1400/01/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه51-52) /تبیین واژگان و پاسخ به شبهه
﴿وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ﴾[1]
﴿وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ﴾[2]
عرض شد آیه شریفه بیان یکی از نعمتهایی است که خدا بر بنی اسرائیل نازل کرده است. اذ فرقنا عطف به نعمتی است. یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی و اذکروا اذ فرقنا بکم البحر.
در بیان این شکافته شدن دریا برای بنی اسرائیل و نجات آنها از آل فرعون و غرق آنها در روایات داریم که به وسیله اعجاز حضرت موسی علیه السلام تحقق یافت. در آیه هم دارد که حضرت موسی علیه السلام عصایشان را به دریا زدند و شکافته شد. نکته مهم این است که این عصا به ذکری که حضرت موسی علیه السلام خواند دریا را شکافت. این از ذکر اعجازهای قرآن است. هنگام زدن عصا حضرت موسی علیه السلام ذکر صلوات را داشتند که تأثیر داشت.[3] نجات بنی اسرائیل و موسویان و غرق فرعونیان تحقق یافت. و انتم تنظرون در حالی که شما مشاهده میکردید. کف دریا مشخص شد. نگاه با دقت نظر است. هم نظر جسمانی و هم نظر معنوی است. هر دیدنی را عرب نمیگوید نظر.
شبهه: این شکافته شدن دریا به جریان طبیعی و جرّ و مد تحقق یافت.
پاسخ: اولاً در آیه دارد؛ ﴿فَلَمَّا تَرَاءى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ﴾؛[4] وقتی این دو جمع همدیگر را دیدند و کف دریا مشخص شد، ترسیدند. بعد حضرت موسی علیه السلام گفتند وارد شوید. ثانیاً در ادامه داستان حضرت موسی علیه السلام می فرماید: ﴿كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ﴾.[5] اینها دلیل بر معجزه بودن این جریان است که خلاف طبیعیت و فرا طبیعی است. ثالثاً در ادامه داستان دارد؛ ﴿أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ﴾؛[6] با عصایت بزن. پس جزر و مد نبوده است و با عصا بوده است. رابعاً در آیه دیگری داریم؛ ﴿فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا﴾؛[7] راه خشکی قرار بده. اینجا دریا خشک شد. اینها اعجاز است نه اینکه طبیعی باشد.
شکافته شدن دریا وقوعش در روز عاشورا بود از نظر زمانی. برای همین بنی اسرائیل روز عاشورا را روز با برکتی میدانستند و روز نجات خود. حتی در آن روز روزه هم میگرفتند ولی بعداً روزه این روز مکروه شد.
آیه پنجاه و یکم از بزرگترین نعمتهایی که به بنی اسرائیل و حضرت موسی علیه السلام قرار داد، خبر میدهد.
اینکه موسی عربی است یا عبری اختلاف است. اگر عربی باشد، آن ابزاری است که برای تراشیدن موی سر است. جمعش مواسی و مواسیات است. ولی لغت عربی نیست که دنبال اشتقاقش بگردیم. عبری است و لغتی است که عَلَم است. از مو و سی است. مو به معنی آب و سی به معنای درخت آمده است. موسی عبری و عَلَم است. چرا موسی را موسی میگویند؟ قنداقه ایشان با صندوق کنار اشجار متوقف شد. خواهر موسی خبر آورد و دانستند. صندوق موسی علیه السلام را فرعونیان گرفتند. کنیزان آسیه او را مطلع کردند. دیدند در کنار شجر است که آنها را آب گرفته است. ماء الشجر به عربی که در عبری می شود موسی. فرق بین عربی و عبری به تقدم و تأخر است. تقدم و تأخر باء. موسی بن عمران جزو نژاد لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم می باشد. نسل پنجم جناب یعقوب نبی بودند.
از وعده است. وعده هم به وعید و هم به وعده گفته میشود. راغب می نویسد: الوَعْدُ يكون في الخير والشّرّ.[8] واعدنا صیغه مفاعله است. طرفینی است. خدا وعده داد و حضرت موسی علیه السلام هم پذیرفت.
اربعین از اربعه است. اربع به معنی چهار است. بناءها به چهار بنیان است. اربعین تکثیر همان اربع است. عدد چهل. گفته میشود موسی را در چهل شب وعده دادیم. روز را هم دارد. شبانهروز مراد است.
به معنی ساختن و صناعت مانند اتخذت سیفا. شمشیر را ساختم.
اتخذت زیدا صدیقا به معنی گرفتن. زید را دوست گرفتم. این دومی بهتر است. صاحب کتاب المفردات می نویسد: تَخِذَ بمعنى أخذ.[9]
در حالی که گوساله پرست شدید ظلم میکنید.
بعد از رهایی بنی اسرائیل و موسویان از چنگال آل فرعون و استقلال یافتن آنها، نیاز دارند که مورد هدایت و حمایت حضرت حق قرار گیرند. یعنی دارای کتاب و دستور العمل و قانون شوند. در امروز ما رسم است، مملکتی که تغییر و تحول در آن رخ میدهد، اول دنبال جعل قانون و دستور العمل میروند. بنابراین موسویان نیز نیاز به قانون داشتند.
حضرت موسی علیه السلام وعده را پذیرفت. جناب حضرت موسی علیه السلام به کوه طور رفتند. جریان اسراء و سیر ملکوتی حضرت موسی علیه السلام بود. چهل شبانهروز با او وعده کردیم. وعده طرفینی است. معمولاً در عرف مردم رسم است که وقتی میگویند چهل شب، چهل روز را هم دارد.