1400/03/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه63-64) /مراد از فضل و رحمت الهی و تفاوت بین آنها
﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[1]
﴿ثمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ ۖ فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[2]
در بیان کریمه 63 عرض شد خذوا ما آتیناکم بقوة یعنی شما باید هم توانایی بدنی و هم توانایی دینی خود را به کار گیرید. کلمات و آیات الهی دستاورد انبیای الهی است که باید کاملا اخذ و عمل شود. وقتی اینها به نتیجه میرسد که به مرحله عمل برسد. حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در جریان فتح خیبر فرمودند: والله ما قلعت باب خيبر ورميت به خلف ظهري أربعين ذراعا بقوة جسدية ولا حركة غذائية، لكني أيدت بقوة ملكوتية.[3]
و اذکروا ما فیه لعلکم تتقون؛ ما فیه یعنی ما آتیناکم. ذکر غیر از قرائت است. نگهداری کردن نه خواندن و در یاد نگه داشتن مهم است. در ذکر و بحث، هم عمل کردن و هم ماندن است. آنچه از بنی اسرائیل خواسته شده است قرائت تنها نیست، عمل نیز هست. امام علی علیه السلام می فرماید: اَلْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ اَلْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَ أَجَابَهُ وَ إِلاَّ اِرْتَحَلَ عَنْهُ؛[4] اگر علم همراه عمل شد نگه داشته میشود و گرنه از بین میرود.
ما مأمور به تدبر هستیم؛ تمام آیات الهی چه تورات چه انجیل و چه قرآن. تدبر پیش نیاز عمل است و عمل نتیجهاش تقوا است. درست تا قیام قیامت انسان را بین خوف و رجاء نگه می دارد. طوری که همیشه امیدوار باشند. لعل و لیت حروف تمنی و ترجی هستند ولی نسبت خدا برای مقام فعل است؛ و گرنه مقام ذات اینها را ندارد. از صفات امکانیه است نه ایجابیه؛ شاید باشد و شاید نباشد. در مقام فعل، الآن مشخص است ولی وضعیت آینده مشخص نیست. نسبت به وضعیت آینده میگویند لعلکم تتقون.
این ماده به معنای بیتوجهی کردن و پشت سر گذاشتن است. آنچنان نزدیک به هم هستند که پشتیبان هم هستند و به هم توجهی ندارند. بعد از اینکه به شما نعمت دادیم و رفع طور کردیم، و نعمتهای مادی و معنوی را استفاده کردید و تورات به شما دادیم و امر به عمل کردیم تا به تقوا برسید، بعد از اینها (ثم برای تفریع است) از نعمتهای الهی روی بر گرداندید. اگر فضل و رحمت الهی بر شما نمیبود، اهل خسران بودید. خسران زیان در سرمایه است نه در سود. دلیل بر تولی اینها این بود که از این نعمتها استفاده نکردند و مدام بهانههای مختلف آوردند که بهانه بنی اسرائیلی شهرت یافت.
تولی و رو بر گرداندن نشانههای مختلفی داشت: گوسالهپرستی، بهانهگیری، هر نعمتی داده میشد قانع نبودند. اینها نشانههای تولی قوم بنی اسرائیل است.
این دو پشت سر هم آمده است. رحمت ذکر خاص بعد از عام است. فضل رحمت عامه است، و رحمت خاصه است. فضلی که اینجا مطرح است عظمت و کرامت باری تعالی است. ولی رحمت با توجه به کارهای شما نصیب شما میشود. یکی رحمت دائمی و عامه است و دیگری رحمت مستمر؛ با توجه به خصوصیات رحمت رحیمیه است.
لکنتم من الخاسرین؛ خسران در سرمایه است نه خسران در سود. طوری شدند که سرمایههایشان را از دست دادند نه تنها سود را. آن موقعی که سرمایه را از دست بدهند دادشان بلند است.
با توجه به اینکه آیات در باره بنی اسرائیل است ولی منافاتی با عمومیت مفاد آیات ندارد. نسبت به همه امتها هست. باید در دین خود با استقامت باشید. اعمال دینی را باید انجام دهید. هم باید بفهمید و هم عمل کنید تا به تقوا و تزکیه برسید. تنها وسیله نجات و رستگاری تزکیه و تقوا است. خیلی از امور پیش نیاز تقوا هستند.
نه تنها بنی اسرائیل تحت نعمت الهی بودند که تمام موجودات تحت فضل الهی هستند که یا دائم الفضل علی البریة. انسان با فطرتش باید برسد به رحمت رحیمیه که بر اساس ایمان است نه کرامت باری تعالی. پیامبران انسانها را دعوت به علم و عمل میکنند. اعتقادات و اخلاقیات. ایمان وعمل صالح با هم هستند. اینها هم مصداق فضل و رحمت الهی هستند.
مراد از قوت در روایات قوت دینی و قوت بدنی است. امام صادق علیه السلام فرمودند: ما ضعف بدن عما قویت علیه النیة؛[5] هیچ گاه بدنی که نیت در آن قوی باشد ضعیف نمیشود. نیت یعنی اتصال به حضرت حق. تا نیت نباشد انسان نمیتواند کاری انجام دهد.
عن عبيد اللّه الحلبيّ،قال:قال:«اذكروا ما فيه،و اذكروا ما في تركه من العقوبة».[6] اگر به تورات عمل نکنید عقاب میشوید. یادآوری معاد مراد است. یادآوری معاد نقش مهمی در مراقبت دارد. عذاب الهی شما را میگیرد اگر مراقب اعمال خود نباشید.