درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1403/02/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 


 

موضوع: تفسیر ترتیبی سوره نساء/تفسیر آیات 155-159 /عوامل قساوت قلب قوم یهود - منشأ اختلاف قوم یهود در مورد عاقبت حضرت عیسی (علیه السلام)

 

﴿فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِم بَآيَاتِ اللّهِ وَقَتْلِهِمُ الأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقًّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلًا﴾.[1]
﴿وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا﴾.[2]

﴿وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا﴾.[3]
﴿بَل رَّفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾.[4]
﴿وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا﴾.[5]

1- خلاصه‌ی جلسات گذشته

در آیاتی بودیم که حضرت حق، خصلت‌های یهود را بیان می‌کرد. قسمتی از خصلت‌های آن‌ها بیان شد که این‌ها با اینکه در «سَبت» که همان شَبت است - به‌خاطر اینکه آن‌ها «سین» ندارند، «شین» تلفظ می‌کنند؛ و لذا کسانی که در روز شنبه متولد شوند، شبتائی می‌گویند - از کار منع شدند؛ اما درعین‌حال جفا کردند و به میثاق‌شان عمل نکردند.

2- تفسیر آیه‌ی 155

2.1- عوامل قساوت قلب قوم یهود

«فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ»؛ اینکه روز شنبه را روز آرامش آن‌ها قرار دادیم و گفتیم صید نکنید، عمل نکردند، «وَكُفْرِهِم بَآيَاتِ اللّهِ»؛ و به آیات الهی کفر ورزیدند؛ یعنی به انبیا (علیهم‌السلام) و تورات کفر ورزیدند، «وَقَتْلِهِمُ الأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقًّ»؛ پیامبران را به‌ناحق کشتند؛ مثل حضرت یحیی و زکریا (علیهماالسلام)، «وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ»؛ گفتارشان این بود که قلب‌های ما در غلاف است و گرایشی ندارد و تمایلی به اعتقاد شما نداریم. پس این‌ها چند کار انجام می‌دادند: نقض پیمان، کشتن پیامبران، حرف‌های ناروا می‌زدند و می‌گفتند که دل ما با شما نیست و کفر به آیات الهی داشتند. حال که چنین کردند، «بلْ طَبَعَ اللّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ»؛ خداوند بر قلب‌های این‌ها به‌خاطر کفرشان مهر می‌زند. «فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلًا»؛ این‌ها جز تعداد اندکی ایمان نمی‌آورند و ختم قلب که بشود، به إیمان این‌ها انتظاری نیست.

3- تفسیر آیه‌ی 156

3.1- کفر و بهتان یهود به حضرت مریم (علیهاالسلام)، عامل دیگر قساوت قلب قوم یهود

«وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا»؛ اینکه کافر شدند و نسبت به حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها) بهتان عظیم زدند؛ همین بهتانی که چرا ایشان مجرد بود و دارای فرزند شد.

4- تفسیر آیه‌ی 157

4.1- ادعای واهی قتل حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام)، عامل دیگر قساوت قلب قوم یهود

«وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللّهِ»؛ و اینکه که ما جناب عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) را به صلیب کشیدیم و کشتیم و یهودی‌ها این حرف را رواج دادند.

4.2- از توهّم تا واقعیت قتل حضرت عیسی (علیه‌السلام)

«وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ»؛ این‌ها نکشتند و به صلیب نکشیدند، «وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ»؛ شبیه حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) بود که فکر کردند ایشان است و برای این‌ها تشبیه شد که حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) است و همان بدل ایشان را گرفته‌اند و به دار کشیدند و گمان‌کردند که حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) است. بعد خبر را پخش‌کردند که ما حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) را کشتیم!

4.3- منشأ اختلاف در مورد حضرت عیسی (علیه‌السلام)

«وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ»؛ آن‌هایی که در جناب عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) اختلاف کردند و کار بر ایشان مشتبه شد، نسبت به حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) در شک بودند.

پیمان‌شکنی، کفر به آیات، پیغمبر کشی، عدم گرایش به حق، کافر شدن، بهتان به حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها) و اظهار به کشتن حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام)، کارهای این‌ها بود.

«مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ»؛ این‌ها آگاهی و علم ندارند مگر پیروی‌کردن از گمان‌ها و حرف‌های که خودشان می‌زنند و جز از گمان پیروی نمی‌کنند؛ «وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا»؛ قطعا حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) کشته نشده است و به صلیب کشیده نشده است. و این، اخبار غیبی حضرت حق است که قطعاً ایشان کشته نشده است.

