درس تفسیر استاد هادی عباسی‌خراسانی

1402/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تفسیر تربیتی (سوره نساء) /آیه 69 /چهار گروه صاحب نعمت

1- تفسیر آیه 69

1.1- اطاعت از خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، شرط همراهی با انبیا و صدیقین و شهدا و صالحین در قیامت

﴿وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا﴾.[1]

کسانی که از خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اطاعت داشته باشند، بهترین مقامات را دارند و به آنان از جانب خداوند، اجر عظیمی داده می‌شود و به صراط مستقیم، هدایت می‌شوند.

1.2- نعمت ولایت برای اطاعت‌کنندگان

در این آیه، یک قضیه‌ی کلیه‌ی شرطیه بیان می‌شود که کسی که اطاعت از خداوند و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) داشته باشد، این‌ها با کسانی هستند که مورد انعام و نعمت باری‌تعالی قرار گرفته‌اند و جزو مُنعَمٌ‌علیهم هستند؛ چرا که هرچه حضرت حق می‌دهد، به اطاعت می‌دهد، ﴿صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ ﴾.[2] در این که نعمت در اینجا چیست، گفته شده نعمت ولایت و رسالت است. نعمت به طور عام به معنای امامت و ولایت و رهبری و پیشوایی جهان اسلام است.

1.3- اهل نعمت در آخرت در این آیه

خود حضرت حق، مُنعَمٌ‌علیهم را در چهار صنف و طبقه بیان می‌کند:

1.4- ترتیب منعمٌ‌علیهم در این آیه

آیا این ترتیب «منعمٌ‌علیهم»، حقیقی است، یا لفظی است؟ بعید نیست ترتیب حقیقی باشد؛ یعنی این گروه‌ها الأمثل ثم الأمثل است و هر یک تقدم بر دیگری دارد.

1.4.1- انبیا (علیهم‌السلام)

1.4.1.1- تفاوت نبی با رسول و نسبت بین این دو مقام

نبوت، اِخبار از باری‌تعالی است و نبی، کسی است که به مرحله‌ای رسیده است که با استعداد خود و عنایت باری‌تعالی به فرشته‌ها متصل می‌شود و به غیب دست می‌یابد. اگر نبوت را اعلام کند، رسول می‌شود و نسبت بین این دو، [یعنی نبی و رسول،] عموم و خصوص مطلق است یعنی؛ هر رسولی، نبی هست و اخص است؛ ولی هر نبی‌ای، رسول نیست.

1.4.1.2- نبوت تشریعی و نبوت اِنبائی

اهل عرفان مطلبی دارند که ما دو نبوت داریم: یک نبوت تشریعی و یک نبوت انبائی داریم. و نبوت الهی و تشریعی آن است که نبی از جانب باری‌تعالی مورد اِخبار قرار می‌گیرد، و اگر اِخبار را برای دیگران کرد و اعلام کند، صدق رسالت می‌کند و نبوت انبائی، یعنی هر کسی در هر مرحله‌ای اِخباری به او برسد، نبی است. ازاین‌جهت هر کسی، راهش باز است. هر کسی سیروسلوک کند، مورد الهام قرار می‌گیرد و این الهام، مرحله‌ی نازله‌ی وحی است.

1.4.2- صدّیقین

صدّیق، غیر از صادق است. صادق، راست‌گفتار و درست‌کردار است؛ ولی صدّیق، کسی است که جز حرف راست و کار درست از او صادر نمی‌شود و در روایات، درباره‌ی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هست که ایشان، صدیق اکبر و فاروق اعظم است.[3]

1.4.3- شهدا

1.4.3.1- دو احتمال در مورد شهدا در این آیه

دو احتمال در اینجا هست:

احتمال اول اینکه شهدا، شاهدان بر اعمال مردم باشند که رسولان و انبیا و اولیا و علما هستند.

احتمال دوم اینکه شهدای اصطلاحی باشند که در قرآن به این شهید، مقتول فی‌سبیل‌الله گفته می‌شود. ﴿وَ لاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ﴾.[4] این «مَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ الله»، یعنی شهدای اصطلاحی که در فرهنگ عامه‌ی امروز است؛ اما شهدا در قرآن به معنای گواهان است.

