1403/02/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر ترتیبی (تفسیر سوره نساء)/تفسیر آیات 113 - 116 /فضل و رحمت الهی نسبت به پیامبر - استثناءات نجوا - اختلاف افکنی بین امت - شرک، گناه نابخشودنی
تفسیر آیات 113 – 116
﴿وَ لَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّآئِفَةٌ مُّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَ مَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَ مَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَ أَنزَلَ اللّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كَانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً﴾.[1]
﴿لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاَحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتَغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا﴾.[2]
﴿وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِيرًا﴾.[3]
﴿إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِيدًا﴾.[4]
در این آیهی کریمه، ذات باریتعالی فضل و رحمتش را بر حضرت نبی معظم (صلیاللهعلیهوآله) بیان میفرماید. اگر فضل و رحمت پروردگارت نبود، مشرکین و منافقین شما را از مسیرتان منحرف میکردند. حضرت باریتعالی میفرماید که اینها جز خودشان را گمراه نمیکنند. تمام همّتشان این است که شما را از مسیر برگردانند، ولی این گمراهی نصیب خودشان میشود و به شما هیچ ضرری نمیرسانند. این ضرر هم کلی است؛ چه مادی و چه معنوی.
«و لو لا فضل الله علیک و رحمته لهمت طائفة منهم أن یضلوک»؛
«لهمّت»، جواب «لولا» است. اگر فضل الهی نبود، توطئهای میکردند که کارگر میافتاد.
«و أنزل الله علیک الکتاب و الحکمة و علّمک ما لم تعلم»؛
خداوند کتاب و حکمت را بر شما نازل کرده است و چیزهایی به شما یاد داده که نمیدانید. خصوصیت ذات رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله)، این است که کتاب و حکمت بر ایشان نازل شده است. کتاب بر کلیهی انبیای الهی نازل شده است؛ یا فرقانی و یا قرآنی. قرآن، خاص ایشان است. سلسلهی انبیا و رسولان الهی از حضرت آدم (علیهالسلام) تا حضرت خاتم (صلیاللهعلیهوآله) ادامه دارد. هر نبی و رسولی که میآید، احاطهی علمیاش نسبت به رسول دیگر بیشتر است. تا جایی که خاتم النبیین و خاتم الرسل میشود که به مرحلهی آخر میرسد. تقدم رتبی و علمی و عملی دارد.
«و کان فضل الله علیک عظیماً»؛
خداوند به شما نعمتهایی میدهد. تعبیر «فضل الله»، دوباره به عنوان فضل عظیم تکرار شد. فضل عظیم در اینجا تفضل خاص به خاتمیت است. این بالاترین تفضل الهی به رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) است. ﴿وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ﴾.[5] رسول الله، رسول مطلق است که همهی رسولان اِنسی و غیر اِنسی، یعنی فرشتگان را در احاطهی خود دارد. سید الرسل علی الاطلاق بر همهی رسولان احاطه دارد. ذات باریتعالی انسان را برگزید و او را اکرام کرد. در اکرام دوم، برگزیدگانی برای او قرار داد و با اکرام سوم، برگزیدهی برگزیدهها، یعنی حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) قرار داد. «لولاکَ لَمَا خَلَقتُ الأفلاکَ».[6] تقدم رتبی در خلقت دارد. «أوّلُ ما خَلَقَ اللهُ»[7] با «أوّلُ ما صَدَرَ اللهُ»[8] وحدت مییابد.
«لا خیر فی کثیر من نجواهم إلّا من أمر بصدقة أو معروف أو إصلاح بین الناس»؛
هیچ خیری در بیشتر از نجواهای اینها نیست.
«نجوا»، سخن درِ گوشی است که او میشنود و دیگران نمیشنوند. نجوا نباید در جمع صورت گیرد. درِ گوشی صحبت کردن در جمع کراهت دارد. در حالات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است که در جمع نجوا نداشتند.
خیر کثیری در سخنهای درِ گوشی اینها نیست؛ مگر کسی که امر به صدقه کند، یا امربهمعروف یا کار پسندیدهای کند. معروف آن است که عقل میپسندد و شرع اجازه میدهد، یا شرع میگوید و عقل میپسندد. منکر هم مطلوب شرعی و مؤیّد عقلی نیست.
