1400/01/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی(سوره بقره)/سوره بقره(آیه49) /تبیین و توضیح واژگان و نجات موسی وپیروانش از بدترین عذاب ها
﴿وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ﴾[1]
واژهای است که برای تمام ظالمها به کار میرود. هر زمانی فرعونی دارد. این فرعون زمان حضرت موسی علیه السلام است.
راغب می نویسد: «...و (فِرْعَوْنُ) : اسم أعجميّ، وقد اعتبر عرامته، فقيل: تَفَرْعَنَ فلان: إذا تعاطى فعل فرعون، كما يقال: أبلس وتبلّس، ومنه قيل للطّغاة: الفَرَاعِنَةُ والأبالسة».[2]
بدی و زشتی است. چیزهایی که پسندیده نیست و اسم مصدر است. از نظر واژه لغوی سوء بدیای است که روشن و واضح است. بر خلاف ضرر که ناپسندی است که روشن و واضح نیست.
در کتاب المفردات آمده است: « السُّوءُ: كلّ ما يغمّ الإنسان من الأمور الدّنيويّة، والأخروية، ومن الأحوال النّفسيّة، والبدنيّة، والخارجة، من فوات مال، وجاه، وفقد حميم».[3]
از عذب به معنی گوارا است. چرا که سنخیت با صاحبش دارد.
راغب در المفردات می نویسد: «...واختلف في أصله، فقال بعضهم: هو من قولهم: عَذَبَ الرّجلُ: إذا ترك المأكل والنّوم، فهو عَاذِبٌ وعَذُوبٌ، فَالتَّعْذِيبُ في الأصل هو حمل الإنسان أن يُعَذَّبَ، أي: يجوع ويسهر، وقيل: أصله من العَذْبِ، فَعَذَّبْتُهُ أي: أزلت عَذْبَ حياته على بناء مرّضته وقذّيته، وقيل: أصل التَّعْذِيبِ إكثارُ الضّرب بِعَذَبَةِ السّوطِ، أي: طرفها، وقد قال بعض أهل اللّغة: التَّعْذِيبُ هو الضّربُ، وقيل: هو من قولهم: ماءٌ عَذَبٌ إذا كان فيه قذى وكدر، فيكون عَذَّبْتُهُ كقولك: كدّرت عيشه، وزلّقت حياته، وعَذَبَةُ السّوطِ واللّسانِ والشجرِ: أطرافُها».
از ماده ذَبح است که مصدر است. ذِبح اسم مصدر است. یعنی گردن بریدن و شقه کردن گوسفند و گاو.
علامه مصطفوی پس از ذکر معانی و وجوه مختلف در باب واژه ذبح می نویسد: «...و التحقيق أنّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو قطع الحلقوم و فصل الرأس من البدن، و رأس كلّ شيء بحسبه. و يعبّر في شقوق أصابع اليد و الرجل بالذباح مبالغة، و هكذا في موارد خاصّ من الدنّ و الأرض».
جمع ابن است. ابن از بنی است نه از بنو. غلط مشهوری است که گاهی از بنو گرفته میشود. چرا که بناء و استوارش بر اب است.
باب استفعال از ماده حیا است به معنی حیات. طلب زنده نگه داشتن نساء را داشتند.
ذا اسم اشاره است. لام برای اختصاص یا اشاره است. کم ضمیر جمع است که اشاره را جمعی میکند.
از بلو است. ناقص واوی به معنایی اختبار و امتحان. هر لحظه در حال حرکت و کهنه شدن است. مشهور عرف بلاء را بر شیء ناپسند به کار میبرند، در حالی که اعم از نعمت و نقمت است. هم بر محنت و هم بر خلافش به کار میرود.
بلاء در حرکت کهنگی اشیاء و اختبار اشیاء است. تناسب این آیه با آیات قبلی را گفتیم که بیان نعمت آزادی برای یهودیها است. نعمت آزادی و استقلال در میان همه امتها مطلوب است.
مراد از نجات از آل فرعون نجات از ظلم آنان است. به عنوان اینکه مسلک و مرامشان از بین برود. نه نجات مقطعی باشد. نجات دائمی است. محرومان در مقابل مستکبران همیشه به بردگی و بندگی و استعباد و استثمار مبتلا میشوند. ذات باری تعالی اینها را از بردگی فرعون و فراعنه نجات داد. فرعون در اینجا عَلَم شخصی نیست، بلکه فرعون، اسم جنس است برای کلیه مستکبران مصر. همانطور که برای ایران، کسری میگفتند، یا تُبَع برای برخی نژادهای دیگر. فرعون میتواند کلیای باشد که برای شخص هم به کار میرود و منافات با عَلَم بودن هم ندارد.
