1402/11/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر سوره نساء /تفسیر آیات 70-76 /برخورد مؤمنان و منافقان با جهاد
﴿ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللّهِ وَكَفَى بِاللّهِ عَلِيمًا﴾.[1]
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ خُذُواْ حِذْرَكُمْ فَانفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُواْ جَمِيعًا﴾.[2]
﴿وَإِنَّ مِنكُمْ لَمَن لَّيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُن مَّعَهُمْ شَهِيدًا﴾.[3]
﴿وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِّنَ الله لَيَقُولَنَّ كَأَن لَّمْ تَكُن بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا﴾.[4]
﴿فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالآخِرَةِ وَمَن يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيُقْتَلْ أَو يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا﴾.[5]
﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا﴾.[6]
﴿الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا﴾.[7]
الحمدلله ربالعالمین خدا را شاکریم که در محضر آیات الهی هستیم. در آیهی گذشته که صحبت از انسانهای مطیع خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآله) بود، اینها جزء کسانی بودند که صاحب نعمتاند و همراه انبیا و صدیقین و صالحین و شهدا بودند و بهترین همراهی و نیکوترین رفیق را دارند.
«ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللّهِ وَكَفَى بِاللّهِ عَلِيمًا». «ذلک الفضل»، با اشارهی دور بیان شده است و رازش این است که این از ذات باریتعالی نشأت گرفته است؛ مانند: ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ﴾.[8] فضل، خلاصهی همهی رحمتها و عنایتهای الهی است. «اَللّهم عاِملنا بِفَضلِک وَ لا تُعامِلنا بِعَدلِک».[9] در آیات و روایات داریم که وقتی که از خدا خواستهای داریم، از فضل خدا بخواهیم.[10] و همین که انسانها مطیع هستند و در نعمت هستند و همگام انبیا و صدیقین و شهدا و صلحا هستند، جزء فضل الهی است. اینگونه آیات، آیات را بیان میکند.
«وَكَفَى بِاللّهِ عَلِيمًا»؛ کفایت میکند که خداوند، علیم است. صفت «علیم»، با توجه به فضل و عنایتهایی است که به انسان شده است و اینها که با هم همگام هستند، این فضل الهی است و خداوند به این همگامی و همراهی، عالم است و علیم بودن خداوند تبارکوتعالی به این احوال انسان، دلیل بر این است که این هم فضلی است؛ البته علم خدا فعلیت دارد؛ اما این اختیار انسان است که این فعلیت را به وجود میآورد؛ یعنی علم خدا با اختیار انسان، منافاتی ندارد.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ خُذُواْ حِذْرَكُمْ فَانفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُواْ جَمِيعًا». این خطاب، همهی مکلفین را شامل میشود. و هرچند خطاب به مؤمنان است؛ ولی ایمان خصوصیتآور نیست و وصف تغلیبی است؛ هرچند مذکر آمده است، ولی از باب غلبه است و شامل مؤنثها نیز میشود.
«حِذر»، دژی است که در آن محافظت هست. برخی گفتهاند حذر، معمولاً اسلحه است که از انسان محافظت میکند؛[11] ولی «حِذر» در اینجا، یعنی هوش تدبیری و محافظتی که انسان را نگه میدارد.[12] و اسلحه گرفتن و آمادهبودن برای محافظت از مرزها، تفسیر به لازمهی حذر است. حذر، اعم است و به معنای تدبیر عالمانه است و یکی از آن تدبیرها این است که اگر جنگی شد، بدانند چطور بجنگند.
«فَانفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ انفِرُواْ جَمِيعًا». «ثُبات»، جمع «ثُبَة» است؛ یعنی گروههای کوچک یا انفرادی.[13] این آیه بیان میکند که با دستههای کوچک یا گروههای بزرگ و دستهجمعی کوچ بکنید. نفر فردی و جمعی از مصادیق هوشمندی و حذر است. در جایی که نمیتوانید در برابر دشمنان خود عقاید و دین خود را محافظت بکنید، نفر و کوچ کنید.
«وَإِنَّ مِنكُمْ لَمَن لَّيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُن مَّعَهُمْ شَهِيدًا»؛ از شما کسانی هستند که کندی دارند و کسانی هستند که دستورها را زود انجام نمیدهند». دستور جهاد که میآمد، عدهای میگفتند: «تابستان، گرم و زمستان، سرد است». ﴿فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلاَفَ رَسُولِ اللّهِ وَكَرِهُواْ أَن يُجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَقَالُواْ لاَ تَنفِرُواْ فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ﴾.[14] اینها ﴿اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ ﴾[15] هستند.
اگر مصیبتی برسد و ببینند مؤمنین و مؤمنات در جنگ آسیب دیدند، میگویند: «خدا به ما نعمت داد که نرفتیم و آسیب ندیدیم». مصیبت در اینجا هر نوع بلایی است.
«وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِّنَ الله لَيَقُولَنَّ كَأَن لَّمْ تَكُن بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا». برخی فضل را به معنی غنیمت گرفتهاند؛[16] اما عرض ما این است که فضل، اعم از غنائم و غیر آن است؛ چرا که خداوند، دائم الفضل است و در هر لحظه، فضل او جاری است. فضل در اینجا به معنای پیروزی نیز هست. «اگر به پیروزی یا غنیمتی رسیدید، میگفتند کاش با اینها بودیم و ما هم استفاده میکردیم».
فرق مودت و محبت
محبت، دوستی مطلق است و مودت، دوستی است که انسان برای آن هزینه کند.[17] اینکه امروزیها میگویند قربانت بشوم و فدایت شوم، گاهی فقط لفظ است؛ ولی گاهی مثل حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) میگوید: «روحی لک الفداء»، جانش را هم برای حضرت امیر (علیهالسلام) میدهد. مودت باید همراه با تلاش و اطاعت باشد. «كَأَن لَّمْ تَكُن بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ». این، جملهی معترضه است که گویا اصلاً بین آنها مودتی نبوده است.
«فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالآخِرَةِ وَمَن يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيُقْتَلْ أَو يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا». قتال باید در راه خدا باشد؛ آن هم با کسانی که زندگی دنیا را با آخرت معاوضه کردهاند؛ یعنی دنیازده میشوند و تعداد کمی از آنها به آخرت ایمان میآورند. «کسی که در راه خداوند بجنگد و کشته شود یا پیروز شود، خداوند بهزودی به آنها اجر عظیم میدهد که پاداش کار اینها است. چه پیروزی و چه شهادت، إحدی الحُسنَیَین نصیب او شده است.[18] اجر عظیم، اجری است که هیچگونه کم و کسری ندارد و تمام جوانب را شامل میشود.
«وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا»؛ «چه شده که در راه خدا نمیجنگید»؟ مستضعف، گاهی ناتوان مالی و گاهی فکری است. «و این مستضعفین میگویند: خدایا ما را از این مکانی که اهلش ظالم هستند، خارج کن و از جانب خودت برای ما ولایتی قرار بده و ما را تحت ولایت شیطان و طاغوت قرار نده و این درخواست از جانب زنان و مردان و وِلدان که به معنای فرزندان خردسال آنها است، هست که جزء طبقهای مستضعفان هستند».
«وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا». از جانب خودت نیز برای ما یک نصرت و پیروزی قرار بده. کسانی که مستضعف شدند، دعایشان این است که ولایت الهی بیاید.
﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴾،[19] نیز میگوید همهی اینها دنبال ظهور حضرت مهدی (عجلاللهفرجهالشریف) و منجی هستند. تمام ادیان الهی و اهل کتاب در انتظار موعود هستند و ما هم در انتظار موعود هستیم؛ اما فرق ما با مسیح و یهود در این است که ما موعود را موجود میدانیم؛ ولی آنها موجود نمیدانند. ما میگوییم موعود ما حضرت مهدی (عجلاللهفرجهالشریف)، موعود موجود است و او ما را میبیند؛ ولی ما او را نمیبینیم. ایشان غایبِ حاضر هستند؛ نه اینکه نباشند.
«الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا». اهل ایمان، تمایزشان این است که در راه خدا میجنگند و کسانی که کافرند، اطاعت ندارند و اهل طاغوت هستند و در راه طاغوت میجنگند. تمام جنگهایی که از اول خلقت بوده، به این دو صورت بوده است؛ یا در راه خدا بوده و یا در راه طاغوت. و این، قضیهی حقیقیهی منفصله از اول نظام خلقت بوده است و تا آخر هم خواهد بود. و در ادامهی آیه میفرماید: «با کسانی که اولیای آنها شیطان است، بجنگید». شما که نبرد با شیطان دارید، باید با شیاطین بزرگ که اولیای شیاطین هستند، بجنگید. نهنگ در اقیانوس وماهیهای کوچک در برکهاند و ما باید به جنگ با نهنگها و شیاطین بزرگ برویم. باید به سراغ دانهدرشتها رفت. اگر گفتند چرا برای خود در جهان دردسر درست میکنید؟ چرا به جنگ با استکبار جهانی میروید؟ ما همین آیه را میخوانیم. قبلاً هم عرض کردیم که شیطان، «کل مُبعِدٍ أو مُبَعِّدٍ عن الله» است. پس اولیای شیطان، سرپرست کسانی هستند که انسانها را از خدا دور میکنند.
«إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا»؛ «مکر شیطان، ضعیف است». ولایت باریتعالی مهم است و پیروزی از آن کسانی است که در راه خدا بجنگند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾.[20] مرز بین ایمان و کفر، مقاتلهی در راه خدا است و عاقبت نیز پیروزی از آنِ مؤمنان است که با اولیای شیاطین میجنگند.
گاهی اوقات به لحاظ معرفتی، اولیاء شیطان، خود انسانها میشوند. آنقدر زشتیها و بدیها در وجود انسان تجلی مییابد که خود انسان، ولیّ شیطان میشود.
﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴾.[21] اولیای الهی از جهاد نفسانی شروع میکنند، تا پیروزی مطلق را به دست آورند. ماه رجب، ماه آشنایی با این حالات نفسانی و جنگیدن با نفس است. خوبیها را حمد کنیم و بدیها را استغفار و آخر روز، بهترین وقت محاسبهی نفس است. اگر خیر بود، «الحمدلله» بگوید و اگر خداینکرده بدی بود، «استغفرالله» بگوید. «الحمدلله»، تثبیتکنندهی خوبیها و «استغفرالله»، پاککنِ بدیها است. تا میتوانید حمد را زیاد داشته باشید؛ بهخصوص با دو آیهی آخر سورهی جاثیه: ﴿فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾.[22] ﴿وَلَهُ الْكِبْرِيَاء فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾.[23] چرا که بهشتیان، حمد الهی میکنند و ما اگر حمد کنیم، در مقامات بهشتی هستیم و دیگر مانند کفار نخواهیم بود که اگر در جنگ بلائی برسد، میگویند: «خدا به ما نعمت داد که در این جنگ نبودیم»، و اگر پیروزی و غنیمتی برسد، حسرت میخوردند که در این جنگ نبودهاند. و کسانی که در راه خدا بجنگند، اجر عظیم دارند؛ چه پیروز شوند و چه کشته شوند. و مستضعفان عالم هستند که همه در انتظار موعود موجود هستند، نه موعود موهوم.