«أو اصلاح بین الناس»؛
یا اصلاح بین مردم باشد. در نجوای مردم خیر نیست، مگر در سه موضوع:
1. امر به صدقه باشد؛ یعنی بگوید به کسی این صدقه را انجام بده؛
2. امر به معروف؛
3. اصلاح بین مردم باشد.
نجوا در این سه مورد، مورد تأیید حضرت حق است. در این موارد نجوا پسندیده است و اشکالی ندارد.
«ومن یفعل ذلک ابتغاء مرضات الله»؛
«ذلک» به این سه مورد میخورد. کسی که اینها را ابتغاء مرضات الله و برای جلت رضای خدا انجام دهد.
«فسوف نؤتیه أجرا عظیماً»؛
به زودی اجر عظیمی به او داده میشود. ما اکثر عناوین اخلاقی را به عنوان تمثیل میدانیم، نه تخصیص. اگر این موارد باشد، نجوای مکروه جایز میشود. اگر دو طایفه اختلاف دارند و کسی برای صلح یا برای امر به معروف و نهی از منکر نجوا میکند، اشکالی ندارد. باید اهمّ و مهم کرد.
«و من یشاقق الرسول من بعد ما تبین له الهدی و یتبع غیر سبیل المؤمنین نولّه ما تولّی و نصله جهنم و سائت مصیراً»؛
اگر کسی قبل از علم و معرفت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) برای هدایت سؤال میکند، اشکال ندارد.
هر کسی بعد از آنکه راه هدایت برایش روشن و آشکار شد، با پیامبر مخالفت و دشمنی کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند، او را به همان سو که رو کرده واگذاریم و از اینها رو برمیگردانیم و با صورتها به جهنم افکنده میشوند. نعوذ بالله!
آغاز این اختلافافکنی در زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است، ولی پایان ندارد. در هر زمانی صادق است. این کسی که با رهبر اسلامی مُشاقّه کند و اختلاف را رایج کند، بد مسیری است. امت اسلامی بر اساس وحدت پیش میرود. در هر زمانی مُشاقّه وجود دارد.
«إنّ الله لا یغفر أن یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء»؛
خداوند، شرک به خود را نمیبخشد. شرک، گناه نابخشودنی است. مادون شرک را به هر کسی ارادهاش تعلق گیرد، میبخشد. ظلمِ شرک، گناه نابخشودنی است. این شرک به شرک ذاتی باز میگردد.
برخی شرک خفی، یعنی ریا را هم در نظر میگیرند، ولی بیشتر شرک جلی مدّنظر است. در توحید نظری یا عملی فرقی ندارد. مشرکان ممکن است که شرک جلی و یا هر دو شرک جلی و خفی را داشته باشند.
« و من یشرک بالله فقد ضل ضلالاً بعیداً»؛
کسی که به خدا شرک بورزد، به یک گمراهی بعید رسیده است. این، یعنی گمراهی شدید. آنقدر با هدایت فاصله گرفته است که شدت در ضلالت دارد. نهایت در ضلالت دارد که به ﴿خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ﴾[9] میرسد. کسی که ختمیت قلبی دارد، امید هدایت ندارد.
عزیزان من شرک، «عُقْدَةً عُقْدَةً»[10] وارد میشود. آرامآرام میآید. شرک عملی از همان ریایی که شرک خفی است، شروع میشود. از ضلالت ابتدایی شروع میشود، تا ضلالت انتهایی میرود. اگر ضلالت ابتدایی را مراقبت کنیم، از بعدیها پیشگیری میکنیم. شیطان، اول از ترک مستحبات شروع میکند، بعد ترک واجب و انجام حرام. اینها انسان را لااُبالی میکند. کسی که مبالات ندارد، برای هیچ چیزی حریم ندارد. تخممرغ دزد، شتر دزد میشود. اگر گناهان کوچک را مراقبت نکند، به گناهان بزرگتر مبتلا میکند. به قول عربها: «إنّ الجبالَ مِنَ الحَصَی»؛ کوهها از سنگریزهها است. انسان باید از صغائر دوری کند، تا به کبائر نرسد. ورع و تقوا متفاوت است. ورع، دوری از حلال و شبهات هم هست که در حرام نیفتد. راه برونرفت از ضلالت، پرهیز از مراحل ابتدایی است که در مراحل میانی و نهایی قرار نگیریم.