خداوند روز نجات پیروان حضرت موسی علیه السلام را به آل فرعون یادآوری میکند؛ که روز مقدس و روز خوبی است.
نجات به آل فرعون نسبت داده شده نه خود او؛ چرا که پیروان او از خودش جدا نیستند و گاهی کار به کارگزاران نسبت داده میشود.
بر شما بدترین عذابها را عرضه میکنند که عبارتند از یذبحون و یستحیون. بیان برای یسومونکم است. اینها میتواند سه مرحله باشد: بدترین عذابها و ذبح ابناء و استحیای نساء. میتواند دو تا باشد. در جهتی اشتراک دارند و در جهتی میتوانند فرق داشته باشند. بارزترین و ظاهرترین مصداق یسومونکم سوء العذاب، کشتن فرزندان پسر و نگه داشتن زنها بود. صرف نگه داشتن زنها سوء العذاب نیست؛ بلکه به خاطر اهداف شوم، سوء عذاب است. اینکه اینها برده و کنیز میشدند و در اهداف نالایق استفاده میکردند، بدترین عذاب است.
سرِّ اینکه اینها پسران را میکشتند، آن خوابی بود که فرعون دید؛ آتشی از بیت المقدس به سوی مصر حرکت کرد، و خانههای مصریان را سوزاند غیر از خانههای بنی اسرائیل. منجمان خوابش را تعبیر کردند که در بنی اسرائیل پسری متولد میشود که سلطنت تو را از بین میبرد. شروع کرد به نوزادکشی. چقدر قتل به راه انداخت. انگیزه قتل آنها خواب فرعون بود یا پیشگویی کتابهای گذشته از آمدن جناب موسی علیه السلام که مانعة الجمع هم نیست؛ میتواند هر دو باشد.
به خاطر کشتن پسران و نگه داشتن زنها برای به کنیزی گرفتن و مورد سوء استفاده شوم قرار گرفتن که این سیره رواج یافت؛ که نوزادهای پسر را ذبح میکردند و دختران را نگه میداشتند.
چند احتمال وجود دارد:
1. نجات بنی اسرائیل از ظلمهای فرعون؛
2. نعمتی که خدا به بنی اسرائیل داده است؛
3. نقمتی که اینها داشتند که همان سوء العذاب باشد؛
عرض ما این است که ذلکم به همه اینها میخورد. هم به نعمت و هم به نقمت میخورد. ﴿وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً﴾[4] دلیل بر همین است. همه اینها بلاء است چه خوبی و چه بدی.
قرآن کتاب تاریخ نیست ولی نکتهسنجی و عبرتهای تاریخ را دارد. در قصههای قرآن عبرت است چنان که خود فرمود. از این آیه استفاده میشود که سرانجام حق پیروزی است و سرانجام باطل نابودی است. مؤمنین و متقین نجات مییابند. ﴿وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾.[5]
نعمت و نقمت برای امتحان است. در نقمت به صبر و مصابره امتحان میشویم، و در نعمت هم به شکر و سپاسگزاری و حمد و ستایش امتحان میشویم. ﴿لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾.[6] امتحان هم به وسیله شرّی است که عدمی می باشد. ﴿وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ﴾.[7]
انسان مبتلا به بیماری هم، امتحان میشود. به سلامتی هم امتحان میشود. در سلامتی باید شاکر باشد، و در بیماری باید صابر باشد. چه ابتلاء به حسنات و چه به سیئات. ﴿وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ﴾.[8] بلای عظیم، بلای بر نعمت و نقمت هر دو است. کسانی که به حبل الهی متصل هستند؛ یعنی جزو کسانی هستند که متصل به حبل الهی هستند، نجات مییابند.
تفاسیر روایی هم مطالب مختلفی دارد که عامل نجات بنی اسرائیل و یهودیان از ظلم آل فرعون به وسیله صلوات بر محمد و آل محمد بود.
«قَالَ الْإِمَامُ الْعَسْكَرِيُّ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ):... فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى: أَنِ اضْرِبْ بِعَصٰاكَ الْبَحْرَ [5]وَ قُلْ:اَللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ لَمَّا فَلَقْتَهُ؛ فَفَعَلَ،فَانْفَلَقَ وَ ظَهَرَتِ الْأَرْضُ إِلَى آخِرِ الْخَلِيجِ...».[9]