بیاییم و به سیر عملی بیاییم. یکی از آداب تفسیر قرآن تفسیر عملی میدانیم. کتابخانههای تفسیر را زیر و رو کنند ولی سیر عملی نداشته باشند نمیتوانند مفسر شوند. اهل بیت (علیهم السلام) با اسم قرآن و مسمای آن سر و کار داشتند. اسم مسمی است نه اینکه اسم باشد. همه الفاظ حالت پیشنیاز دارد. من تقاضا میکنم از همین امروز کریمه بسم الله الرحمن الرحیم را به عنوان مکررترین آیه شریفه قرآن که 115 مرتبه نازل شده و 114 بار دیده میشود تکرار کنیم. آغاز تمام کتابهای آسمانی هست.
غیر محرف را در این آغاز دارید.
نزدیکترین اسم به اسم اعظم الهی آیه بسم الله الرحمن الرحیم است. قرآن کتاب اسما است. به اسم اعظم و بحثش میرسیم. چطور سفیدی به مردمک چشم نزدیک است نسبت این آیه به اسم اعظم است بر اساس روایت.
برای همین باید این آیه را نهادینه کنیم.
با توجه به اینکه بسم الله الرحمن الرحیم هر فردی و هر کاری خاص به خودش است، میتوان این حرف را زد که هذا معنا ارتباط بای بسم الله حرف جر. بای بسم الله نماد ارتباطی همه موجودات به حضرت حق است. از هر طرف که حساب کنی به عنوان حرف الف است و بعد ب.
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یارچه کنم حرف دگر یاد نداد استادم(حافظ)
الف آغاز گر است و باء ادامه میدهد. باء و حرف ارتباط در ادبیات گاهی مفتوح است و گاهی مکسور است مانند بای اینجا. مکسور بودن دلیل خضوع همه موجودات در برابر آیات الهی است. این ارتباط تکوینی بین آیات تکوینی و آیات تدوینی یک نقطه و ارتباط حقیقی است. آیات تدوینی یعنی قرآن ﴿الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله﴾[6]
این با آیات تکوینی در ارتباط هستند.
ملاصقت، ابتدا یا بای دیگری است فرع است. باء علامت ارتباط است. از مراتب آیه شریفه برای برخی استعانت است برای برخی مصاحبت و برای برخی ابتدا. اینکه متعلقش چه است متعلق حالت نیازمندی شخص است. بگرد و پیدا کن. ولی هم نیاز به باء دارد. نبی هم باید بگوید ﴿سبح بسم ربک الاعلی[7] ﴾.
هر کسی هم مهمان سفره نفس خویش است. جالب اینکه کلمه نفس مانند کلمه بسم الله الرحمن الرحیم نفس نباتی و حیوانی واحد است ولی حقایقی متعدد دارد.
سعی کنید حمد را دریابید که خیر مطلق است. در عبری و عربی یکی میشود بسم.