1400/03/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیات67الی69) /شیوه نقل مباحث تاریخی در قرآن و دلیل انتخاب گاو
﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً ۖ قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا ۖ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴾[1]
﴿قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ ۚ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَٰلِكَ ۖ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ﴾[2]
﴿قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَا شِيَةَ فِيهَا ۚ قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ ۚ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ﴾[3]
قرآن در نقل مباحث تاریخی شیوه مخصوصی دارد که به جزئیات حکایت نمیپردازد. در ذبح بقره به زمان و مکان اشاره نمیکند. اینکه چه عضوی از بدن گاو به چه بخشی از بدن مقتول زده شد نیامده است. در چه شهری و چه عصری انجام شد نیامده است. همان قریه اصحاب سبت است یا خیر اشاره نشده است. جزئیات را باید از اخبار و روایات ضمن آیه به دست آوریم که با کمال تأسف هم این روایات دور از برخی اخبار اسرائیلیات نیز نیست و باید دقت کرد.
این انتخاب گاو میان حیوانات به چه جهت است؟ یکی از جعل آیات قرآنی به موضوعاتی میپردازد که مورد نیاز مردم است چرا که کتاب هدایت و موعظه است. این حکمتهایی که بیان شده است با توجه به نیاز زمان و موضوعات مبتلا به است. چون گوسالهپرستی باعث عظمتی برای گاو شد. عظمتی برای آنها مطرح شد به جهت گوسالهپرستی، برای همین مأمور به ذبح گاو شدند. تا تعادلی به وجود بیاید بین تعظیم و بین ذبح بقره و گاو. در برخی روایات از امام رضا علیه السلام نقل شده که همان کسانی که بنی اسرائیل را به گوساله پرستی امر کردند مامور به ذبح بقره شدند.[4]
اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین؛ حضرت موسی علیه السلام میفرماید پناه میبرم به خدا که از جاهلین باشم. پیامبران الهی از استهزاء و جهالت دور هستند. هیچ گاه اهل استهزاء نیستند برای پیشبرد مکتبشان. چقدر لطافت دارد این اعوذ بالله من الجاهلین که به خود حضرت حق پناه میبرد. انسان از استهزاء و جهل نمیتواند فرار کند. چقدر مؤدبانه است.
سؤال از حقیقت گاو نبود گرچه ما هی سؤال از حقیقت است. سؤال از خصوصیات داشتند. یبین لنا ماهی... لا فارض و لا بکر؛ نه پیر است و نه نوجوان است بلکه عوان بین ذلک است. حیوانی که میتواند خدمت داشته باشد. بنی اسرائیل مأمور به اطاعت بودند. آنچه امر شدند باید انجام دهند. این کار بر بنی اسرائیل واجب بود. فافعلوا ما تؤمرون اشاره به وجوب دارد.
ما هی لونها... صفراء؛ از رنگ سوال کردند. این بهانهجویی بعدی است. کسانی که بیننده این حیوان باشند نشاط مییابند و رنگ زرد یک دست دارد. اینکه بقره صفراء مطلوب بود یا رنگ زرد، در روانشناسی میگویند رنگ زرد نشاطآور است. ولی از پوشش زرد باید گاهی پرهیز کرد که باعث هپاتیت میشود و در اسلام توصیه نشده است. در حالات پیامبر صلی الله علیه و آله هست که از پوشاندن لباس زرد به امام مجتبی علیه السلام نهی کردند.
بنی اسرائیل دچار خودخواهیهایی شدند که حضرت موسی علیه السلام با سؤال و جوابش از حضرت حق بیان کرد.
قال ادع لنا ربک ما هی... ان البقر تشابه...؛ ما هی تکرار شده است. و انّا ان شاء الله لمهتدون. آوردن ان شاء الله لطافت خاصی دارد.
لا ذلول...؛ نفی مطلق است. نه گاوی که رام باشد و زمین شخم بزند و نه گاوی که آبیاری مزارع را داشته باشد. مسلمه و بینقص است و لا شیة فیها هیچ رنگی در آن نیست. الآن جئت بالحق. الآن رسیدید به حق و واقعیت. با اینکه میدانستید واقعیت چیست الآن همه چیز روشن شد. از این سؤال و جوابها میشود فهمید که بهانه آنها حسگرایی است و دنبال مسائل مادی رفتن. از عقل خود استفاده نمیکردند. بهانهها برای این بود که و ما کادوا یفعلون. دلیل بر این است که انسانهای بهانهگیری بودند. دنبال این بودند که با بهانههای مختلف بتوانند از تکلیف خود خارج شوند. ما نافیه است. نسبت به بنی اسرائیل فرمود نزدیک بود سرپیچی از اوامر الهی کنند.