1403/03/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی (تفسیر سوره نساء)/تفسیر آیه 175 و 176 /آثار ایمان به خدا - احکام ارث کلاله
﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا﴾.[1]
﴿يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَآ إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِن كَانُواْ إِخْوَةً رِّجَالًا وَنِسَاء فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّواْ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾.[2]
گفتیم کسانی که ایمان به خدا آوردند و اعتصام به خدا دارند، سیر عملی در راه اسلام است و داخل در فضل و رحمت الهی میشوند و به حضرت حق، به عنوان یک راه مستقیم هدایت مییابند. صراط مستقیم، فرع بر ایمان و اعتصام و رحمت و فضل الهی است. تنها دعای واجب در سیر انسانی، ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ﴾[3] است. باقی دعاها استحبابی است. از خداوند میخواهیم در این روزهای پایانی سال تحصیلی در صراط مستقیم قرار بگیریم.
.
سپس صحبت کلاله است. بنا بر برخی نظریهها آیهی آخر سورهی نساء، آخرین آیهای است که در قرآن نازل شده است. برخی گفتند: آیهی: ﴿وَاتَّقُواْ يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ﴾،[4] آخرین آیه است. حضرت، جایگاه این آیه را آخر سورهی نساء قرار دادند. سورهی نساء، مسائل اعتقادی و حقوقی را بیان میکرد. آیات آخر هم راجع به حضرت عیسی (علیهالسلام) بود و اینکه عیسیبنمریم است، نه ابن الله؛ بلکه عبد الله است.
«یستفتونک»؛
«استفتاء»، یعنی طلب آگاهی و فتوا و نظر را گرفتن؛ چه در مسائل فقهی و چه اعتقادی و غیره؛ هرچند شهرت به مسائل فقهی است.
«قل الله یفتیکم فی الکلالة»؛
بگو خداوند در مورد کلاله فتوا میدهد.
«کلاله» در لغت، چیزی است که محیط بر چیز دیگر است و آن را فرا میگیرد.[5] عرب به تاج، «کلالة» و «إکلیل» میگوید.[6] اکلیل به معنای تاج است و احاطه دارد. دامنهی ارث را توسعه دادیم که احاطه دارد. پدر و مادر و فرزندان و اعمام و دیگران طبقات ارث بود.
«إن امرؤٌ هلک»؛
«إمرؤ» در اینجا اعم از زن و مرد است. اگر زن یا مردی از دنیا رفت. تعبیر «هلک» آمد، نه وفات یا مانند آن. کسی که به کلاله برسد، دارد مقطوع النسل میشود و تعبیر به هلاکت شده است، نه «ماتَ» و غیره.
اگر مرد و زنی وفات یافت و فرزند ندارد و پدر و مادر هم ندارد، ولی یک خواهر دارد، «لیس له ولد فلها نصف ما ترک و هو یرثها إن لم یکن لها ولد»؛ نصف ارث برای آن است. کسی که فرزندی نداشته باشد و پدر و مادر نداشته باشد، تمام ارث او به خواهرش میرسد. اینجا «نصفُ ما ترک» را به عنوان کلالة میبرد و باقی را به عنوان رحم میبرد. طبقات سه گانهی ارث، هر طبقه مانع دیگری است.
کلاله هم از جانب پدری و هم مادری و هر دو را شامل میشود.
اگر فرزندی نباشد، همه را ارث میبرد.
«فإن کانتا اثنتین فلهما الثلثان مما ترک»؛
اگر این خواهران دو نفر بودند، اینها دو سوم را ارث میبرند. اگر باقی نباشند، بقیه هم به عنوان حق الرحامة به آنها میرسد؛ چون بر اساس طبقات ارث، ابتدا به والدین و فرزندان میرسد، بعد به جد و جده، بعد به خواهران و برادران، بعد اعمام و اخوال و بعد به کلاله میرسد. و اگر کسی وارث نداشت، به حاکم شرع میرسد.
«و إن کانوا إخوة رجالا و نساءاً فللذکر مثل حظ الأنثیین»؛ اگر چندین خواهر و برادر بودند، خواهر، یک سهم و برادر، دو سهم میبرد. قانون ارث که مرد دو برابر زن میبرد، جاری میشود.
پس نتیجهی بحث ارث این آیه، این شد:
1. اگر کسی یک خواهر داشت، نصف به عنوان کلاله و باقی به عنوان حق رحم به او داده میشود؛
2. اگر دو خواهر بودند، دو سوم به آنها میدهند؛ یعنی به هر یک، یک سوم و باقی به عنوان حق رحم به آنها داده میشود؛
3. اگر فقط چند خواهر و برادر بودند، به برادران، دو برابر خواهران ارث میرسد.
همه در فرض این بود که فرزند و پدر و مادر ندارد.
«یبین الله لکم أن تضلوا»؛
خداوند اینها را بیان کرده است که گمراه نشوید. قانون ارث در اسلام عجیب است. در جاهلیت هر کس که جنگجوتر بود، سهم بیشتری از ارث میبرد.
«و الله بکل شیء علیم»؛
خدا به هر چیزی آگاه و دانا است. ذات باریتعالی به تمام اشیاء آگاه است. «علیم» به «باء» متعدی شده است؛ مانند: «أحاط بکل شیء»؛ یعنی حضرت حق به تمام اعماق وجودی شیء احاطه دارد. اگر با «علی» باشد، ظاهر را میرساند، ولی «باء»، باطن را میرساند.
الحمدلله که سورهی نساء تمام شد. برنامهی حشر و نشر با قرآن را ادامه دهید. هرچه داریم از حشر و نشر با قرآن داریم. تا میتوانید قرآن بخوانید. آن قدر قرآن بخوانید، تا آیه و سورهی وجودی خود را بیابید. همانطور که حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به امیرالمؤمنین (علیهالسلام)فرمودند: «نسبت شما به قرآن، مانند سورهی توحید است؛ اگر کسی شما را به زبان دوست داشته باشد، یک سوم دین را دارد و اگر کسی شما را به زبان و دل دوست داشته باشد، دو سوم دین را دارد و اگر کسی به دل و زبان و عمل تو را دوست داشته باشد، تمام دین را دارد».[7] سورهی توحید هم یک سوم قرآن است. اگر حشر و نشر داشته باشید، به سوره و آیهی خود میرسید. ظاهرا خداوند انسان را با همان آیهای که حشر و نشر دارد، تحویل میگیرد و محشور میشود. حشرنا الله مع القرآن و رسوله و جعلنا إیانا و إیّاکم من المتمسکین بأمیرالمؤمنین و اولاده المعصومین. سورهی بعدی، سورهی مائده است که سورهی ولایت است. انشاءالله عمری باشد، تا بخوانیم و بدانیم و برسیم.