بعید نیست در اینجا شهدا، مطلق باشد و اعم از هر دو معنا باشد؛ هم شاهدان و گواهان قرآنی و هم شهیدِ «مَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ الله» که «عند ربهم یرزقون» هستند.

1.4.4- صالحین

1.4.4.1- تفاوت عمل صالح با عمل خوب

دسته‌ی چهارم، کسانی هستند که عمل صالح دارند. عمل صالح، غیر از عمل خوب است. صالح در جایی است که هم خوبی است و هم استمرار دارد و هم دیگران را دعوت به خیر می‌کنند؛ مانند محاسن اخلاقی که خوب‌بودن است و مکارم اخلاقی که دیگران را در مسیر خوب قراردادن است.

1.4.4.2- عمل صالح، مصداق حسنه در قرآن

در دعای قنوت داریم: ﴿رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾.[5] از امام (علیه‌السلام) سؤال کردند که این حسنه در دنیا و آخرت چیست؟ فرمودند: «عمل صالح»؛ بعد حضرت در بیان عمل صالح فرمودند: «دنیا و آخرت کنتم معنا»؛[6] کسانی که در دنیا و آخرت با ما هستند. عمل صالح، هم حسن فاعلی و هم حسن فعلی باید داشته باشد. هم کار خوبی است و هم از شخص خوب به نیت خوب باید صادر شود.

1.5- تفاوت اطاعت با عبادت

اطاعت مستمر خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، هم‌نشینی با این چهارطبقه را دارد و خدا هرچه به انسان می‌دهد، به اطاعت است. اطاعت است که فصل ممیز انسان با انسان‌های دیگر است، نه عبادت؛ چون عبادت، فصل مقوم سیروسلوک نیست؛ بلکه اطاعت است. به اطاعت که رسید، به نعمت می‌رسد و نعمت ظاهری و باطنی برای کسانی است که اهل اطاعت باشند.

1.6- یک وجه برای علت ترتیب در این آیه

می‌توان گفت: این ترتیبی که در آیه‌ی شریفه آمده است، دلیل بر این است که هر گروه، نشان‌گذار و مشخص‌کننده‌ی گروه دیگر است. انبیا را باید در صدیقین دید و صدیقین را در شهدا و شهدا را در صالحین دید.

معرفت و عرفان، سیری است که از جزئی شروع می‌شود و به کلیات می‌رسد. از صلات شروع می‌شود و به شهود می‌رسد و به صدیقین می‌رسد و به نبوت می‌رسد که «ظهور اشیاء، کما هی» است. اشیاء به همان حقیقتی که هست، ظهور پیدا می‌کند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از خداوند درخواست کردند: «إلهی أَرِنِی الأشیاء کما هی».[7]

1.7- بهترین رفاقت

«وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا». «رفیق» از رفق، یعنی مداراکردن است. «الرَّفیقُ ثُمّ الطَّریقُ».[8] در ادعیه داریم: «يا رَفِيقَ مَنْ لا رَفِيقَ لَهُ».[9] اینکه انسان با انبیا و صدیقین و شهدا و صالحین باشد، بهترین رفاقت است. «المَرءُ عَلَی دینِ خَلیلِهِ».[10] این‌ها جزو مُنعَمٌ‌علیهم هستند و مقامات اخروی انسان بر اساس همین سیروسلوک است.

 


[1] سوره نساء، آيه 69.
[2] سوره حمد، آيه 7.
[3] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج38، ص340.
[4] سوره بقره، آيه 154.
[5] سوره بقره، آيه 201.
[6] الأمالي - ط دار الثقافة، الشيخ الطوسي، ج1، ص417.
[7] عوالي اللئالي، ابن أبي جمهور، ج4، ص132.
[8] من لا يحضره الفقيه‌، الشيخ الصدوق‌، ج2، ص278.
[9] مفاتيح الجنان، القمي، الشيخ عباس، ج1، ص151.
[10] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج71، ص201.