1403/02/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی (سوره نساء)/آیات 147-145/عاقبت منافقان
﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا﴾.[1]
﴿إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللّهِ وَأَخْلَصُواْ دِينَهُمْ لِلّهِ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا﴾.[2]
﴿مَّا يَفْعَلُ اللّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا﴾.[3]
در آیاتی بودیم که بیان میکرد که انسانهای مؤمن، نباید اولیایی غیر از حضرت حق داشته باشند. و خصلتهای منافقین را بیان میکرد که اینهاخدعه میکنند و نسبت به نماز، حالت کسالت و ریا دارند و همیشه حالات نگرانی و حیرانی در آنها وجود دارد و در ضلالت و گمراهی هستند.
آیهی شریفهی امروز، صفت دیگری از آیندهی منافقین را بیان میکند: «إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ». «دَرک» و «دَرَکَه»، همانند دَرج و درجه است و از لحاظ معنایی، مقابل درجه است و به عبارت بهتر، سیر صعودی را درجه و درجات و سیر نزولی را درکه و درکات میگویند.[4] « فِي الدَّرْكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ»؛ منافقین در پایینترین درکهی آتش هستند و آخرین مرحلهی آتش برای اینهاست. و منافقینی که در این آیه آمده، منافقین مطلق است؛ یعنی هم منافقین اعتقادی و هم منافقین عملی و هم منافقین در جبهههای مختلف را بیان میکند؛ آنهایی که دو رو هستند و چهرهی ثابتی ندارند و در ظاهرشان، مؤمن و در باطنشان کافر هستند.
«وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا»؛ برای اینها هیچ یاور و کمککاری پیدا نمیشود؛ یعنی رتبهی آخر جهنم را دارند. و مؤید این مطلب، این است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در مسجد بودند، ناگهان صدایی آمد و ایشان فرمودند: «منافقی الآن بعد از 70 سال به قعر جهنم رسید». و مردم دیدند که یکی از منافقان مدینه از دنیا رفت.[5]
«إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَاعْتَصَمُواْ بِاللّهِ»؛ منافقین در درک و آخر جهنم هستند، جز کسانی که توبه کنند و از کار خود برگردند و اعمالشان را اصلاح کنند و دینشان و عقایدشان را از ناخالصیها پیرایش کنند.
«وَاعْتَصَمُواْ بِاللّهِ»؛ اعتصام به حضرت حق داشته باشند. این اعتصام بالله، مطلق است و یکی از موارد اعتصام بالله، این است که به ولایت متمسک بشوند و خلاف آن عمل نکنند.
«وَأَخْلَصُواْ دِينَهُمْ لِلّهِ»؛ دین و روش و دستورات علمی و عملی را فقط برای خدا خالص کنند، نه برای دیگران که وقتی که به مؤمنان میرسند، ﴿وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ﴾ و ﴿قَالُواْ آمَنَّا﴾میگویند: و زمانی که به سرپرستانشان میرسند، ﴿وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ ﴾؛[6] میگویند: «ما با شما هستیم». «فَأُوْلَئِكَ»؛ اینهایی که توبه و اصلاح و اعتصام و اخلاص داشته باشند، «فَأُوْلَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ»؛ اینهابا مؤمنان هستند. «وَسَوْفَ يُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا»؛ و خدا به مؤمنین اجر عظیمی خواهد داد. و «سوف»، دلیل بر این است که نتیجهی کارشان را به زودی میبینند.
اجر الهی برای مؤمنین است و منافقان هم اگر اجری دارند، به جهت این است که با مؤمنین هستند و تا الان چون با مؤمنین نبودند، اجر عظیم نداشتند؛ اما چون توبه کردند و اصلاح کردند و از اعمالشان برگشتند و به سمت حق و حقیقت آمدند، لذا اینهابا انسانهای مؤمن هستند و خداوند، مؤمنین را اجر عظیم میدهد. و به عبارت بهتر این اجر عظیم، آخرین درجات ایمان است. در مقابل «فِي الدَّرْكِ الأَسْفَلِ»، «وَسَوْفَ يُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا» است. و همانطور که درک اسفل، آخرین مرتبهی جهنم برای منافقین است، این اجر عظیم هم نهایی و بالاترین اجر است که خدا به مؤمنین میدهد.
«مَّا يَفْعَلُ اللّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ»؛ خداوند شما را عذاب نمیکند؛ اگر شکرگزار باشید و ایمان بیاورید. و در قرآن، کلمهی کفر در مقابل شکر است. ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾.[7] کافر، چه کسی است ؟کافر، کسی است که نعمت الهی را در خفا و پوشش قرار میدهد. عرب به کشاورز، کافر میگوید؛ به خاطر اینکه دانههای گندم و جو را پنهان میکند؛[8] پس کافر، کسی است که نعمت الهی را مقرّ نیست و به عبارت بهتر منکر است. و شاکر، کسی است که نعمت را میبیند و از نعمت استفاده میکند. «إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ»؛ اگر کافر نباشید و معتقد باشید و دوچهره نباشید و چهرهی ظاهری وباطنی نداشته باشید، خدا شما را عذاب نمیکند.
«وَكَانَ اللّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا»؛ خداوند هم شاکر و هم دانا است. شاکر از صفتهایی است که هم از آنِ انسان است و هم از آنِ خداست. اینکه خداوند شاکر است، یعنی چه؟ یعنی پوشش نمیگذارد و نتیجهی اعمال مؤمنین و مؤمنات را روشن و زیاده میکند و انسانهای منافق که برگشتند و توبه کردند و دینشان را خالص کردند و از جریانهایی که دنبال میکردند، دست برداشتند، خداوند هم شاکر آنها است. ﴿لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾.[9]
خدا ما را جزء شاکرین قرار دهد. این مناجات خمسعشر را بخوانید؛ به خصوص مناجات شاکرین را که حضرت امام سجاد (علیه السلام) میفرمایند: «فَكَيْفَ لِي بِتَحْصِيلِ اَلشُّكْرِ وَ شُكْرِي إِيَّاكَ يَفْتَقِرُ إِلَى شُكْرٍ فَكُلَّمَا قُلْتُ لَكَ اَلْحَمْدُ وَجَبَ عَلَيَّ لِذَلِكَ أَنْ أَقُولَ لَكَ اَلْحَمْدُ»؛[10] خدایا اگر من شکر کنم، برای آن شکر هم باید تا ابد شکر کنم؛ چرا که شُکر، شُکر میآورد؛ چه در شکر انسانی و چه در شکر الهی. این دعا را هر از چند گاهی در قنوتهای نمازتان بخوانید.
اللهم اجعلنا من المصلین الشاکرین؛ خدایا ما را از نمازگزاران شاکر قرار بده که به این مرحلهی شکر برسیم و به مرحلهی شاکرا علیماً برسیم که خدا هم در برابر شکر ما، شکرگزار میشود.