1400/01/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه51-52) /مواعده و اهمیت چله گرفتن
﴿وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ﴾[1]
﴿ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[2]
یکی از نعمتهای بزرگی که برای بنی اسرائیل تحقق پیدا کرد، این بود که جناب موسی علیه السلام به معراج رفتند. مواعده حضرت موسی علیه السلام آن هم به عنوان چهل شبانهروز و میقات ایشان. مواعده به این بود که خدا به حضرت موسی علیه السلام وحی کرد و تورات را داد. حضرت موسی علیه السلام هم وعده آمدن به میقات را داد. چهل شبانهروز مهمان خدا بود. هم خدا وعده داد و هم حضرت موسی علیه السلام پذیرفت. مواعده صدق میکند. این مواعده بعد از شکافته شدن دریا است. این ظرف زمانی برای مواعده است و بعد از آزادی بنی اسرائیل از سلطه فرعون.
مکان این مواعده خیلی مشخص نیست و در روایات هم معلوم نیست.
نکته مهم عنوان اربعین است. تا میتوانید ان شاء الله در اربعین بکوشید. سعی کنید در پرونده دنیوی شما اربعین و اربعینیاتی ثبت شود. هر چهل شبانهروز مراقبت از یکی از رذائل اخلاقی کنید و یا متعبد به یکی از فضائل اخلاقی باشید. در روایات داریم: من اخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه؛[3] کسی که اربعین بگیرد چشمههای حکمت از دلش بر زبانش جاری میشود. فیض مخصوصی و برکت خاص به خودش را دارد. ان شاء الله در این ماههایی که در پیش داریم بتوانیم اربعینیات مختلفی داشته باشیم. برسیم به جایی که خدا را با حقایق ایمانمان و با دلمان ببینیم. وقتی از حضرت علی سؤال کردند که شما چطور خدا را عبادت میکنید در حالی که او را نمیبینید؟ فرمودند: أَفأَعْبُدُ مَا لا أَرَى ؟ قال: وكيف تراه؟ قال: لاَ تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ، وَلكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الاْيمَانِ.[4] یعنی قطعا رؤیت برای من حاصل شده است. رؤیت با چشم ظاهری نه، ولی با چشم باطن چرا. حضرت موسی علیه السلام آخر اربعین طلب رؤیت کردند؛ ارنی. خدا فرمود: لن ترانی. شرط گذاشتند؛ اگر این کوهها باقی ماند من را میبینی. خدا با رؤیت ظاهری قابل دیدن نیست، ولی با رؤیت قلبی و باطنی قابل دیدن است. در الهینامه عرض کردم:
الهی هادی کودک است. کودک بهانهگیر. هرچه گویی لن ترانی میگوید ارنی. زبان حال سالک است.
بنی اسرائیل بعد از رفتن حضرت موسی علیه السلام گوساله پرست شدند. این گوساله زنده نبود، بلکه جسد بود. با تهویهای که درست کرده بودند و باد داخلش میشد و صدایی میکرد باعث ضلالت بنی اسرائیل شد. سامری از جهل و کوتهبینی آنها استفاده کرد و بساط گوسالهپرستی را پهن کرد؛ ثم اتخذتم العجل... .
ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛ عفو سنت الهی است. انسان گناه میکند و عفو خدا آن را بر طرف میکند. بنی اسرائیل به حضرت موسی علیه السلام متوسل شدند و خدا هم از آنها گذشت تا شاید شکرگزار باشند. شکر نعمت واجب است. تشریعاً واجب و تکویناً اختیاری است. به عنوان لعل و شاید آمد و نه باید. بایدها در اوامر تکوینی است ولی در تشریعی این گونه نیست.
شکر نعمت با توجه به اینکه عفو است، متعلقش همین عفو است. عفوی که از اعتراف به گناه و گوسالهپرستی صورت گرفت. شاید شکر نعمت برای همه این جهات باشد. هم برای عفو و هم برای ظلمی که اتفاق افتاد. لعلکم شاید متعلق به همه اینها باشد نه فقط عفو. نعمتهای مختلفی به بنی اسرائیل داده شد؛ «یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم...» تا «انی فضلکتم علی العالمین...» و «اذ نجیناکم...» و «اذ فرقنا بکم البحر...» و اینجا که عفو خدا آمد. این شکر در مقابل کفران بنی اسرائیل نیست؛ در مقابل نعمتهایی است که به آنها داده شده است. گفتیم وفای به امر کنید، نعمت برتری بر جهانیان، نعمت آزادی از فرعونیان و عبور از دریا و نعمت اربعین جناب موسی علیه السلام که مورد مکالمه حضرت حق قرار گرفت. متعلق لعلکم تشکرون همه این نعمتها است.
چند عدد در قرآن ذکر شده یکی همین عدد اربعین است. ﴿وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً﴾.[5]
حفظ چهل حدیث در روایات داریم. همه عمل کنیم: من حمل علی امتی اربعین حدیثا بعثه الله یوم القیامة فقیها عالما.[6] این راویان برخی هزاران حدیث حفظ بودند ما حداقل چهل حدیث حفظ کنیم.
حضرت موسی علیه السلام چلهشان در شب بود. اربعین لیلاً فرمود. نزول قرآن هم در ماه رمضان در شب است. معراج رسول مکرم صلی الله علیه و آله هم در شب صورت گرفت. ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى﴾.[7] شب عظمت خاصی دارد.