5- تفسیر آیه‌ی 158

5.1- منظور از رفعت حضرت عیسی (علیه‌السلام) و تَوَفّی ایشان

«بَل رفَعَهُ اللّهُ إِلَيْهِ»؛ خداوند، حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) را به‌ سوی خودش برده است. و منظور از «رفعت» در اینجا، رفعت مِکنَتی و مقامی است، نه رفعت مکانی؛ چرا که رفعت مکانی نسبت به حضرت حق معنا ندارد. «رَّفَعَهُ اللّهُ»، می‌تواند به معنای تَوَفِّی باشد، و یا به معنای عروج ایشان باشد که آیات با هر دو معنا سازگار است؛ ولی با معنای دومی، سازگارتر است.

مِکنَت و مقام الهی جناب عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام)، تعالی یافت و در مقام توفی قرار گرفتند و تَوَفّی در اینجا، اعم از مرگ و غیر آن است؛ مثلاً ایشان در حالت برزخی و معراجی قرار گرفته‌ و محفوظ هستند.

5.2- ارتباط حضرت عیسی (علیه‌السلام) با امام زمان (علیه‌السلام) بعد از ظهور حضرت

و روایات متعددی داریم که یکی از کسانی که در عصر ظهور امام مهدی (علیه‌السلام) برانگیخته می‌شود، حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) است.[6] و یک احتمال این است که ایشان، همان‌طور که ولادت‌شان هم استثنایی است، عمرشان هم استثنایی است و در محضر امام عصر (علیه‌السلام) از خدمه‌ی ایشان هستند؛ چرا که همه‌ی انبیای گذشته – اعم از انبیای زنده و وفات‌یافته – خدمه‌ی ایشان هستند. و این، یکی از قانون‌های قطعی ظهور است و یکی از اختصاص‌های وجود امام مهدی (علیه‌السلام) است.

5.3- منظور از «عزیز» و «حکیم» در این آیه

«وَكَانَ اللّهُ عَزِيزًا حَكِيماً»؛ خداوند، عزیز و حکیم است؛ «عزیز»، کسی است که مغلوب واقع نمی‌شود.[7] و «حکیم»، کسی است که دانا به مصالح امور است.[8] و اینجا دو صفت «عزیز» و «حکیم» بعد از کارهای خلاف یهود مطرح کرده‌اند که این کارها خداوند را مغلوب نمی‌کند و خداوند، دانا به امور خلاف آن‌هاست.

6- تفسیر آیه‌ی 159

6.1- احتمالات در مورد ضمایر این آیه

«وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ». ضمایری که اینجا آمده است؛ یعنی ضمیر «بِهِ» و ضمیر «قَبلَ مَوتِه»، یک احتمال این است که به حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) برگردد؛ یعنی این‌ها قبل از اینکه حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) کشته شود، به او ایمان آوردند و احتمال دیگر این است که ضمیر «قبلَ مَوتِهِ» به هر یک از اهل کتاب برگردد؛ یعنی اهل کتاب قبل از اینکه کشته بشوند، ایمان به حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) می‌آورند. و برخی از اهل کتاب قبل از اینکه مرگ به سراغ آنها بیاید به حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) می‌آورند و اینکه ضمیر به اهل کتاب برگردد ظاهرا اولی است.[9]

6.2- حضرت عیسی (علیه‌السلام)، شهید روز قیامت برای اهل کتاب

«وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا»؛ روز قیامت بر اهل کتاب شهید است؛ یعنی یا حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام)، شهید و گواه است و یا حضرت حق در روز قیامت، شهید و گواه است. می‌توانیم «شَهِيدًا» را صفت مطلق بگیریم؛ هم برای حضرت عیسی‌بن‌مریم (علیه‌السلام) و هم برای حضرت حق باشد.

 


[1] سوره نساء، آيه 155.
[2] سوره نساء، آيه 156.
[3] سوره نساء، آيه 157.
[4] سوره نساء، آيه 158.
[5] سوره نساء، آيه 159.
[6] تفسير القمي، القمي، علي بن ابراهيم، ج1، ص158.
[7] المفردات في غريب القرآن، الراغب الأصفهاني، ج1، ص333.
[8] تفسير روح المعاني، الألوسي، شهاب الدين، ج2، ص135.
[9] مجمع البيان في تفسير القرآن - ط دار المعرفة، الشيخ الطبرسي، ج3، ص211.